رفتم مهمونی بچم از ادم غریبه میترسه میادبغلم نق میزنه بعدمنم گریه میکنه ارومش میکنم نوازشش میکنم تاعادی شه بعدیکیشون میگ ولش کن بزارگریه کنه تاآروم شه خب پناه امنش منم ولش کنم زارزارگریه کنه دلم طاقت نمیاره یامیگن ببرمشاوره چرامیترسه خب هربچه یجوره فقط میخان زر بزنن

زر میزنن😂 دخترمنم اینجوریه مخصوصا مرداد ببینه همینه هرکس هرچی میگه میگم بچست، بچه آدما رو بهتر می‌شناسه😁بچه های الان بجز پدرومادر کسی رو نمیبینن، بگن مشاوره ببر رک‌میگم واااااا این چ حرفیه چشه مگه ببرم مشاور

زر زدن رو خوب اومدی. من گاهی توی خونه کارم فورس باشه مثل دستشویی رفتن یا غذا درست کردن مجبورم بذارم گریه کنه جند دقیقه.حالا جایی بریم طبیعیه میچسبه بهم نمی‌فهمم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود بخداااا

دقیقا بچه منم همینطور بود آلام کمتر شده ولی خب بعضی وقتا میترسه باز بعضی وقتا نه

بچه برزگ بشه درست میشع نمبخواد مشاوره ببری

همه همینو میگن اصلا توجه نکن
اتفاقا بغلش کن بزار آروم شه
پسر منم تا یکماه پیش حتما باید هر جا میرفت منم بودم باهاش حتی حیاطم با باباش نمی‌رفت الان بهتر شده خداروشکر
زمان بده بغلش کن آرومش کن بحرف هیچکس توجه نکن

به منم میگن،دخترمن گریه میکرد خواهرشوهرم بغلش کرده بود نمیداد به من،میگفت چیه به خودت وابسته کردی،رفتم بچمو از بغلش کشیدم گفتم بچم منو میخواد،تا وقتی بخواد بغلش میکنم،پدرشوهرمم همش میگه تو بچه رو خراب کردی وابسته به خودت کردی همش گریه میکنه،منم میگم مقصر باباشه،به بچه توجه میکرد بچه انقد وابسته من نمیشد

اهمیت نده

انقد بدم از این جور ادما میاد ک ب خودشون اجازه هر حرفی میدن
رایان چند روزه ار تاریکی میترسه ینی اتاقی ک تاریکه نمیره داخلش میمونه جلو اتاق
همسایمون میگ قبلا رایان نمیترسید الان منو میترسه لابد شما جلوش جروبحث میکنید داد زدید ک بچه ترسو شده خیر سرش معلم بوده
گفتم استدلال شما اینه؟؟؟ رلیان قبلا درکی از تاریکی نداشته الان میفهمه و اینم چند وقت دیگ از سرش میوفته
ینی اون روز سر درد داشتم از دست حرفاش

والا بچه ها همینن تو این سن پسرم هنوزم تو جمع غریبه غریبگی میکنه ماها خودمون کسی نشناسیم چشکلیم که از بچه ها انتظار داریم

اصلا به حرفشون گوش نده

اصلا گوش نکن
بچه رو بغل کن تا اروم بشه