سلام مامانا من شاغل هستم و پسرم پیش مادر همسرم میزارم میرم سرکار، چند بار آریا شب که میخواستیم بخوابیم بهم میگفت خونه مامانی نریم منم هر بار بهش میگفتم الان میخوایم پیش هم بخوابیم جایی نمیریم صبح هم ازش خداحافظی میکنم و میگم مامان زود میاد پیشت بعدازظهرا هم میرم دنبالش و میبرمش پارک بعدش میایم خونه این روتین هر روز ماست
الان تقریبا پنج شب هست که تا میبرمش روی تخت که بخوابه میگه مامان دلم درد میکنه و باالا میاره ولی حال عمومیش خوبه بردمش دکتر گفت مشکلی نداره این هم بگم از صبح تا شب مشکلی نداره فقط موقعی که میخوایم بخوابیم اینجوری میشه ممکنه اضطراب جدایی باشه ؟ کسی تجربه ایی داره؟

نمیدونم ولی چرا قبلا نمیگفت الان میگه حتما چیزی شده پیگیری کن

اونجا اذیتش نمیکنن؟؟

یه چیزی بگم بزای بچت باید تایم کیفی بزاری
مشاور گفت پاذک رفتن چون افراد دیگه هم توی پارک هستن تایم کیفی حساب نمیشه
تایم کیفی یعنی خودت و بچت با توجه و تمرکز کامل شما بدون گوشی و تلوزیون
ازش بپرس چرا نمیخواد خونه مادر همسرتون بره شاید اذیت میشه
دعواش میکنن
میترسوننش
و ...

منم مثل شما شاغلم.‌ پسرم خیلی مهد کودک رو دوس داره. یکی دو ماه موند خونه عمه اش اصلا دوس نداشت. منم مجبور شدم بفرستمش مهد کودک. البته خیلی راضی ام. خیلی باعث رشدش شد

به هیچکس اعتماد نکن بچت رو نزار برای کسی به نظرم قید کارتو بزن فعلا

اره میشه و اینکه خب شاید دوست نداره بره اونجا
اونجا غیراز مادرهمسرت دیگه کی هست؟؟

شاید اتفاقی افتاده که اینطوری میگه بچست نمیتونه کامل توضیح بده

ولی بدون هر چقد باش بازی کنن هیچکس براش مث شما نیست اینروزا دیگه برنمیگرده اگر میتونی تا پیش دبستانی بره سرکار نرو

به نظرم بذارش مهد بهتر از خونه ی کسی موندنه

ازش بپرس خونه مادر خوش میگذره ؟؟؟ بگو مادر رو چندتا دوست داری

بله اگر میتونی سرکار نرو بچه داره عذاب میکشه شاید از طرفی ببین مادر شوهرت کتکش نزده؟ کسی اذیتش نکرده یا چیا میخوره بگو پفک چیبس اینا ندن بهش

ممکنه از استرس باشه