خدا لعنت کنه هرچی خونواده شوهر بد رو جات بودم ازونجا میرفتم بزرگترین اشتباه زندگی با خونواده همسر مرد و زن هستش البته چاره چیه منم تو اپارتمان مادرشوهر زندگی میکنممم
برو بچه ات را بیار پایین با بچه خودت لج نکن گناه داره سرشکسته میشه عزت نفسش میاد پایین به فکر اون باش بهشون بگو چه جور آدمی هستین با بچه این جوری میکنید اگه بچه خودتون باشه این جوری میکنید بیار اصلا هم نزار بره برای بچه و خودت عزت بزار با شوهرت هم اتمام حجت کن ابن جوری میکنن من نه میرم نه بچه را میزارم.
تو برو بچه تو بیار دیونه منم مادر شوهرم پایین زندگی میکنه ول من تا خودم نخاسته باشم اصلا نمزارم بره پایین درو قفل میکنم بخاد گریه هم بکنه میزنمش ترسی هم ندارم چون نمخام عزت نفس بچم خورد بشه ک اونا درو باز نکنن بعضی وقتا هم ک پایینه یهو میبینم گریه میکنه یا پیله یه چیزی هس صدامو میبرم بالا میگم ماهلین بیا بالا مادر شوهرمم میگه ن کاریش نگیر چیزی نشده
ما هم همسایه دیوار به دیوار هستیم. خیلی سخته
پدرشوهرم کلید داره میزنه میاد تو حیاط اصلا حریم نداریم
خدا نگذره ازشون با بچه چیکار دارن چه جوری دلشون میاد چقدر ظالمن خدا جوابشونو بده
ایشالا جدا بشین ازمادرشوهرت از شرشون راحت شین
اینجور وقتا وردار بچه تو ببر بیرون نمون خونه
مقصر شوهرته که باباشه نمیاد ببره پیش خودش اگه اون طرفش باشه اونا هیچ غلطی نمیکنن
چقدر احمقن بچه داره گریه میکنه راه نمیدن
گناه داره بچس نمیفهمه فق
ط بازی دوس داره بچه خب
ما هم طبقه بالاییم تا حالا یکبارم نذاشتم بره اصلا هم نمیزارم یا خودم یا شوهرم باید باشیم
کاملا درکت میکنم چون منم همینم ولی خدایی پدرشوهرم بچمو دوس داره اما مادر شوهر نباشه ایشالا امروز جلو خودم بچمو نفرین کرد بچهای دختراش ک میان پسرمو کلی دعوا کنن اینم هیییی گریه میکنه
نذار شوهرت بچه رو بزنه خیلی کوچیکه اجازه هم نده اونا بزنن
مث خانواده همسر من
من میرفتم خونشون جلو همه میوه و چایی میاوردن من انگار اونجا مجسمه بودم واسه من چیزی نمیاوردن
هر موقع میرفتم اونجا با غم میومدم خونم
با این که بدون دعوت نمیرفتم تا مبگفتن بیا من میرفتم
چند ماه این جوری گذشت تا این که اون رومو گذاشتم کنار یه دعوا باهاشون کردم
دیگه نرفتم خونشون همسرم هفته ای یبار میره بچمم میبره یه ساعته و برمیگردن
تا حالا هزار بار گفته بیا بریم ولی من میگم دیگه تا عمر دارم نمیام مگه دلم کم محلی میخواد که بیام
منم مادر شوهرم طبقه پایینه خیلی سخته
ولی سعی کردم بچمو مدیریت کنم پیششون نره نه مواظب بچمن نه دلسوزش
برو بچه رو بیار ببرش پارکی جایی سرش گرم بشه یه چیزیم براش بخر
دخترخواهر شوخرم چشم دیدن پسرمو نداره فقط میاد خونمون سرو گوش آب بده راه ميره سوال میکنه 8 سالشه
اینا دیگه بیشعوری رو رد کردن .آخه اکثرا با عروس نمیسازن.نه اینکه نوه خودشون رو اذیت کنن.مهد ببر.پارک ببر تا حواسش پرت شه از اونا.با شوهرت هم حرف بزن .مستاجری بری بهتر از اینجاست.
من خورد میکنم دستیو که در روی بچم ببنده خانواده شوهرت خیلی کثیفن اصلا تو هر چقدم بد باشی باهاشون نباید درو روی نوشون ببندن واقعا شوهرت چیزی نمیگ بهشون
من خودم با تمام ترسی که دارم رو ترسام پا میزارم جلو همشون وایمیسم بخاطر بچم. حتی جلوی شوهر عوضیم کارامم اوکی کنم جدا میشم ازش
دستو بچت بگیر برو مردی که ببینه بچشو راه نمیدن ولی خودش اونجا میره پدر نیس بنظرم باید بره بمیره
وای منم چند روز به شوهرم میگم خونه رو بفروشیم بریم با خانواده شوهرم چند طبقه بگیریم . ولی اینجا میبینم هیچ کس راضی نیست
از اونجا بلند شو خونه ت عوض کن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.