من واقعا خیلی خستم کم آوردم از روزی ک زایمان کردم ی روز درست حسابی استراحت نکردم نخوابیدم دخترم شبا همش بیداره گریه میکنه اصلا کلافه شدم هیچ تایمی برای خودم ندارم کلافه شدم ی وقتایی میگم کاش بچه دار نمیشدم کیا بعد زایمان مثل من شدن بچه ها چند ماهگی تقریبا یکم آرومتر میشن من دیگه توانی ندارم

حق داری بخدا من با اینکه مامانم کلی کمک کرده ولی از وقتی خونه تنها شدم حالم خرابه

طبیعیه منم دقیقا همینم هرشبمو باگریه و افسردگی سرمیکنم اما هیچ وقت نمیگم کاش بچم نبود
بیخابی هام فدای یه تار موی بچم
وقت برا استراحت زیاده

عزیزم من تا دوماه شب روز بیدار بودم افسرده شده بودم همش گریه میکردم
ن شامی ن ناهاری ن صبحونه ایی هیچی نداشتم حموم درس حسابی نمیرفتم موها پام اینقدبزرگ شده بود ک ازخجالت شوهرم شلوارک پام نمیکردم ولی بعداز سه ماهه دیگه خیالم راحت شد اینقدمیخوابم پسرم روزا هردوساعت میخوابه شبام ک ساعت ۱۲میخوابه تا ساعت پنج شیرمیخوره میخوابه تاهشت

اکثر بچه ها طول میکشه تا خوابشون درست و حسابی تنظیم بشه باید صبوری کرد من خودمم همینم بچم دوروزه الان ساعت ۶ میخوابه تا صبح مابینشم هر دوساعت یه بار بیدار میشه برای شیر از اونورم ساعت ۳ صبح بیداره ۲۱ همین ماهم ۳ ماهش میشه ولی هنوز درست و حسابی خوابش تنظیم نشده حالا ما نه فقط استراحت بلکه اصلا بیرونم نمیتونیم بریم عادتم کرده به قنداق قنداق نشه نمیخوابه دیگه گفتم آخر همین هفته کم کم از قنداق میگیرمش عادت کنه بدون قنداق بخوابه

عزیزم دو ماهگی خیلی بهتر میشه