دلم برای بچم خیلی میسوزه خیلی تنهاست نه خاله داره نه عمه ، دایی ها و عموهاشم سرگرم زندگی خودشونن هیچکس حوصله بچه منو نداره ،،هیچ بچه ای هم تو خانواده نداریم نه من و نه شوهرم .
هربار هم میبرمش خونه بابام غرغر میزنن که زودتر از اینجا ببرش ما حوصله بچه شیطون نداریم ، خلاصه روزی نیست که غصه تنهایی سلنا رو نخورم و بخاطرش گریه نکنم ، نمیدونم باید براش چه کاری کنم که از تنهایی در بیاد ؟؟؟ شوهرم میگه یه بچه دیگه هم بیاریم اما واقعا نمیتونم خیلی سختمه

حالا فکر کن ما علاوه بر خانواده کم جمعیت داشتن
پونصد کیلومتر با خانواده هامون فاصله داریم و کلا سال دو بار همو میبینیم
منم تا امسال به شدت سختم بود از اول مهر پسرمو گذاشتم مهد خودمم میرم سر کار روحیه هر دومون بهتر شده
روزای تعطیل هم میریم بیرون یا میبرمش پارک
در کل جامعه همین شده رفت آمد ها کم بچه هم کم شده
غصه و گریه نداره تا میتونی خودت بازی کن بقیه زمان ها هم ببر بیرون بین هم سن و سالاش

اصلا ربطی نداره مگه بچه من که عمه وعمو وخاله و بابابزرگ ومامان بزرگ دارن چه گلی به سرمون زدن که توغصه هم چنین چیزی الکی بی اهمیت میخوری

من کلی خواهر برادر دارم شوهرمم ۴ تا خواهر داره ولی از هم دوریم کیلومترها هیچ کدومم بچه هم سن بچه ی من ندارم سالی دو بار همو می بینیم منم خیلی دلم براش می سوزه یه کم بزرگتر شد ببرش مهد یا کلاس ورزشی دوست پیدا میکنه و سرگرم میشه

بچه بیار ازتنهایی میادبیرون به خاطر بچت این سختی رو به جون بخر

کلا دورش هم پر از بچه باشه هر کسی مشغول زندگی خودشه

منم همینطور
ی دونه خاله داره بچه ام
سه تا برادر شوهر دارم ک دوتاشون ازدواج نمیکنن یکی شون هم پول زده خورده و برده بچه دار هم نمیشه
ی مادرشوهر بدرد نخور بی خاصیت دارم ک دنبال کیف حال خودشه همش ویلاس تو شمال
فقط مجازی هس میگه فیلم عکس بفدس

عزیزم خب زود زود ببرش پارک اگه میتونی خانه مادر و کودک ببرش یا مهد کودک
با بچه ها بگرده دیگه نیازی به عمه و خاله نداره. یا اگه خودت یا همسرت دوستی پارین که خوب هستن باهاشون در ارتباط باشین

ببين تو مشخصه خونواده ها دورت كم جمعيتن،حالا من ي خونواده پر جمعيت دارم ،كن نوه اخريمون كلي با آووش اختلاف سني داره ،بچه منم ك اين همه خاله عمو دايي عمه داره بازم تنهاس پس حرس نخور،جامعه همين شده،ميبرمش پارك كلي با بچه ها بازي ميكنه تو هم همين كارو كن