نمیدونم چرا به حالتیم انگار افسردگی گرفتم نه دلم میخاد جایی برم یا حرف بزنم با کسی …دلمم نمیخاد زایمان کنم از این حاملگیم خسته شدم اصلا تو یه حالت خلسه افتادم انگار خسته شدم از همه جیز

من همینجوری بودم زدم به بی خیالی وقتی زایمان کردم به مرز فروپاشی روانی رسیدم
تا وقت داری برو دکتر وگرنه مثل من پشیمون میشی
بعد زایمانم رفتم پیش روانپزشک دارو رو شروع کردم

منم دقیقا اینجوری بودم زاااار میزدم فقط
سوره ی ال عمران یاسین چهارقل با سوره ی جن و ایت الکرسی خوندم روی یه تنگ اب
هی خوردم از اون‌ابه
خیلی اروم شدم
من‌ ثانیه به ثانیه گریه‌میکردم

من تازه میشینم با خودم میگم انقدر من افسرده و بی حالم چطور با این بچه وقت بگذرونم اخه گناه داره اصن به حال و روز بعد از زایمان فکر میکنم بدتر میشم

دقیقا مثل من به همه چی گیر میدم