این خانم که اینجا می‌بینید خدا بعد از ۷سال بهمون داده .۷سال دنبال این دکتر اون دکتر بودیم که علت چیه که بچه دارنمیشیم دریغ از اینکه کوچیکترین مشکلی داسته باشیم یادمه وقتی برای آخرین بار رفتم دکترم گفت دخترم تو هنوز زمانش نرسیده برو زندگیتو کن خدا برات کنار گذاشته ولی فعلا زمانش نیست پرونده رو اونجا بستم اومدم با چشم گریون ..چقد از خدا گله کردم ولی ابجی گفت خدا اگه دوستتون نداشت که یه دردی میزاشت جلو پاتون که بدونی دنبالش که درمان بشین دقیقا با این حرف من زنده شدم ...همون سال دوروز مونده بود به تاعاسوی حسینی بی چک مثبت شد اونجا فهمیدم بله کار خدا دیروز زود داره ولی سوخت وسوز نداره ..این همون دختریه که خدا بهمون داده همونقدر خانم شده امروز روز اول پیش. بستانیش بود ومن خوشحال ترین بودم .رهای من اینو بدون من دیوانه وار دوستت دارم مامان

تصویر
۹ پاسخ

ای جان خدا حفظش کنه 🥹♥️

خدا حفظش کنه و ان شاالله آرزوهای قشنگش براش خاطره بشه عزیزم

بمونه برات و شاهد دانشگاه رفتنش باشی❤️❤️❤️

ای جانم قشنگم موفق باشی🥰🥰🥰

ای جانم‌ خدا حفظش کنه دختر گلتو❤️

خدا برات حفظش کنه عزیزم😍😍

خدا واستون حفظش کنه ❤️

عزییییزم 😍خدا حفظش کنه برات ،همیشه خوشبختی خوشحالی و موفقیت هاشو ببینی 🥰🥰🥰

عزیزم خدا حفظش کنه براتون

مقالات مرتبط

کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
آموزش‌های جنسی به کودکان
آموزش‌های جنسی به کودکان | تربیت جنسی کودک
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری

سوال های مرتبط

مامان گل پسرها و بانو مامان گل پسرها و بانو ۱۶ ماهگی
اخرین روزای بارداری رفتیم روی انگشت شمار 10روز دیگه دنیا میاد چقدر چالشا داشتیم از اول که با خواست خدا امد و الان که شده عضو کوچولومون
خداییش اولش خیلی ناشکری کردم ولی الان پشیمون شدم خداراشکر میکنم که برای سومین بار لایق مادر شدن شدم حتما مادر خوبی هستم که خدا چند بار فرشتهاشو بهم هدیه داده مطمئنیم قرار واسعه بزرگ شدنشون یکم اذیت میشم چون کمکی غیر از همسرم ندارم ولی شیرینه وقتی با هم بزرگ میشن با هم میرن مدرسه قد و نیم قد خداراشکر واسعه داشتنشون
الهی که هرکی چشم انتظاره خدا بهش نی نی بده
خدا واسعه منو بچهام اسون بگذرونه اون دو روز دوری را
بچهام اصلا به نبود منو باباشون عادت ندارن واسعه عملم مجبورم بزارمشون پیش مامانم خدا کنه بتونن کنار بیان منم از دوریشون دق نکنم برم و با یه فرشته کوچولو برگردم
واسمون دعا کنید بهمون سخت نگذره
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آلبالوچه مامان آلبالوچه ۱۳ ماهگی
خانما تو رو خدا بگین این علایم ویروس یان دارم میمیرم پسرم دوسه روز پیش اسهال بود بردم دکتر دارو داد اون دو روز که اسهال بود تب نداشت الان بعد دکتر بردم دارو داده اسهالش بند اومده ولی الان تب داره از دندونه یان توروخدا بگین کنار ندونه یه دندون نیش زده از کجا بفهمم ویروسها یا مال دندون…
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماه تی تی🌛 مامان ماه تی تی🌛 ۱۳ ماهگی
امروز که بچه ها رو گذاشتم پیش عمشون و رفتم مطب دکتر وقتی برگشتم خواهر شوهرم گفت همینکه اومدن تو خونه دختر بزرگم که می شینه اون کوچیکه میره سرشو میزاره رو پای ابجیش چند ثانیه همون حالتی بوده🙃
اینو که شنیدم اولش کمی دلم سوخت و اشکی شدم ولی بعد ذوق کردم و خدا رو شکر کردم به خاطر داشتن دو دختر دسته گل که یار و رفیق و دلسوز همن 🥺🥰
همیشه دلم میخواست بچه اولم دختر باشه که تو شهر غریب بشه دوست و همدم خودم ☺
دومی رو هم دعا میکردم دختر باشه که بشه دوست و همدم دومی
هیچوقت ازینکه بچه هام دختر بودن نه ناراحت شدم نه پیش خدا گله کردم روزی هزار بار شکرش بجا اوردم
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
با اینکه اطرافیان مخصوصا خانواده همسرم خواهان پسر بودن ولی من اصلا برام اهمیت نداشت فقط بچه سالم ....
🌸🌸🌸🌸🌸
الهی شکرت.....
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان امیر طاها مامان امیر طاها ۱۱ ماهگی
وایی خدا جوجه قشنگ مامان 11ماه شد انگارهمبن دیروز بود رفتم بیمارستان دادن بغلم به خواهرم گفتم ترخدا بگیرش میترسم بیفته درد دارم خواهرم کل از تو بیمارستان تا چهار رور بعد زابمانم بغلش بود خدایا شکرت شوهرم امشب گفت خدا اگه خدایی منه کمکمون می‌کنه خدا می‌دونی خیلی دوست دارم جا داشته باشم هر روز چند بار داد بزنم با صدای بلند بگم شکرت که پسرام بهم داده خدایا ممنون بابت همه چیزایی که ندارم بهم سه تا مرد دادی که تا اخر عمر پشتم گرم باش من در حسرت دختر موندم ولی خدا قول میدم عروسام از دختر بیشتر دوست داشته باشم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرکان مامان آرکان ۱۷ ماهگی
مرسی از همه کسایی که حال پسرمو پرسیدن خداروشکر دیروز مرخص شد ولی تحت نظره حالش به نسبت خوبه نمی‌دونم کسی از روی دشمنی با ما این کارو کرده بود یا بچه از زمین گذاشته بود دهنش معلوم نشد سپردم به خدا چند روزه زندگیمون زهر شده منو باباش مردیمو زنده شدیم خدا هیچ بچه ای رو مریض نکنه تروخدا به هیچکس اعتماد نکنین بچه رو برای یه ثانیه ام شده جایی نزارین
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان ریحانه مامان ریحانه ۱۲ ماهگی
۱۱ ماهگیت مبارک همه وجودم 😍😍
خدا رو شکر واسه بودنت
دختر قشنگم از روزی که خدا تو رو بهمون داد شدی همون دم مسیحایی معروف که دوباره زندمون کرد امیدوارم همیشه قشنگترینا و بهترین ها پیش روت باشه عزیز دلم 🍀

پ.ن : وقتی خوابه و به سختی باید عکس بگیری که ی وقت بیدارش نکنی 😅
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان علی جون مامان علی جون ۱۵ ماهگی
سلام .بچمو دیروز بردم دکتر مغز و اعصاب .چون از مبل نمیگیره وایسته.
اونم آزمایش نوشت که الحمدالله هیچیش نبود بعد گفت باید ببرم ام آر آی
از بیمارستان پرسیدم گفتن که بیهوشش میکنن .چی کار کنم ببرم .تو رو خدا دعا کنید به خدا دارم دق میکنم
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان کوچمولو (حسین) مامان کوچمولو (حسین) ۱۶ ماهگی
مامانا تورو خدا کمککککک
پسرم نیم ساعت پیش از روی تخت پرت شده پایین😭بمیرم من که دیر فهمیدم،با اینکه جلوش چیزی گذاشته بودم
حالا چکار کنم؟شیر خورد بلافاصله،تا کی نخوابه؟
فعلا مشکلی نداره،ولی چون سرماخورده کلا حال نداره
توروخدا بگید چکار کنم خیلی نگرانم😭
تا حالا براتون پیش اومده
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آلوچه😍 مامان آلوچه😍 ۱۱ ماهگی
بالاخره بعد از یازده ماه دکتر پسرم اجازه ختنه داد، البته که من و پدرش کاملا مخالف بودیم و دوست داشتیم حداقل قبل مدرسه اش باشه، ولی خوب با مشورت دکترش تصمیم بر این شد🥲 با بیهوشی کامل و در شرایط جراحی بیمارستانی

دعا کنید براش آسون باشه ❤️❤️❤️❤️

برای جراحیش خیلی تحقیق کردیم و از جراح های خیلی بزرگی که به نام هستند سوال پرسیدیم برای انتخابش، و خدا رو شک با دل مطمئن داریم میریم برای این داستان انشاالله که خدا خودش به خیر کنه🥲ر
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ته تغاری😍 مامان ته تغاری😍 ۱۳ ماهگی
وای که از دست این حرفای مردم بیکار و فضول که هیچ وقت تمومی نداره دیشب یه جا مجلس بود یکی از قومای دورمون بعد چند بود منو دیده میگفت وای سه تا بچه داری چه خبره بابا! دیگه نیاری ها😱دقیقا قیافش اینجوری میکرد 🤨😏 اخه بهشون چی باید بگه؟ چرا سرتون تو کار خودتون نیست کی این فضولیا تموم میشه 🤕 من دخترم 15 پسرم 7این پسرم خدا خواسته بود شاید اولش خیلی ناراحت بودم که چرا حامله شدم بچه هام بزرگ شدن راحت بودم این حرفا.... ولی الان این فسقلی بقدری شیرین که هممون
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان فاطمه زهرا🧿🌹 مامان فاطمه زهرا🧿🌹 ۱۳ ماهگی
الان دو هفته س که پدر همسرم به رحمت خدا رفتند
من توی این دوهفته حتی قبل از اینکه فوت کنه با شوهرم رفتیم قم که بره به پدرش سر بزنه هفته‌ی بعدش گفتن که قلبش طاقت درمان نداشت و سکته کرد.
این آخر هفته میشه هفته ش نتونستم همراه همسرم برم چون دخترم خیلی این چند وقت اذیت شد هم از بی خوابی هم بد غذایی چون خیلی بد خوراک شده بود.امروز همسرم با خواهر و شوهر خواهرش حرکت کرد و هنوز دو ساعت نشده من دلتنگ همسرمم😮‍💨😔
و از طرفی با دخترم تنها موندم البته به امید خدا آخره هفته برمیگرده.
اما یه حس بدی دارم که کنارش نیستم البته همه بهم گفتن نیازی نیست بیای بوه گناه داره اذیت شد.
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ماه تی تی🌛 مامان ماه تی تی🌛 ۱۳ ماهگی
در حال تمیزکاری بودم چشمم افتاد به یه پوشه برا چند سال پیش که روش نوشته بود مدارک پزشکی
یازش کردم دیدم کلللللی آزمایش و سونو برا سالهای اول ازدواجمه اون زمانا که در ب در به دنبال چاره ای بودم که زود بچه دار بشم
همیشه عاشق ازدواج و تشکیل خانواده بودم عشق بچه منو بیچاره کرده بود و ...
این رویا همچنان ادامه داشت ولی زهی خیال باطل ...
خبری از بچه دار شدن نبود
هر روز مطب این دکتر و اون دکتر تا ببینم چه مشکلی سر راه این رویای قشنگ من وجود داشت
بقیش پایین مینویسم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان 🌸m.m🌸 مامان 🌸m.m🌸 ۱ سالگی
خانما یه تحربه جالب شاید یه سریا بگن توهمه ولی من با گذشت این چند سال هنوز اون لحظه رو یادم نشده
مادر بزرگم برج ۷ سال ۹۹ فوت کرد دو هفته قبلش تو خونه باهم تنها بودیم تو خونه یه سکوتی بود منم کنار مادر بزرگم نشسته بودم یهو دست راستشو گذاشت رو دست چپم گفت اگه من مردم غصه نخوری اونجا گفتم مادر این چه حرفیه حرفای خوب خوب بزن بعد دوهفته پر کشید همون دست چپم جایی که مادربزرگم دستشو گذاشته بود شروع کرد به داغ شدن گرمای دستشو رو دستام حس میکردم شبانه روز حتی خواب شبو ازم گرفته بود بیتابی میکردم واسش سر خاکش خیلی خیلی گریه میکردم خاطره هاش منو میسوزوند همون لحظه که سر قبرش بودم فک کنم روز سومش بود انگار چهرشو دیدم که دوتا دستاشو مقابل لپام گرفته ولی نه اینکه دستاشو روی صورتم حس کنم انگار یه فاصله ای داشت گفت مادر انقدر بی تابی نکن دورت بگردم از اونجا کمی اروم تر شدم بعد روز هفتم دیگه اون حس از روی دستم برداشته شد ولی گاهی یهو به یادش میفتم و گرما رو رو دستم البته با شدت کمتر حس میکنم مثل همین چند دقیقه پیش که این موضوع رو به هوش مصنوعی گفتم و یه سری تو ضیحات داد و این شعر و واسم فرستاد🥲🥲🥲🥹🥹🥹
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان پسر طلايي🤍روهام مامان پسر طلايي🤍روهام ۱۳ ماهگی
بچه ها ترو خدا كمكم كنين دست و پاهام داره ميلرزه از ترس
پسرم دوروز پيش فكر كردم پشه نش زده از اين كمتر بود امروز ديدم زياد تر شده بچه ها كسي اينجا نميدونه اين چيه دارم ميميرم منتظرم جايي باز ياشه ببرمش دكتر
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان اقا امیر علی🧿 مامان اقا امیر علی🧿 ۱ سالگی
پارسال مثل امروز چقدر استرس داشتم که خدایا امروز زایمان میکنم یا فردا و رفتم سونو بهم گفت باید سزارین بشی و از موعودت گذشته با تمام استرس دکتر نبود و مطب بسته بود و دم در مطب وایستاده بودیم و در به در دنبال شماره دکتر و رفتیم بیمارستان گفت باید فردا بیاد از بیمارستان سنو بگیره و رفتم خونه خواهرم و فرداش که مثل فردا باشه رفتم بیمارستان و صبح ساعت ۹ و خورده عمل شدم وای خدا اون چه روزی بود و خدایا شکرت یه سال گذشت و درسته خیلی سختی داشت و درد ولی کنار تو و یه خنده تو تموم مشکلات و سختی هارو از بین می‌برد خدایا شکرت
تولدت پیشاپیش مبارک دلبر کوچولو مامان
مشاهده ۳ پاسخ دیگر