در مورد اضطراب جدایی
مامانهای عزیز هر عادتی هر رفتاری رو بخواید به بچه‌تون بدید یا حذفش کنید
زمان لازم داره و هیچی عادتی و رفتاری با یه بار امتحان کردن شما درست نمیشه
تکرار و استمرار تویه اون کاره که باعث میشه بچه یاد بگیره
با یه بار امتحان کردن و جواب نگرفتن بیشتر خودتون رو درمانده جلوی بچه‌ها نشون میدید چون اجی مجی لاترجی نیست
پس هر راهکاری تکرار و تمرین میخواد و ثابت قدمیه شمارو

در مورد ترس از جدایی
علتهاش زیاده، بین ۶ماهگی تا ۲.۵ سالگی ترکش کردید در صورتیکه نباید این اتفاق میوفتاده و پیش کسی میزاشتینش که مثل شما احساس امن بودن بهش داشته باشه
حالا که بزرگتر شده دلایلی که براش میارید منطقی نیست و دوست داره همراهتون باشه
سرگرمیهاییکه بعد از ترک کردنش در نظر دارید کافی نیست و تکراری شده
تویه حرفهاتون شنیده که در نبودش چه کارهایی کردین و جای خالیشو متوجه شده
از کسی چیزی شنیده راجب تهدید به اینکه اگه اینکارو بکنی مامان میره، بابا میره و …
🛑این چالش زمان لازم داره و صبر و حوصله شمارو
محبت زیاد، کلاسهای سرگرم کننده مختلف، همراه یکی از والدین بیرون رفتن
اگر سرگرم کاری هست مدام صداش نکنید و بزارید تویه خلوت خودش باشه
بعضی وقتها یک عامل خارجی مثل مریض شدن،بچه دوم ، محبت پدر و مادر به بچه‌های فامیل،از دست دادن پدر بزرگ یا مادربزگ و …دعوا و تنبیه زیاد بچه
خستگی پدر و مادر یا کم توجهی شون تو اون دوره باعث میشه بچه اون محبتی‌ که نیاز داره رو بدست نمیاره
برای همین حس میکنه داره والدینشو از دست میده
و این چسبندگی عوامل زیادی داره

شما ریشه ترس بچه‌اتو در آوردی؟

تازگیا پیرزن درونم به اینجور طلاها علاقه زیاد نشون میده😅😅😅

تصویر
۱۵ پاسخ

ریشه ترس و اضطراب ایلیا رفتار منه
وقتایی که خسته ام یا خودم استرس دارم و لحنم باهاش مناسب نیست بچم هم به شدت اضطرابی میشه

من از ۹ ماهکیش رفتم سرکار و دخترم رو گذاشتم خونه ی مادرم و اوکی هست الان .و الانم مثلا وقتهایی که پارک یا خانه بازی میریم ، من ک میشینم روی صندلی ، اگه دوستی پیدا نکرده باشه هی میاد منو صدا میکنه که بیا بازی کنیم یا ببین من دارم بازی میکنم .خیلی مستقل نیست.. الان با این توصیف بنظرت سال بعد بخوام بزارمش مهد ، زود کنار میاد ؟؟؟

اره دقیقا پسر من همینطور دخترم هم همینطور بود ولی خداروشکر بزرگترشده درکشم بیشتر شده ولی فعلا با پسرم درگیریم دیگه کاریش ندارم هرجا خواست بیاد میبرمش مخالفت نمیکنم تا باز بهم اعتماد کنه

پس من چی بگم که جز من پیش کسی نمیمونه و جدیدا یه عادت بدی پیدا کرده وقتی با باباش از بیرون میام خونه تو نمیاد گریه و داد و بیداد که باباش باید پیاده اونو ببره خیابونو بگردونه چه صب باشه چه دیر وقت اگرم نره چنان گریه و داد و بیدادی میکنه که بازم مجبور میشه به حرفش گوش کنه

پسرمن قبلاخیلی وابسته بودحتی میرفتم سرویس بهداشتی گریه میکردالان خداروشکربهترولی قبل رفتن حتمامیگم مامان میره حموم مامان میره ارایشگاه توپیش بابابمون میام بدفعه غیب نمیشم که بترسه

خداروشکر پسر من اضطراب جدایی نداره ولی خیلی من و باباشو میزنه واقعا موندم چطوری باهاش رفتار کنم

تو سن ۲ سال و ۲ ماه طبیعیه ولی ، درسته؟

پدر خودم باعث شده هر کی هرجا بخواد بره بچم بخواد دنبال بره و گریه زاری کنه🤦🏻
حتی یه تایمی می‌دیدم مثلا وقتی من تو اتاقم یا جلوی دید بچه نیستم بهش با شوخی می‌گفت مامانت/بابات رررررفففتتتت
بچه می‌گفت کجا میگفت خونتوووون ، یا مثلا اسم یه شهر دیگه و ....
جلوش ایستادم گفتم کارش غلطه جلوی من دیگه اینکارو انجام نداده نمیدونم پشت سرم انجام میده یا نه
ولی قشنگ میبینم پسرم که هر موقع میخواستم برم جایی بغلش میکردم خداحافظی میکردم میرفتم الان هی موقع خداحافظی میگه منم ببر منم ببر
بعد خودم هیچی رفتاراش باعث شده هررر کسی (دوست،فامیل، آشنا...) خواست جایی بره بچه ی التماسش کنه که ببرنش ...
هرچی مامانم توی تربیت بچه به روز و عاقله بابام برعکسش ........،🤐🤐🤐🤐

وااای چقدر خوشگله طلا .منم عاشقش شدم.سفارش دادی؟

من نتونستم هنوز ريشش رو پیدا کنم ولی دیگه پسرم پیش کسی نمیمونه که به دانشگام برسم

خاک تو سر شوهر من که همش بخاطر خواسته های خودش می‌گفت مامانی داره میره یا رفت میترسوندش حالا منو ول نمیکنه بچه

برا من تقصیر پدرشوهر خیر ندیدم شد خدا ذلیلش کنه بچم تا حدی خوب بود که شب میذاشتم پیش خواهرم استراحت میکردم
یه دعوای افتضاح صدا دار و زد و خوردی بینمون شد ارکانم بود خیلی ترسید دیگه ازون موقع به بعد مث کوالا بهم چسبیده و حتی اگر کسی باهام شوخی هم کنه میترسه واقعا موندم چیکار کنم از صداها هم دیگه میترسه

یه روز که رفته بود کلاس دیر رسیدم یعنی از اون روز نه کلاسی رفت نه از من جدا میشه

دختر منو که مادربزرگش نابود کرد ... شده ی بچه پرخاشگر و نگران و اضطراب جدایی گرفته گاهی وقتا یه بزرگتر یه اشتباهی میکنه باید هزاران هزینه و کلاس و پیگیری و... انجام بشه تا یه درصد بچه برگرده از اون خرف نامربوط یا اتفاق بد

بچه من به شدت اجتماعی بود تو دو سالگی از بغل عموش خورد زمین ، که یه اتفاق بد بود و زبونش شکافته شد ،بعد از اون دیگه انگار که فکر می‌کرد پیش من نباشه یه اتفاق بد میفته براش نسبت به همه کس و همه چیز بی اعتماد شد و چسبید به من
هنوزم که هنوزه من در تلاش برای بهتر شدنش هستم و فقط دارم رو احساس امنیتش کار میکنم

سوال های مرتبط

مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
دیروز برای عصرونه با یه جمع خونوادگی دور هم بودیم
موقع خداحافظی
خانوم مسنّی که تویه جمع بودن دست رادو گرفتن و باهاش خداحافظی کردن و چندتا بوس از لباش کردن
من موقع بوسیدنشون چون فاصله‌ام چند قدمی بود دیر رسیدم
و دستشو گرفتمو از اون خانوم دورش کردم به آرومی
و خودم شروع کردم به خداحافظی و گفتم خیلی خوشحال شدم دیدمتون، امیدوارم بزودی ببینیمتون و خیلی خوشحالتر میشم دفعات بعد اگر رادو هر جا دید اینکارو باهاش نکنید چون ما گفتیم لب جای خصوصیت و هیچکس اجازه اینکارو باهات نداره.
فاصله گرفتم بدون اینکه به عکس العملشون توجه کنم با بقیه صحبت کردیمو رفتیم سوار ماشین‌ شدیم.
ظهر هم این تذکرو به پدرشوهرم داده بودم
چون هر موقع رادو میبینن گوششو میبوسن یا گاز میگیرن
و راد اینکارو اصلا دوست نداره، و همیشه کلی داد میزنه و بهشون میگه کار درستی نیست اما باز هم تکرار میکنند
هر بار همسرم به پدرشون میگفت مامانشون به طرفداری از پدر شوهرم
و اینبار دیگه من کلافه شدم
و گفتم اگر میاد سراغتون برای اینه که خیلی دوستتون داره
اما شما اجازه ندارین با رفتار اشتباه اونو از خودتون دور کنید
و رادو بغل کردم بردم پیش مادر شوهرم، کنارشون نشستم
اینجوری که مخاطب مامان همسرم باشه گفتم گوش ویروس و قارچ رو سریع میگیره
الان هم فصلشه و از طرفی بهداشت دهان رو خیلی‌ها رعایت نمی‌کنند
ما باید به بچه‌مون یاد بدیم که کار درست چیه
رفتار درست غریضی نیست که بدونه
خلاصه دیروز رو منبر بودم هر چقدر تلاش میکردم یسری رفتارها رو نادیده بگیرم
اما چون پایه راد وسط بود نمیتونستم
ما‌مانها عزیز مراقب باشید چون یکسری چشم پوشی‌ها اصلا به نفعه بچه‌تون نیست
و این چشم پوشی‌ها احترام گذاشتن نیست در واقع سهل انگاریه

😍😍✌🏼✌🏼✌🏼
مامان 💗فاطمه جون💗 مامان 💗فاطمه جون💗 ۴ سالگی
مامان قندلی❤️ مامان قندلی❤️ ۳ سالگی
‏واقعا نمیدونم به پوستم برسم😶‍🌫️
سلامت روانمو در نظر بگیرم‌🤯
سلامت جسمانیمو درمان کنم🧑🏻‍⚕️
مراقب دوندونام باشم🦷
خوشگل بمونم👱🏻‍♀️
کتاب بخونم📚
کارکنم👩🏻‍💻
پارتنرخوبی باشم♥️
آدم خوبی باشم👩🏻‍🦰
عشقو حال کنم💃
اصلا نمیدونم کاش پیشی بودم…🐈😂

این روزا احساس میکنم کمی تو روزمرگی هام گم شدم…🤦‍♀️

این ترم باشگاه ثبت نام نکردم احساس کردم بیشتر دارم عذاب میکشم چون ترم تابستون کلا از ۳۶ جلسه ۱۰، ۱۲ جلسه بیشتر نتونستم برم و همه ش عذاب وجدان داشتم🤷‍♀️

فعلا به خاطر شرایط کاری و پسرم که بیشتر به حضورم نیاز داره گفتم باشگاه رو حذف کنم😬

ما مادرا برای محافظت از فرزندمون اولین کاری که میکنیم از برنامه های خودمون میزنیم …

اون روز یه نمودار از بعد از به دنیا اومدن فرزند میدیدم و دیدم چقدر شبیه زندگی خودمه این نمودار کلا نشون میداد که یه پدر بعد از به دنیا اومدن فرزندش نمودارش کاملا صعودی و با موفقیت های پی در پی بود اما متاسفانه نمودار مادر کاملا سینوسی و بیشتر نزولی بود به خصوص ماهایی که خانواده هامون کنارمون نیست بیشتر از اهدافمون دور میشیم چون مراقبت از فرزندمون بیشتر میشه به عهده خودمون😇

اما تا حدودی از خودم راضیم که سریع شغلم رو از زندگیم حذف نکردم☺️
خیلی از مادرا هستن که مجبور شدن به خاطر شرایطشون دست از کارشون بکشن…

از این حرفا گذشته…
من عاشق سبزی تازه م بوش دیونه م میکنه🌿🌱☘️🍀

از همه بیشتر هم پیازچه و تربچه دوست دارم🥰