خانما من امروز رفتم تفریح با خوانواده شوهرم شوهرم سرکاره با مادر شوهرم پدر شوهرم با خواهر شوهرم وشوهرش تو ماشینشون رفتیم بعد رفتیم خونه عمه شوهرم که از اونجا رفتیم پارک باهم خب رفتیم دخترم بازی کرد یه اسباب بازی هم براش خریدم بعد رفتیم بازی ماشین واینا ماشین سواری بلیتش ۱۲۰من گفتم نمی خوام سوار بشم چیه این ۱۲۰بدم یه رنگ مو واسه خودم بخورم من نمیگم پول ندارم شوهرم برام فرستاد اما علکی نمی خوام خرج کنم اینجور گفتم بعد رفتم دخترمو ببرم توپ بازی براش بلیت بگیرم گفت بلیتش ۵۰تومن مادر شوهرم گفت واسه پسر خواهر شوهرت هم بگیر بعد خواهر شوهرم گفت گرونه گفتم باشه یکی ارزونتر ببریم رفتیم یکی ۳۰تومن بلیتش بود من یکی گرفتم مادر شوهرم گفت یکی دیگه واسه نوه ام بگیر منم گرفتم بازی کردن واینا بعد رفتیم نشستیم خب گفتم خیلی تشنمه ولی نمی خوام اب بگیرم بعد دخترم رفت از مردم اب خورد من ندونستم که دخترم تشنشه مادر شوهرم عصبانی شد دخترت گناه داره تشنشه چرا براش اب نگرفتی پیرم پولارو واسه دخترش واریز کرد نه واسه تو که رنگ مو واینا بخری منم جوابش دادم نه ولله واسه خودم واریز کرد مگه تو مادر بزرگش نیستی برو براش بخر بعد من کارتمو دادم رفتم براش اب خریدم

خب از اول که شنید گفتم شوهرم برام پول واریز کرد حسودی شد فقط می خواست خرج کنم بنظرم کارش اصلا درست نبود چجوری جلو عمه شوهرم وخواهر شوهرم اینجور میگه که شوهرم پولارو واسه من واریز نکرد بعد من نه خونه دارم با خوانواده شوهرم زندگی میکنم ونه طلا دارم باید حتما جلو دستمو بگیرم خرج نکنیم علکی تا یکم خودمونو بگیریم وپسنداز داشته باشیم رید تو اعصابم حالمو خراب کرد اصلا ای کاش نرفتم 😔💔

۵ پاسخ

اصلا هرچی بقیه کمتر ازت بدونن راحت تری

قرار نیس همه چیو بهش بگی
بعدشم وقتی نمیتونی خرجشون کنی پولانو لطفا با آدمای نفهم نرو بیرون
بچه داری ، بچه نمیفهمه

چه رویی داره والا.فقد توی لفظ مادربزرگه..پاش ک میرسه یا حواسشون نیس یا نمیفهمن ک باید خرج کنن..اگه نمیخاد خرج کنه پس بزاره خودت برای پول خودت و بچه ات تصمیم بگیرین..نه ک میاد دخالت میکنه..اصن چرا باید برای بچه اونیکی تو بلیط بگیری؟مگه اونا برای فرح اب گرفتن؟

اولن ک کار خودت اشتباه بودع ک گفتی پول ریخته حسابم ب اون چه ، سیاست داشته باش..
دومن. تو گفتنت باعث شده فک کنه شوهرت برا بچش پول زده و بقول تو حسودی کرده

عزیزم اصلا سعی کن پیشش نگی قیمت چیزی رو کم کم عادت بشه اگر بگی ریز ترین خرجت اضافه میاد به چشمشون

سوال های مرتبط

مامان دوران مامان دوران ۲ سالگی
تجربه روز دوم از شیر گرفتن تا الان :
دیشب خیلی شب سختی بود😔پسرم طبق عادتش ساعت۴:۳۰ بیدار ش برای شیر من نزدیکش نشدم تا شیر نخواد خیلی گریه کرد شوهرم تا ساعت۵:۳۰ سرگرمش کرد تا بالاخره خوابید دوباره طبق عادت ساعت۸ بیدار شد و شروع کرد گریه کردن شوهرم سیبزمینی سرخ کرد یکم سرگرم شد خورد و بعد بریدمش بیرون تا نزدیکای ظهر تابش دادیم براش هندونه هم خریدیم اومدیم خونه موقع خوابش بود چون عادت به خوابیدن با میومدی داشت باز کلی گریه کرد منم پا به پاش گریه کردم😭خیلی سخته
با هندونه سرگرمش کردیم یادش رفت شروع کرد خندیدن بعد شوهرم بردش حموم بعد من سوپی که درست کرده بودم رو دادم خورد و بعد ناهار با باباش رفتن خوابیدن

واقعا دم شوهرم گرم خیلی داره همکاری میکنه دوشبه نخوابیده و مدام نگهش میداره نمیذاره من نزدیک شم که پسرمون من رو نبینه بهونه می‌می کنه ،امروزم نرفت سرکار و مرخصی گرفت موند و کلی کمک حالم شد
اگه امروز نبود اصلا نمیتونستم تنهایی از پسش بربیام🥺
مامان نورا خانم مامان نورا خانم ۱ سالگی
تجربه واکسن۱۸ماهگی
دیروز ساعت ۹:۳۰بود رفتم مرکز بهداشت و واکسن نورا رو زدم واکسن که زدم همونجا بهش استامینوفن دادم باهم پیاده رفتیم براش بستنی خریدم و آبنبات چوبی.نزدیک به چهل دقیقه پیاده روی کردیم باهم رفتیم خونه تا ساعت یک بازی کردی بعد نورا خواب رفت چهل دقیقه ای خواب بود وقتی بیدارشد شروع کرد گریه کردن تمیتونست راه بره خیلی گریه میکرد که من ترسیدم و اومدم پیام گذاشتم و سوال پرسیدم که تا کی این درد ادامه داره و.....
حدودا ساعاتای سه یا چهار بود دیدم یهو بلندشد راه افتاد اولش یکم گریه کرد اما راه افتاد و شروع کرد با بچه خواهر بازی کردن شب هم یه سر بردمش خانه بازی اونجا هم بازی کرد ساعتی نه ونیم شب یهو تبش رفت بالا که با شیاف کنترل کردن هر چهار ساعت یکبار پارکید دادمش فقط یبار بروفن و شیافش کردم امروز دیگه قشنگ داره بدی می‌کنه مثل روزای دیگه الان ۲۶ساعت از واکسنش گذشته و هیچ بهونه گیری یا دردی ندارن فقط یکم بدنش داغه ن خیلی زیاد