وقتی بچه اولمو باردار شدم تازه اول شروع کرونا بود
و من کلاسام دقیقا از اواخر اسفند بود اگر اشتباه نکنم ک آنلاین شد
بچه اولم ک دنیا اومد همسرم کرونا گرفته بود و نتونست بیاد همرام بیمارستان
خیلی اذیت شدم خیلیا
ب هر سختی که بودگذشت
خیلی پسرم مهرش به دلم نشست عجیب غریب
اصلا قابل گفتن نیست
داشتم از شدت دوست داشتنش واقعا دیونه میشدم
با خودم فکر کردم که بچه دوم بیارم چون من تنها و دور از خانواده خودم و همسرم زندگی میکنیم به خاطر پسرم به بچه دوم فکر کردم و گفتم زودتر بچه دار بشم با بچم هم بازی بشه
سر کار بودم فکرم پسرم بود یعنی نمیتونم چجوری بگم عاشق بچم بودم شاید بخندین بگین همه عاشق بچه هاشونن اما من داشت واقعا روم تاثیرهای بد می‌ذاشت
خلاصه هی هم میترسیدیم نکنه بچه دار شدم مریض باشه
نکنه ظاهرش مشکل داشته باشه
ولی به هر کلکی بود فکرهای منفی رو دور کردم قرآن خوندم قمر در عقرب رعایت کردم وضو نماز همه چی
با توکل به خدا قصد بستیم برا بارداری دوم
اینجا بهتون تاکید کنم که ابدا توی هیچ زمینه ای به چیزهای منفی فکر نکنید
خدا هیچ بلایی سرمون نمیاره تو هر شرایطی توی زندگیمون هستیم فکر خواست و اراده خودمون هم بی ارتباط نبوده
و من بچم به دنیا اومد
و دکتر شب که اومد بالا سرم گفت بچه قلبش صدا اضافه داره
گفت دو روز دیگه ببرش اکو
من با اون شکم زخمم گفتم خودم باید بچمو ببرم
بردم و دکتر اکو کرد گفت نگران کننده نیست دارو میخوره یکی دو ماه دیگه برطرف میشه
بقیه کامت

۲۰ پاسخ

درکت میکنم عزیزم حق داری خسته بشی بعضی وقتا فکر بد سراغ ادم میاد ولی همیشه امیدت زو بزار رو اون نتیجه خوبه حتما خدا کمک میکنه چیز سختی نیست مشکل دخترت خدا نگهدارش باشه قوی بمون براشون ایشالا برات جبران کنن

چون مشکلش یک سوراخ بین دهلیزی ریز نشون داد
بعد از ۴ماه که باز بردمش اکو گفت سوراخ بسته شده اما دریچه قلبش خیلی تنگه
حالا من اون ۴ماه ۵,۶بار اکو برده بودمش حرفی از دریچه نبود
نفهمیدم چی شد از کجا اومد
از اون روز تا امشب که ۲سال و ۱ماهشه دخترم ی روز آرامش ندارم ی شب بدون اشک نخوابیدم
تمام فکرم ذکرم روحم جسمم درگیر دخترمه
از کارم استعفا دادم
الان من موندم که باید کل روز یا با پسرم بازی کنم یا درگیر دخترم باشم
الهی شکر دخترم خوبه سلامت عمومیش
باید بالن بزنه قلبش رو بااین مشکل ندارم
اگر خدایی نکرده بالن جواب نده باید جراحی باز بشه
این منو دیونه می‌کنه
آخ لعنت بهم
آخ لعنت به فکر خرابم
آخ لعنت به حساسیت زیادم
آخ لعنت به همه شبهام که مثل امشب چشام خیسه خیسه
خدایا به دل حساس و روحیه ضعیفم رحم کن
من اصلا آدم قوی ای نیستم
منو با بچم امتحان نکن
ازت معجزه نمی‌خوام شفتش بدی
ازت میخوام مثل اون ۹۰درصد بچه های ک مشکل تنگی دریچه ریوی دارن و با بالن خوب میشن بچم با بالن مشکلش حل بشه نه جز ده نفری باشه که باید عمل جراحی کنن
خواستم ازت زیاده خداجونم
صبرم کمه اما امیدم زیاده
کمک بچم کن خدای خوبم

ای خدا چی بگم که دلداریت باشه وقتی خودم هم دردتم و اون سوراخ بسته نشده فشار و تنگی ریه هم هست ،فقط میگم خیلی میفهممت و بهت حق میدم و طبیعیه ،به امید شفای همه بچه های بیمار 💔

🥺🥺🥺😓😓😓
اول بابت فکر منفی که نوشتی بهت بگم من وقتی فهمیدم دیان باردارم سر تشکیل قلبش انقدر استرس داشتم انقدر گفتم چی بخورم چی نخورم که خوب باشه آخرم که دیدی چیشد .....
دوم اتقدر بی حد ومرز درکت میکنم که حتی الانم که دیان عمل شده باز فکرم قلبشه خدااایا نکنه دریچه ای که ترمیم داده جواب نده خدااایا نکنه اینکارو میکنه بد باشه خدااایا نکنه اینو میخوره خوب نباشه 🥺🥺
ایشالله مشکل دخترت با بالن برطرف میشه عزیزم به این قسمت با مثبت اندیشی نگاه کن دائم با خودت بگو پیش خدا دعا کن با بالن زدن حل میشه 🙏
منو بگم از روزی که مشکل دیان فهمیدم هرجا رفتم گفتن خانم ۵۰،۵۰ دل نبند موقع زایمان خطر داره شاید بمونه شاید نه نمیدونی من موقع زایمان چه استرسی کشیدم نفس نمیتونستم بکشم ...
بعد که دنیااومد چون زود بود۳روز موند دستگاه موقع ترخیص بچه هاشون همه خوشحال من وجودم استرس میگفتم خداایاا نکنه ببرم خونه چیریش شه نتونم کاری کنم باز اینجا هواشو دارن
کولیک داشت بجای اینکه فکر کولیک باشم میگفتم وااای الان گریه میکنه قلبش اذیت میشه از حال میره 😓
رفلاکس داشت بجای رفلاکس میگفتم وای الان معدش فشار بیاد به قلبشم فشار میاد کبود میشه😭
میدونی چرا اینارو گفتم چون چیزایی که ما کشیدیم خیلی سخته درکش خیلی سخته هیچموقع از یاد نمیره میگذره ها ولی جون آدمو میگیره و میگذره من موهام سفید شدن
اما تهش دل ببند به خدا امیدوار باش خدا خودش برات خوب میچینه من اینقدر استرسی روز عمل دیان مرده ی متحرک بودم ولی در عین حال یه آرامشی هم داشتم سپرده بودم به خدا بچمو جراحش خوب بود اطمینان داشتم بهش اینم بگم سختیای بعد عمل صحنه های بعد عمل از پا درم آورد اما خب گذشت .....
امیدوارم توهم هرچی زودتر از خوب شدن و حال خوب دخترت بهمون بگی🙏🙏🙏

ان شالله زودتر خوب میشه
علاعم دریچه ی تنگ چیه؟

گلم منم دیوانه وار دخترمو دوست دارم و کانل میفهممت که درمورد این نوع دوست داشتن چی میگی،دخارم ۳۵هفته دنیا اوند و من اولین بار رو تخت ان ای سیو با کلی سیم و شیلنگ تو دهنش دیدمش ،و کل وجودم هنونجا ریخت و میتونم بگم کامل همونجا پیر شدم،من اصلا به این جیزهایی که میگی فکر نکرده زودم ،دخترم کلی مشکل پیدا کرد بخاطر نارس بودن،از ۲ناهگیش همین صدای اضافه اولیش بود،اردیبهشت امسال آنژیو شد،تاخیر رشد داره واس همین نارسی،هر دوماه دکترمغز و اعصاب میبرمش،مثلا امروز عصر هم بایدببرم،و کلی گرفتاری دیگه،و من اصلا این مسایل رو حتی تو ذهنم بهش فکر نکرده بودم،واس آنژیو که فکر کنم باید ببری بیمارستان شهید رجایی،اونا فوق العادن تو کارشون،با خیال تخت برو اونجا،توکل به امام رضا

خدا ایشالا شفای دخترتابده عزیزم

من دقیقا میفهمم چی میگه
برای همینه که دیگه بچه نمیخوام . خودم خیلی حساس توان ندارم زیر مشکلات بلند بشم
درد مشکل بچه هم خیلی عمیقه .
حتی خودت قطع نخاع هم بشی فقط غصه ات اینه الان بچه ام با مادر قطع نخاعی چیکار کنه
از ته قلبم برات دعا میکنم مشکل دخترت با بالن حل بشه ❤️

تو این مدت مریضی هایی دیدم نه درمانی نه دارویی که همش میگم خدایا شکرت هیچی نمیخوام فقط کنارم نفس میکشه برام کافیه فقط میخوام مواظبش باشی

عزیزم اینکه خوبه بیماری بچه من که درمان نداره چی باید انسولین بزنه تااخر عمرش چی اینکه یه لحظه غفلت خواب افتادن یا ندونستن قند نگرفتن ممکنه دور جون اتفاق بدی هم بیفته چی...همش میگم خدایا شکرت که هست همین کنارم نفس میکشه حتی با انسولین

مامان عشق جان من ٨سال دربەدری کشیدم حرف خوردم زجرکشیدم باردار نمیشدمم شوهرم مشکل داشت تاپای طلاق رفتم برگشتم ٣بار کاشت کردم تاخدا دامنم سبزکرد باحاملگی خیلی سخت آبم نمیحوردم ازبس عق میزدم دل ورودە نموندەبود برام تا٧ماهەزایمان کردم بابچە95٠گرمی ٤٠روز دستگاە الانم دوسالش منم گفتن دهلیزش سوراخ شب ورووز گریە میکردمم دیگە توان تجمل کردن نداشتم شکرخدا هفتەپیش بردم سوراخش بستە شدەبود الان میگن بچەدوم بیار طبیعی شایدحاملەشدی بخداتوان نداریم باشوهرم پول یەخونەروگذاشتیم الانم دخترم ریزە میزەست کلی غمشومیخورمم

غصه نخور حل میشه
وقتی بچه دار میشی باید خیلی محکم باشی
یک نذری بکن حتما که مثلا ۱ تومن به یک بچه بیمار دیگه کمک کنی انشالله اگه مشکل دخترت حل شد

عزیزدلم ایشالله زندگیت جودی رقم بخوره ک دلت خوش باشه❤️

هیچکدوممون نمیدونیم چی در اینده بچه هامونه چ سالم چ مریض پس با فکر منفی خودتو عذاب نده

عزیزم خداانقدر مهربون وبزرگه که قابل تصور نیست زمانی میرسه یجوری معجزه میکنه که اصلا مات ومبهوت عظمتش میشی قربون خدابرم که اگه دردی میده درمونشم میده من بابام سرطان گرفت یک سال فقط زار زدم وبه آسمون نگاه کردم وخداروالتماس کردم که خدایا فقط بابامو ازم نگیر نمیدونی خدا چجوری معجزشو نشونمون داد که هنوز هم توحیرتشم میخام بگم خداانقدر مهربونه که بندشو توسختیارهانمیکنه
الهی خدا بهت نگاه کنه به دلت نگاه کنه عزیزم

عزیزم پسر دوست منم مشکل دختر شما رو داشت خداروشکر الان خوب شده به دلت بد راه نده خدا خودش مراقب دخترت هست توکل کن به خودش

عزیزم خیلی ناراحت شدم ایشالا خوب میشه غصه نخور برای جفتشون سپاسگزاری کن از خدا خودش حافظ بچه هاس

عزیزم میدونم چی بهت میگذره اما توکل کن به خدای بزرگ
همیشه چیزایی که داریمو قدر نمیدونیم مثل من و همه مادرهایی که بچشون مشکل ندارن اما خدایی نکرده یه مشکلی پیش میاد نمیدونیم باید چیکار کنیم حاضریم هیچی نداشته باشیم اما بچمون سالم باشه من برام چن ماه پیش اتفاق افتاد یه استرس بزرگ اما بعد متوجه شدم اشتباه شده و خداروشکرکردم بابتش
اما از تو یه مادر قوی ساخته از کلمه به کلمه ی متنت فهمیدم باید صبور باشی انشالله همه چیز درس میشه

باخوندن نوشتت ناخودآگاه اشکام سرازیر شدن عزیزم خودتو مقصر ندون هیچ کار خدا ب حکمت نیس توکل کن ب خودش همچیزو بسپار بهش شک نکن ناامیدت نمیکنه ان شاالله همیشه تن خودتو بچه های گلت سالم باشع ان شاالله هیچ وقت هیچ مادری مریضی بچشو نبینه ب حق حضرت زهرا

ن به بچه دوم ن به بچه دوم. بخدا من و همسرم ۶سال خدا بهمون بچه ندادم. الان پسرم ۲سالشه. ۶ماه تمام فقط وق وق و گریه و ناله کولیک دندان واکسن. هنوزم که هنوزه اذیتاش بیشتر شده بهانه گیر برا هرچیزی گریه و جیغ راه میندازه. هیچی هم کم نداره ولی به هیچی راضی نیست. با کسی سازگار نیست فقط چسب منو باباشه روانیمون کرده بخدا. توبه کارم توبه کار😐😐😐😑

سوال های مرتبط

مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی
خونه مامانم بودم ،خواهرمم بود با بچش،بچه اون ۴سالشه ،یه دو دیقه نگاهم از بچم رفت دیدم با ابپاش اب ریخته تو دوتا گوش بچم سریع با گوشپاک کن و دستمال پاک کردم گوش بچمو،بچم گریه میکرد دستمال رو رو گوش بچه اجیم گزاشتم و به بچم گفتم ببین گوش مهرادم پاک کردم که بچه اروم بشه ،مهراد بچا اجیم شروع کرد گریه کردن ،اجیم تو جمع که خاله ها و خواهرا بودن یه دفعه با اخم گفت چیکار کردی بچه منوووو ،گفتم کاری نکردم فقط دستمال رو دو طرف گوشش گذاشتم و به بچم گفتم ببین گوش اونم پاک کردم که آروم شد بچه ، خیلی ناراحت شدم از برخودش تو جمع ،دلم شکست یهو ،سریع لباس پوشیدم زنگ زدم تاکسی اومدم خونه ، هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی به خاطر بچه با من اینجوری حرف بزنه تو جمع،اصلا دلم نمیخاد مادرا خودشونو دخالت بدن تو بحث و دعوای بچه ها، ولی من فقط خواستم بچه اروم بشه فقط دستمال گذاشتم دو طرف گوش اون و گفتم مامان ببین گوش اونم پاک کردم ، تبه نظرتون کار من اشتباه بوده یا کار اون ؟؟ من باید چیکار میکردم؟ میخاستم بغضم نشکنه که سریع اومدم خونمون ،اومدم اینجا یه دل سیر گریه کردم ،شوهرمم امشب شیفت تا فردا صبحه،من تازه رفته بودم بمونم امشبو
مامان Ali✨ مامان Ali✨ ۲ سالگی
سلام
من صرفا نه روانشناسم
نه مشاور
من یک مادرم عین همه شما
خانوما اومدم یکی از تجربه های خودم رو بهتون بگم
دوهفته پیش علی به شدت مریض شده بود
علی اصلا دارو نمیخوره هیچ جوره یعنی به هر روشی که فکر کنید
منم عصبی شدم یک بار دیدم تو تب میسوزه و شربتش رو برای بار دهم تف می‌کنه رو فرش
عصبی شدم خدا از گناهم بگذره ،خون جلو چشمام رو گرفت
جیغ های وحشتناکی می‌کشیدم و به زور شربتت رو میخواستم بریزم تو حلق بچه
عین یک شیطان واقعی
درحالی که علی داشت از شدت گریه نفس نفس میزد و اشک های خودمم می‌ریخت
اما خیلی عصبی شده بودم
هرجور که بود باید شربت رو میدادم
بچه‌تا نیم ساعت دل میزد
بعد اون ماجرا پسر من عصبی شد
تو خواب گریه میکرد گاهی
جیغ های وحشتناکی میکشید
قبلش آخه من حتی یک بارم سرش داد نزده بودم
بازم خدا رحم کرد دستم روش بلند نشد وگرنه خودم رو نمیبخشیدم هیچ جوره
آقا سرتون رو به درد نیارم
خلاصه خدا رحم کرد که الان اون رفتار ها از سرش افتاد
روی صحبتم با کسایی هست که با بچه بدرفتاری میکنن
یا خدایی نکرده میزنن
بخدا بچه خیلی خیلی آسیب میبینه
شنیدم که هر جیغی که مادر سر بچه بکشه باعث میشه سلول های خاکستری مغز بچه از بین بره
توروخدا خودمون رو کنترل کنیم
اینا هنوز بچه ان هیچی نمی‌فهمن
واقعا گناه دارن طبق تجربه خودم البته
هر رفتاری که ما نشون بدیم رو بچه ها تاثیر می‌ذاره
بخدا یادش میفتم بغضی میشم
خلاصه که اینطور ♥️