باورتون میشه الان مهم ترین مسئله زندگی من اینه که پسر عسلیو از پستونک بگیرم؟🙂
چهارروز نخورد،یادش میومد اما میگفتیم هواپیما اومده برده،بای بای میکرد،دیشب اومدم خونه بابام اینا،خوابیدیم‌ساعت ۴صبح با ضجه و مویه بیدار شد،خودشو میکوبید زمین،با داد میگفت مههههههه مهههههه😐😂
اول سعی کردیم ارومش کنیم شیر دادم نخورد گوشی دادم حتی ،کیف پول بابام…هیچی!انقدر گریه کرد داشت از حال میرفت…در حدی که انداختیمش تو ماشین رفتیم دنباله داروخانه🙄
تو ماشین بهش گفتم رسیدیم خونه لالا میکنیا،همه رو اذیت کردی امشب،پنج دیقه به بیرون نگاه میکرد و بغض کرده بود یهو زد زیر گریه(پسر مهربون من😢🥲)دوباره نیم ساعت چرخیدیم تا اروم شه بعد اومدیم خونه
اصن پستونک تو دهنش دیدم روانم بهم ریخت
حس کردم همه زحماتم به باد رفت😓

الهی بگردم بچههههه قربونش برم من😍❤️عشق منه❤️
نسترن فک کنم همینکه مرحله مرحله بگیری بهتره
هیچ تجربه ای ندارم اصلا نمیدونم چیکار باید بکنی ولی همینکه طول روز رو بتونی بهش ندی نصف راه رو رفتی 🥰
خسته نباشی عزیزم😍

من سرش رو قیچی کردم چند بار خورد دیگه اذیت شد نخورد یادش رفت

من به پسرم گفتم گم شده🤣بیا باهم بگردیم دنبالش😅😅
بعد هی می‌گشتیم پیدا نمیشد
هروقت یادش میفتاد میگفتم بیا بگردیم بعد حواسش رو با چیز دیگه پرت میکردم تامام🫠🫠

ببین من مامانم میگه خاهرمو که این قضیه برای ۳۰ سال پیشه
اینطوری از پستونک گرفته
گفتن رفتیم باهم سرویس بهداشتی پستونکش افتاد تو سرویس بعد من مامانم گفتن اه اه کثیف شده و اینا و دیگه نخورده
ببین خودخاهرمم دیده

دختر منم یک هفته بهونشو میگرفت ولی کم کم یادشون میره
یکم سرشو قیچی کنی خودش ببینه نمیتونه بخوره میندازتش اونور

برش بزن سرش رو که مواجه بشه باهاش و ببینه که خراب شده و قابل استفاده نیست
دخترمو اینطوری گرفتم و به شدت برای خوابش وابسته پسونک بود یعنی تا صبح دیوونه ام می کرد چون پسونک از دهنش در می اومد پیداش نمی کرد بلند میشد به گریه
ولی از وقتی پسونک رو ترک دادم کم کم خوابش ی تیکه شد الحمدالله

اخی بچه🥹😍
تو تاپیکام گفتم چ جوری پسرمو از پستونک گرفتم

همین بحران ما برا شیر گرفتن داریم حالم بهم میخوره انقد مک میزنه
پستونک دقیقا یکسالگی گرفتم ازش

عزیزم قبل انجامش باید اول خودتو از نظر روانی اماده کنی و در نظر بگیری که اون گریه ها صرفا برای پذیرش یک تغییر تو زندگیشه و اگر دوباره تصمیم گرفتی اصلا دیگه بهش پستونک ندی و باهاش صحبت کنی مثلا اینجوری که مامان جون تو دیگه بزرگ شدی پستونک مال نی نی هاست مامان پیشته عزیزم 😀من اینجوری از شیر گرفتمش

حتا از شیر گرفتن هم پسرم ۲۲ماهش بود مریض شد بیمارستان بستریرشد کلا به من وصل بود هیچی نمی‌خورد فقط شیر من.بعد منم اینقد استرس داشتم و شرایط سخت بود برام شیرم کم شده بود و سینه هامم اینقد تو. دهنش بود زخم شده بود اومدیم خونه شیر خواست گفتم بوبو شده نشونش دادم دید زخم شده قرمز شده خودش نخواست باز هی اومد گفتم بو بو شده بوسش کنیم بوس می‌کرد میرفت😂😂 و بعد ۴روز کلا تامام🫠🫠

عزیزم سر پستونک رو قیچی کن یه دو روزی باهاش ور می‌ره دیگه از چشمش میفته

به گول زنک زاپاس داشته باش اگه جواب نداد دیگه کار به گریه های شدید و غش نیفته😂😂🤐🤐😍😍😍

یمدت خودش ترک کرده بود باز خورد😩

منم 🥲
هروقت نمیدم ۴ تا انگشتشو و هرچی برسه دستش تو دهنشه😐

تدریجی گرفتی ازش یا یهویی؟

نسترن بیا برات پیج پرده پیدا کردم

خودا قربوتش😍

باید مقاوم باشی من کمکم گرفتم اول توروز ازجلوچشمش برداشتم بعده چندروز خواب ظهر بعدم خواب شب ..یهونگرفتم که بچم ضربه نخوره

سرپستونکوقیچی کن تهشوبده دستش بگوبخور،خودش راحت میذارش کنار،من پسر۲/۵سالموکه خیلی خیلی وابسته بودباهمین روش براحتی گرفتم

ما دو هفته تا سه هفته اینجوری سر کردیم تا درست شد خیلی مقاومت کردم ندا م بهش

نسترن من این برنامه رو برا شیر شب داشتم دوبار اومدم بگیرم از حال رف از گریه و ضجه هیچ جوره آروم نمیشد آخر دادم🥲و تا صبح ممه ها من‌تو دسش بو میکرد هق هق میزد توخواب اصن روانم بهم ریخت

ای جانم 😂😂 من عاشق نی نی های پستونکیم