واااااقعا از وقتی بچه دار شدم خییییلی بیشتر از قبل صبرمو از دست میدم.خیلی سریعتر عصبی میشم و هرچیزی میتونه بره روی مخم.حتی شوهرم راه میره توخونه بااینکه جونم میره براش،عصابم خورد میشه از سرو صداهایی که میکنه.اسیبی که مادر شدن به روانم زده هیچ اتفاقی توزندگیم نزده ...واقعا نمیدونم

منم مث خودتم🥲کلا ازهمچی و همه کس ناراضی و عصبانی و ناامید ب زندگی

شاید دچار کمبود ویتامین شدی و به احتمال زیاد کم خونی میتونی یه آزمایش بدی و با دکترت مشورت کنی

منم همین طور گاهی عصبی میشم دعوا راه میندازم بعد عذاب وجدان میگیرم

منم همینطوووور خاهرمنم منم منم اصن یه رروانی شدم

حالا من اینقدر فشار بهم وارد شده که از این مرحله گذر کردم و دامنه تحملم رفته بالا
فکر کن شوهرم دبه خیار شور به چه بزرگی از درش گرفته بود گوووووروم خورد زمین و تا کاشی ها پره آب خیار شور شد 😁 داشتم به آریا غذا میدادم یه نگاه بمن کرد یه نگاه به دبه دوباره یه نگاه بمن منم بهش گفتم یه قاشق بهم بد ممنون تعجب کرده بود😂🤣😅

عین من خیلی غرمیزنم سرشوهرم گاهی اونقدر خستم که به شوهرم فش میدم بعد پشیمون میشم

چون بردیا ی لحظه رو زمین بند نمیشه بعد ۱۶ سال بچه آوردن خیلی سخته و طاقت فرسا

منم دارو میخورم

ما به همین دلیل تصمیم تک فرزندی گرفتیم والا دومی باشه یا تیمارستانم یا قبرستان 🥲

باورکن یه بچه کوچیک اینقدرسخت نیست ک خدا عنایت کنه دوتاشیرتوشیربافاصله یکسال داشته باشی ازنظرمن یکی اصلاسخت نیست من بعددومی خیلییییی سختم شده

تو منی منم تو
اشالله که زود بگذره بچه هامون حداقل حرف بزنن راه برن نکن رو بفهمن بخدا میگن بچه پنج شش ساله شلوغ کاره حداقل حرف میزنه زبون درازی میکنه راه میره میگه دیش دارم میکه غذا مخان🥲

دقیقا منم خیلی عصبی شدم مخصوصا شوهرم هرکار میکنه رو مخمه

دقیق مث متی خواهرم بخدا منم همینجوری شدم اصلا هم نمیدونم چرا البته ناگفته نماد ک دختر کولیک شدید داشت تا ۶ناهگی پدرمو در اورد الانم با اینکه کولیک ندلره ولی عادت کرده ب گریه الکی ونق ونوق

منم به شدت عصبی شدم ..جوری که کارم به خودزنی میکشه

احساس مکنم افسردگی گرفتم دگ هچی خوشحالم نمکنه

منم😔😔😔