خیلی حالم بده چرااخه من زیادحس مادرانه ندارم مثلاوقتی گریع میکنه بعضی شباعصبی میشم میگم کوفت دهنتوببند اخه هرشب دوسه ساعت گریه میکنه بخاطرکولیک و باهیچیم اروم نمیشه باخودم میگم بعدش من چ مامان بدی هستم حس میکنم لیاقت مادرشدنونداشتم☹️

آخه عزیزم 🥺😢گناه داره بچه طفل معصوم گناهی نداره بهش چیزی نگو تو هم تقصیر نداری بخاطر هورمون یکم قرآن بخون آروم بشی تمرین صبر. کن همه چی سخته ولی میگذره تحمل کن ولی به بچه چیزی نگو بعد خودت عذاب وجدان میگیری بر کولیک هم ببرش دکتر دختر من با سگانوز خوب شد

عزیزم اولشه یکم بزرگتر بشه دور از جون با گریه اش ادم خودش میخاد بمیره

عزیزم اینا طبیعیه ب مرور خوب میشی یکی دو ماه اول بچه داری کابوسه

عزیزم اینا نشانه افسردگی بعد زایمان حتما پیش مشاور برو

الهی بگردم بچه رو دلت میاد🥲🥲درسته اذیتت می‌کنه ولی گناه داره دعواش نکن هنوز چیزی نمیفهمه ک
منم یدونه همسن بچه شما دارم یدونه پسر چهار ساله هم دارم پسرم خیلی اذیتم می‌کنه نمیکشم دیگه خیلی وقتا واقعا

منم... تصمیم گرفتم هیچی نگم یه شب خیلی دعواش کردم وقتی خوابید بالا سرش تا صبح گریه کردم

عزیزم خیلیا اینطورن اصلا نگران نباش چون اوایله و ادم تجربه نداره بهش فشار میاد کم کم این حس عوض میشه اصلا غصه نخور این وضعیت موندگار نیست الان تو روزای سختی هستی میگذره این حس و حالت خیالت راحت عزیزم

به یسری حرفای الکی اصلا اهمیت نده نمیدونم چی تو فکرشون میگذره یه عده
مادرا هم دل دارن والا قرار نیس همیشه اون حس خوب گل و بلبل وجود داشته باشه عزیزم منم تازه سه روزه زایمان کردم خیلی خیلی دوسش دارم جونم ب جونش بنده ولی چون اول راهم هی کم میارم مخصوصا روز اول ک هیچی بلد نبودم برا شیر دادن بهش الانم برا شیر خیلی گریه میکنه عصبی میشم و کلافه ولی بلخره میگذره این روزاهم صبور باش و اینو بدون ک تنها تو نیستی ک همچین حسایی داری

طبیعیه عزیزم
هممون این حس میاد سراغمون
بخاطر بهم ریختگی هورمونا و بی خوابی و خستگیه زیاده
روتین زندگیمون کلی تغییر کرده
منم خیلی وقتا بی حوصله و خسته میشم دلم میخواد چند ساعت یا حتی یه روز بچه رو نبینم
اگه میتونی از کسی کمک بگیر ک چند ساعت بدون بچه بخوابی یا با خودت تنها باشی
این وضعیت گذراس
شیردهی و زایمان باعث بدخلقی میشه
بچه هم بعد ۴ ماه اوکی میشه و وضعیت بهتر میشه

اگه دور از جون مثل من ناقص م بودی میخواستی از بچتم نگهداری کنی چکار میکردی الکی الکی ناقص شدم با دوتا بچه کوچیک

منم اینجوری بودم اوایل بهش بو و بیراه نمیگفتم ولی احساس میکنم مثل مامانای دیگه نبودم بنظرم این می‌تونه افسردگی بعد زایمان باشه میتونی پیش ی مشاور یا دکتر بری ولی هر چی میگذره بیشتر دوسش داری نگران نباش تو مادر فوق العاده ای هستی کدتو این سن کم این نی نی قشنگو بدنیا اوردی

هر موقع اینجوری شدی با خودت فکر کن تو خواستی اون بدنیا بیاد و آنقدر مظلومه که تنها پناهش تویی 🥹

منم همینجوری ام شبا تا دیر وقت گریه می‌کنه و خودم باید نگهش دارم از اینورم روزا خوابم کامل نمیشه و دو ساعت به دو ساعت باید بیدار شم بعدازظهر ها که بیدار میشه دقیقا وقتی میخوام بخوابم دیگه واقعا نمی‌کشم عصابم خورد میشه وقتی گریه می‌کنه دیگه مغزم قد نامیده که باید چیکار کنم

عزیز دلم ی دکتر خوب ببر واس کولیکش حتما با روغن زیتون 2انگشتی دورنافشو جهت عقربه ساعت بچرخون محیط خونه ساکت باشه ی نور خیلی کم داشته باشه بیدار میشه سریع پستونک بزار نزار سرحال شه

من الان به دخترم کمکی شیر خشک میدم روزی یبار یا دوبار

وا اینچه حرفیه به بچه دوماهه🥺🥺🥺 شاید شیرت کمه کمکی شیر خشک بگیر

عزیزم چون بچه اولته عادیه منم اینجوری بودم ولی وقتی بچت ب حرف و بازی بیاد حس مادرانت فوران میکنه نگران نباش عادیه اینا 😂😂

عزیزم طبیعیه ما هم آدمیم خسته میشیم
هیج مادری بد نیست نگران نباش هرکی میگه من اینجوریم و اونجوری دروغ میگ
هممون عصبانی میشیم اون بچس نمیفهمه که خدا کمکت کنه عزیزم

من سر اولی بیحوصله تربودم بچه ک بزرگ شد علاقمم بهش بیشترشد
الان حس میکنم حوصله م بیشتره برا نوزادجدید
تو کاملا حق داری
اصلاهم‌مامان بدی نیستی
روتین زندگیت کلا بهم ریخته طول میکشه عادت کنی

عزیزم یه مدت تو بچه داری از یکی کمک بگیر تا روحت آروم بشه

جانم طبیعیه .طول می‌کشه تا اوکی شی

تو دلت بگو ولی حداقل جلو بچه نگو چون هرچقدرم کوچیک باشه بازم حستو متوجه میشه با لحنت😑

پستونک بذار دهتش
بذار تو چادر با یک نفر دیگ تابش بدیر

چی بگم بخدا. چندسالتخ؟ شاید از زندگیت راضی نیستی و سر بچه در میاری وگرنه مم ک عاشقشم اصن روزی هزار بار خداروشکر میکنم ک چنین عشقی بهم داده. انقد نگران آیندشم ک نگم برات

مامانا هم ادمن از فولاد کع نیستن خسته میشن

بچه اولته؟؟