امشب مهمون داشتم دوست شوهرم بود یه پسر بچه وحشی شیطونی داشت که کل خونمو بهم ریخت کارام دوبرابر شد ظرفام مونده اتاق بهم ریخته خودمم کتفم درد میکنه انقدر دخترم بغلم بود از ترس پسر بچه وحشی که یوقت نیوفته روش دارم از خستگی میمیرم😭😭
اگه دخترم بخوابه میخوام بااینهمه خستگی کارامو کنم😭

من اصلا تو روی کسی نمیمونم به درک که میخان ناراحت بشن هیچی مهم تر از خودم و بچه هام نیست

دیگه بچه ذاتش اینه شلوغکاری و ریخت و پاش بچه اسمش با خودشه
تو هم استراحت کن کار خونه همیشه هست اونم نمیریخت باز فرداش ریخت و پاش میشد

میشه از پستونک دخترت عکس بدی

چرا میگی وحشی🥲

مگه صاحاب نداشت یکم کنترلش کنه
بعضیا اصلا درک ندارن

عزیزمممم خدا قوت و توان بده بهت 🥲♥️
بنظرم امشب رو استراحت کن فردا کاراتو انجام بده
عجله نکن کار خونه همیشه هست

آره منم خواهر زادم با سه تا بچش که انگار از باغ وحش فرار کردو اومدن خونم خونمو بازار شام کردن بچمم همش بغلمم بود که نیوفتن روش

بیخیال. خودت هم بگیر بخواب. مگه مسابقه س که همه چیو سریع به حالت قبل برگردونی ، کم کم انجام بده.
هیچی مهمتر از سلامتی خودت و خانم کوچولو نیست

فقط بخواب

بخاب.