سلام مامانا
حالتون خوبه
خداقوت
میخوام یه ماجرایی رو براتون تعریف کنم که رفتار منو مورد قضاوت قرار بدین.دیروز ما دعوتش شدیم به سفره مذهبی زنونه از طرف همسایه مادرم که سالهاست باهم دوست هستن. منو زنداداشامم دعوت کردن و منم با پسرم رفتیم. تعداد کمی نهایتا با خودشون ۲۰ نفر خانم وسط هم سفره و نون پنیر سبزی و حلوا و از این چیزا گذاشته بودن.
پسر منم طبق معمول پامیشد میرفت پیش بچه ها تو اتاق خوابشون رفت. خانومه همسایه مادرم حدود ۸۰ ساله هست.
پسر منم گاهی می‌نشست آروم با بچه ها نخود کشمش می‌خورد گاهی پامیشد یکم راه می‌رفت. سر همه رو گرم کرد بود با کاراش.اما اذیت نمی‌کرد. تا اینکه آخر مراسم یه دیس سبزی خوردن سلفون کشیده برداشت بمن اصرار کرد که اینو باز کن میخوام بخورم منم خواستم باز کنم یکم بریزم تو بشقاب براش که گفت نهههههه همینطوری میخوام. منم یه گوشه کوچیک ازش باز کردم پسرم شروع کرد دونه دونه سبزی خوردن. تا اینکه یه خانومه گفت یکم از این سبزی بده من ببرم برای بچه هام چون دعا خوندس. مام هرچی به پسرم گفتیم گوش نداد تا اینکه خانوم صاحبخونه دیس سبزی رو از پسرم گرفت و پسرمم یکی زد رو دست خانومه. بعدم خانومه عصبانی شد و گفت تقصیر مادرش هست.
من به خانومه حق دادم که عصبانی بشه
حق دادم که منو مقصر بدونه
بهرحال اون خانم واقعا پیر و بی حوصله بود.
از طرفی هم خوب مگه پسر من چیکار می‌کرد؟ داشت یذره یذره سبزی می‌خورد. اذیتی نداشت کهههه.
حالا سبزی رو هم گرفت ازش اما دلخوری نداشت کهههه
حالا شما بیاین این وسط ما رو قضاوت کنین. اینم در نطر بگیرین پسر من از اون بچه ها نیست یجا بشینه. ادامه در نظر اول

تصویر
۱۶ پاسخ

ولی چون از اون دیس بقیه هم می‌خواستن بردارن درستش اینه که شما برای پسرت جداگونه برمیداشتی نه اینکه بشینه از کل سینی بخوره..بحث دستمال کردن و اینا..دیگه صاحبخونه هم ناراحت نمیشد..

عزیزم چون خودت گفتی قضاوت کنین تنها کسی هم که خلاف شما گفت فوری ناراحت شدین. لطفا ناراحت نشین. طبق تعریفهای خودت میگم چون من بیشتر نمیدونم. پسر شما مثل همه بچه های این سن رفتار کرده. ولی شمای مادر بالغین باید بتونین در مهمونی هرچقدر هم همه بچمون دوست داشته باشن بچتونو کنترل کنین. اینجور که معلومه یک دیس سبزی خوردن بوده که دعا خونده هم بوده. شما باید یه مقداری میریختین برای پسرتون. واینکه پسرتون نمیذاشت قابل قبول نیست عزیزم. چون اقتضای سنشه هیچ بچه ای نمیذاره ولی تسلیم شدن شما مادر یا پدر هست که اشتباهه. شما باید میذاشتیم تو بشقاب اونم فوقش یکم جیغ میزد دیگه. بچه رو بغل میکردی یکم دور میشدی سرشو گرم میکردی. اینکه بگی مگه بچه من چیکار میکردی موضوع بچه شما نیست موضوع رفتار شما والد بوده. به هرحال بچه ها اینجوری هستن همه چیو میخوان برای خیلی چیزا لج میکنن این ماییم که باید بتونیم این موضوعاتو کنترل کنیم. نباید بذارم بچه به ما حکم کنه از ترس اینکه حالا جیغ بزنه یا بزنه . خلاصه میدونم شاید خوشتون نیاد ولی به نظرم کار شما اشتباه بوده. والبته ایشونم یه زن سالخورده بوده مال زمانی که بچه ها جرات نفس کشیدنم نداشتن پس خیلی رقتار بچه شما و بیشتر رفتار شما براش عجیب بوده. مطمئنا فقط هم یه دیس سبزی نبوده احتمالا از قبلش بعضی رفتارهای پسرتون که به نظر ما امروزی ها طبیعی هست براش طبیعی نبوده. و مجموع اینا باعث شده به شما اونو بگه. در کل بهتره مراسم بزرگ که مخصوصا جای آدم بزرگا هست بچه های کوچیک رو نبرین . اینطوری هم احترام خودتون حفظ میشه هم صاحبخونه.

والا بنظرمن ک کارشما کاملااشتباه بوده توخونه ی خودتون هرجوری دوست دارید بزاریدبچتون رفتارکنه ولی خونه مرد نباید اینجوری باشه

اصلا به دل نگیر دیگه گذشته رفته اون خانوم به خاطر سنش و حالا طرز فکر قدیمی همچین رفتاری داشته . ولی ازین ببعد بهتره یکم بیشتر دقت کنی حواست به بچه باشه کسی چیزی نخواد بگه بهش یا به تو.بعصی ها حالا نه واقعا سن بالا باشن واقعا اعصاب و روانو سالم ندارن یا حساسن وسواس دارن خب؟ادم گاهی خودش باید زودتر مراعات کنه که جای حرف و حدیث پیش نیاد
مثلا منم چند دفعه اینجور مراسم پیش اومده رفتم دختر منم یدفعه بهانه میگیره یجانمیشینه اصلا تو اینجور موقعیت ها حرف شنوی نداره من واسه اینکه چیزی بارم نکنن مثلا پامیشم باهاش میرم تو اتاق سرگرمش میکنم از خونه کتاب و وسیله سرگرمی میارم یا کارتون جدید میزارم تو گوشی ببینه وقتی یه دفعه گیر میده به چیزی سریع حواسشو سعی میکنم پرت یه چیز دیگه کنم. یا مثلا جلوتر از خوراکی ها یکم برمیدارم میزارم ظرف میبرم تو اناق میگم همینه بقیشو خانوما میخوان بخورن برداشتن بردن این برای شماست و ... خلاصه یجور که دستمالی هم نشه چیزای دیگه

مشکل اون زنه هس ک نمیفهمه این بچه هس و بچه ممکنه هرکاری بکنه و هرچیزی بخاد
اگ ب بچه بگی نه خب قطعا گریه میکنه پس کار خوبی کردی ب حرفش کردی
اون زنه نفهمه ک نمدونه با بچه چجور رفتار کنه
روضه اش هم قبول نیس ک سبزی از دست ی بچه ۲ساله بگیره حالا بچه تو ک نخواست همرو بخوره

بنظرم رفتار هر دو طرف اشتباه بوده
هم اون خانوم که خب طبیعتا مثل بچه ی شما ک اقتضای سنش رفتار کرده اونم اقتضای سنش بوده ولی بازم میتونست بهتر رفتار کنه
هم شما که باید بچه تون از شما تذکر میگرفت
اینکه بگید رو زمین نریخته بود و سلفون بود و فلان بنظرم درست نیست.بهرحال اون برای همه بوده
مثلا اگ من بودم و دلم سبزی میخواست دیگه ازون سبزی برنمیداشتم
شما وقتی توی محیط عمومی تر خونه قرار میگیرید رفتارتون هم باید تغییر کنه و اینکه بچه ها هم باید یاد بگیرن چون این کوتا اومدن شما و ازاد گذاشتن بچه تون در اینده برای خودتون‌مشکل ساز میشه
من بودم یا تذکر میدادم ب بچه م یا از خود صاحبخونه کمک میخاستم حالا توی بشقاب دیگه یا اینکه سبزی رو بریزن توی دیس دیگه یه مقدارشو تو همون دیس بذارن برای بچه ی شما بهرحال دنبال راه حلی میگشتم

بنظرم کلا نباید بچه هارو تو اینجور مراسما برد
هم خودت راحت تری هم بچت
من اینجور جاها چون میدونم همش باید ب بچم ن بگم و سرخوردش کنم و ممکنه اعتماد ب نفس بچم پایین بیاد اصلا نمیبرمش حالا اگه من بر اساس شخصیت خودم همچین شرایطی برام پیش میومد نمیزاشتم بچم این کارو بکنه چون میدونم کسی پیدا میشه ک ی چیزی بگه و من ناراحت بشم اگه هم در نهایت نگیرم از بچم ظرفیتمو بالا میبرم و از حرف دیگران اون لحظه ناراحت نمیشم ولی ته قلبم فراموش نمیکنم و دیگه بچمو حداقل خونه ی اون شخص نمیبرم

وای من چقدر میسوزم وقتی بچه یه کاری میکنه همه به مادرش نگاه میکنن یا اونو مقصر میدونن من معمولا اگه تو خونه کسی این اتفاق بیفته اگه آشنا باشه تا چن وقت اونجا نمیرم که متوجه بشه ناراحت شدم غریبه هم باشه که دیگه کلا اونجا نمیرم هیچوقت پسرم رو مقصر نمیدونم با اینکه از دستش خیلی عصبانی میشم

بی فرهنگ بوده بچه بوده باید یکن برای خانم ورمیداشت بعغیه میداد بچه

من روضه رفتم اتفاق دختر وپسرم صاحبخانه با مردم گفتن بیار شلوغ هستن

بنظرم سعی میکردی چیزی دیگ بهش میدادی و سرگرمش میکردی کمی سبزی داخل بشقاب جدام بهش میدادی . بچه ها زود هواستون پرت میشه .بعدم اینک پسرت رو دست اون خانم زده بچست نمیفهمه .

😐😐😐😐من بودم همونجا میربدم ب طرف
این سفره انداختن بدرد عمشون مبخوره
یه سبزی چیه ک از دست بچه بگیرن عقده ایا

من بودم همون موقع پا میشدم میرفتم یک کیلو سبزی میخریدم میاوردم میدادم بهش

بنده خدا سنش بالا هست دیگه .پدر ومادر هامون ک جوان تر هستن حوصله ندارن چه برسه به این بنده خدا به دل نگیر

خودت جواب خودتو توی سوالت دادی که
اون خانم به اقتضای سنش ناراحت شده وخب قدیمیا چون بچه ها همش توحیاط وکوچه اینا بازی میکردن وزیاد اذیتی نداشتن الان اگه ببینن یه بچه ای یکم شیطونه ناراحت میشن

من بارها رفت روضه پسرم همش در حال چرخیدن بوده و هیچکس بدش نیمده اینجا هم همه پسرمو دوست داشتن و با لذت کاراهاشو نگاه میکردن و اصلا بدشون نمیومد حتی دخترا و نوه های صاحبخونه. دیگه حالا شما قضاوت کنین

سوال های مرتبط

مامان آروین مامان آروین ۲ سالگی
تجربه ترک پوشک روز سوم
خوب آروین روز اول متوجه نبود و دوبار تو شلوارش جیش کرد اما از عصر همون روز خودش اعلام کرد که جیش داره هم ادرار هم مدفوع تایم دستشویی رفتنش هم دستم اومد روز اول هر نیم ساعت فرداش و امروز هر چهل دقیقه که اگه من یادم میرفت ببرمش خودش اعلام می‌کرد خدا رو شکر خیلی خوب پیشرفت خودم اصلا فکر نمیکردم بتونم به این راحتی از پوشک بگیرمش فقط یکبار خطا داد که اونم مقصر خودم بودم ک یکم دیر بردمش. من یک ماه قبل بهش گفتم تو بزرگ شدی و دیگه نی نی نیستی نی نی های کوچولو تو پوشک جیش میکنن و اینکه شب ها پوشکش خشک بود و اینم اضافه کنم تو این چند شب به هیچ وجه تو خواب جیش نکرد یه جورایی آمادگی ترک پوشک رو داشت به نظرم بعضیا میان میگن بچه ما هنوز آمادگی نداره البته جسارت نشه تنبلی خودشونه ک از پوشک نمیگیرن چون واقعا این مدت باید فکرت همین باشه که سر تایم بچه رو ببری سرویس و کلا بیخیال مهمونی و بازار و خرید و دورهمی باشی و مادر و کودک هم از لحاظ روحی آرامش داشته باشه و اینم در آخر بگم بچه ها رو با هم مقایسه نکنید گاهی بچه ها دیر به اون آمادگی لازم میرسن.راستی من اینم بگم در آخر بچه هاتون رو از دستشویی نرسانید اگه جیش کرد دعواش نکنید و صبور باشید و برای تشویق کردن بچه یک جایزه که خودش خیلی دوست داره در نظر بگیرین مثلا من پسرم ماشین کنترلی دیوونه خیلی دوست داشت منم قبل آر پوشک گرفتن بهش گفتم مامانی اگه جیش رو یاد بگیری بری دستشویی برات اونو جایزه میخرم پسرم هم با ذوق و شوق فراوون استقبال کرد و ما هم براش خریدیم🥰🥰🥰🥰امیدوارم تجربه ام براتون آموزنده باشه و همین راحتی این مرحله رو رد کنید
مامان علی مامان علی ۳ سالگی
سلام مامانا اومدم درد و دل کنم امروز پسرم خیلی اذیتم کرد از صبح ک بیدار شد همش گریه کرد هیچ می‌گفت میخام بزنمت محکم چندتا خوابوندم تو صورتم و چشمم منم همش بغلش میکرد میگفتم چی میخوای مامان فقط می‌گفت میخام بزنمت و گیر داده بود الان باید بریم فروشگاه گفتم مامان دست و صورتمو بشورم صبحانه بخوریم میریم می‌گفت نه نمیرفت دسشویی نه یمذاتش من برم اهرم جیش کردن تو شلوارش پشت در دستشویی هم کلی گریه کرد بعد یک ساعت تمام با زور گوشی و تلویزیون ساکت شد بعدم ک بردمش بیرون کلی اذیتم کرد میخواستم خرید کنم همش می‌رفت و من دنبالش آخرم کیلی داد زدم سرش جلوی همه و زدمش زنعموش اومده بود فروشگاه رفته پیش اون میگه میخام پیش اون باشم و نمیومد با زور دیگه باهم اومدیم بعدم خونه دوباره کلی اذیت کرد شلوارش در آورده بود و لخت راه می‌رفت نمسذات بپوشونمش هی جیش میکرد دور خونه با کتم هم نپوشید منم کلی جیغ و داد کردم و گریه کردم نمیدونی. مایر کرد که اینقدر ازش بدم اومده بود ب خدا باورتون نمیشه وقتی زنعموش رو میبینم انکار اون مامانشه از این رو به اون رو میشه ب شوهرم میگم این دعا داره همش میعاد بره خونه اونا پیش اون باشه منو کلی زده و اذیتم کرده منم اعصاب ندارم دیگه زورم میاره جاریم خودش ی بچه داره جیکش در نمیاد ولی این ابرو برا من نداشت تو همسایه ها از بس جیغ و داد کردم و همش داره گریه میکنم از بچگی هم همین بود الآنم همینه ی دستشویی نمیتونم برم
مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 ۲ سالگی
چه خبرا خوبین ؟
دخترم این موقع خوابیده شبی پدر منو دربیاره
بچه ها ما یه دختر همسایه داریم پنج سالشه
میاد خونه ما با کل وسایل دختر من بازی می‌کنه ولی هیچ کدوم از وسایلش رو دست دختر من نمیده همیشه کارش همینه دفعه پیش اومده بود خونه ما قشنگ یک ساعت بازی کرد موقع رفتنش دخترم خیلی گریه کرد باهاش بره مجبور شدم بفرستم باهاش بره بعد پنج دقیقه خودم دم در بودم دخترمو از خونه انداخت بیرون درم بست
چند روز پیشم بازم یه لحظه دخترم رفت پیشش دیدم جیغش در اومده خیلی گریه کرد بعد که آروم شد گفت منو زده
باز امروز مامانش زنگ دخترم بیادخونتون اومد یه دوساعتی بازی کرد
ولی خودش اصلا اسباب بازی هاشو دست دختر من نمی‌ده به هیج وجه من سر همین موضوع قطع رابطه کردم با مامانش چون مامانش میگه بچه باید هنر نه گفتن بلد باشه
اون موقع که دختر من یک سالش بود یه سه چرخه داشت چند بار دختر من دست زد بهش دخترش جیغ میزد که دست نزن به سه چرخه ام من دخترمو با کالسکه برده بودم تو کوچه دخترش داشت با کالسکه دختر من بازی میکرد دختر منم سوار سه چرخه اش شد تا دید دختر من سوار شده سریع جیغ داد که پیاده شو من هر کاری میکردم دخترم نمیومد پایین مامانشم اصلا نگفت که مامان نی نیه تو هم داری با کالسکه اون بازی خدا شاهده یک کلمه از دهن این زن در نیومدکه بگه بزار یه ذره بازی کنه منم زوری بچمو پیاده کردم آوردمش خونه دیدم دخترش زودتر از ما در حیاط وایستاده که بیاد خونمون 🤦
منم بهش گفتم برو خونتون تو بی ادبی دختر من با تو بازی نمیکنه مامانش تا مدت ها قهر بود که بچمو تو خونه راه نداده
به جاریمم گفته من نمی تونستم به بچم چیزی بگم اعتماد به نفسش میموده پایین
باز دوباره امروز خیلی شیک بچشو فرستاده خونه ما
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
سلام
روی صحبتم با مادرهای مشهدی هست
بارها خواستم پیام بذارم که فرصت نمی‌شد
عاجزانه ازتون میخوام که اگر تصمیم دارید پسرهاتون رو ختنه کنید به هیچ وجه این فرشته ها رو قربانیِ دستِ جلادی به نام « دکتر ناصری » نکنید
در تمام این دوسالِ پسرم ، روزی نبوده که نفرینش نکنم
اولین پیام من بین سوال هام راجع به ختنه پسرم هست
اونو بخونید
اصلا تصمیم نداشتم بچمو ختنه کنم
توی همون پیام توضیحات کامل دادم و نیازی به تکرار نیست
خیر سرش بچمو معاینه کرد اولش
من به عنوان مادر چند تا سوال پرسیدم
اینقدر زشت و نامحترمانه جواب داد که الان خودمو سرزنش میکنم چرا همونجا بچمو برنداشتم و اونجا رو ترک نکردم
بعدش در کمال بی‌احترامی گفت این خانم (یعنی من) اینجا باشه من بچشو ختنه نمی‌کنم
در نهایت هم با وجود معاینه قبل از ختنه برای پسرم حلقه کوچیک انداخت و متاسفانه ظاهرش مشکل دار شده و بعدها که به دکتر متخصص نشون دادم گفت بزرگتر شد باید با لیزر‌ دوباره ختنه بشه
تازه این فقط ظاهرش هست و اگر در آینده توی روابط خصوصیش به مشکل بربخوره چی
لطفا دفاعِ بی‌جهت ازش نکنید و نگید برای همه خوب بوده و حالا شانس شما اینجوری شده
قصور پزشکی حتی در قبال حتی یک انسان چیزی نیست که بشه راحت ازش گذشت کمااینکه توی همین گهواره کم ندیدم مادرهایی که اطلاع دادن بچه های اونا رو هم ناقص کرده
به خودش پیام دادم و نفرینش کردم
بهش گفتم تا زنده ام تلاش میکنم حتی یک بچه رو از دست بی‌سوادی تو نجات بدم
خواستم ازش شکایت کنم اما توی کشور ما شکایت های پزشکی راه به جایی نخواهد برد
بهش گفتم کاش بجای اینکه تمرکزت رو گذاشتی روی مسائل سیاسی و مُدام پروفایل عوض می‌کنی از سیاست میگی ، تمرکزت رو میذاشتی روی حرفه ات تا بچه ها رو ناقص نکنی
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
سلام
روی صحبتم با مادرهای مشهدی هست
بارها خواستم پیام بذارم که فرصت نمی‌شد
عاجزانه ازتون میخوام که اگر تصمیم دارید پسرهاتون رو ختنه کنید به هیچ وجه این فرشته ها رو قربانیِ دستِ جلادی به نام « دکتر ناصری » نکنید
در تمام این دوسالِ پسرم ، روزی نبوده که نفرینش نکنم
اولین پیام من بین سوال هام راجع به ختنه پسرم هست
اونو بخونید
اصلا تصمیم نداشتم بچمو ختنه کنم
توی همون پیام توضیحات کامل دادم و نیازی به تکرار نیست
خیر سرش بچمو معاینه کرد اولش
من به عنوان مادر چند تا سوال پرسیدم
اینقدر زشت و نامحترمانه جواب داد که الان خودمو سرزنش میکنم چرا همونجا بچمو برنداشتم و اونجا رو ترک نکردم
بعدش در کمال بی‌احترامی گفت این خانم (یعنی من) اینجا باشه من بچشو ختنه نمی‌کنم
در نهایت هم با وجود معاینه قبل از ختنه برای پسرم حلقه کوچیک انداخت و متاسفانه ظاهرش مشکل دار شده و بعدها که به دکتر متخصص نشون دادم گفت بزرگتر شد باید با لیزر‌ دوباره ختنه بشه
تازه این فقط ظاهرش هست و اگر در آینده توی روابط خصوصیش به مشکل بربخوره چی
لطفا دفاعِ بی‌جهت ازش نکنید و نگید برای همه خوب بوده و حالا شانس شما اینجوری شده
قصور پزشکی حتی در قبال حتی یک انسان چیزی نیست که بشه راحت ازش گذشت کمااینکه توی همین گهواره کم ندیدم مادرهایی که اطلاع دادن بچه های اونا رو هم ناقص کرده
به خودش پیام دادم و نفرینش کردم
بهش گفتم تا زنده ام تلاش میکنم حتی یک بچه رو از دست بی‌سوادی تو نجات بدم
خواستم ازش شکایت کنم اما توی کشور ما شکایت های پزشکی راه به جایی نخواهد برد
بهش گفتم کاش بجای اینکه تمرکزت رو گذاشتی روی مسائل سیاسی و مُدام پروفایل عوض می‌کنی از سیاست میگی ، تمرکزت رو میذاشتی روی حرفه ات تا بچه ها رو ناقص نکنی
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
سلام
روی صحبتم با مادرهای مشهدی هست
بارها خواستم پیام بذارم که فرصت نمی‌شد
عاجزانه ازتون میخوام که اگر تصمیم دارید پسرهاتون رو ختنه کنید به هیچ وجه این فرشته ها رو قربانیِ دستِ جلادی به نام « دکتر ناصری » نکنید
در تمام این دوسالِ پسرم ، روزی نبوده که نفرینش نکنم
اولین پیام من بین سوال هام راجع به ختنه پسرم هست
اونو بخونید
اصلا تصمیم نداشتم بچمو ختنه کنم
توی همون پیام توضیحات کامل دادم و نیازی به تکرار نیست
خیر سرش بچمو معاینه کرد اولش
من به عنوان مادر چند تا سوال پرسیدم
اینقدر زشت و نامحترمانه جواب داد که الان خودمو سرزنش میکنم چرا همونجا بچمو برنداشتم و اونجا رو ترک نکردم
بعدش در کمال بی‌احترامی گفت این خانم (یعنی من) اینجا باشه من بچشو ختنه نمی‌کنم
در نهایت هم با وجود معاینه قبل از ختنه برای پسرم حلقه کوچیک انداخت و متاسفانه ظاهرش مشکل دار شده و بعدها که به دکتر متخصص نشون دادم گفت بزرگتر شد باید با لیزر‌ دوباره ختنه بشه
تازه این فقط ظاهرش هست و اگر در آینده توی روابط خصوصیش به مشکل بربخوره چی
لطفا دفاعِ بی‌جهت ازش نکنید و نگید برای همه خوب بوده و حالا شانس شما اینجوری شده
قصور پزشکی حتی در قبال حتی یک انسان چیزی نیست که بشه راحت ازش گذشت کمااینکه توی همین گهواره کم ندیدم مادرهایی که اطلاع دادن بچه های اونا رو هم ناقص کرده
به خودش پیام دادم و نفرینش کردم
بهش گفتم تا زنده ام تلاش میکنم حتی یک بچه رو از دست بی‌سوادی تو نجات بدم
خواستم ازش شکایت کنم اما توی کشور ما شکایت های پزشکی راه به جایی نخواهد برد
بهش گفتم کاش بجای اینکه تمرکزت رو گذاشتی روی مسائل سیاسی و مُدام پروفایل عوض می‌کنی از سیاست میگی ، تمرکزت رو میذاشتی روی حرفه ات تا بچه ها رو ناقص نکنی
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
سلام
روی صحبتم با مادرهای مشهدی هست
بارها خواستم پیام بذارم که فرصت نمی‌شد
عاجزانه ازتون میخوام که اگر تصمیم دارید پسرهاتون رو ختنه کنید به هیچ وجه این فرشته ها رو قربانیِ دستِ جلادی به نام « دکتر ناصری » نکنید
در تمام این دوسالِ پسرم ، روزی نبوده که نفرینش نکنم
اولین پیام من بین سوال هام راجع به ختنه پسرم هست
اونو بخونید
اصلا تصمیم نداشتم بچمو ختنه کنم
توی همون پیام توضیحات کامل دادم و نیازی به تکرار نیست
خیر سرش بچمو معاینه کرد اولش
من به عنوان مادر چند تا سوال پرسیدم
اینقدر زشت و نامحترمانه جواب داد که الان خودمو سرزنش میکنم چرا همونجا بچمو برنداشتم و اونجا رو ترک نکردم
بعدش در کمال بی‌احترامی گفت این خانم (یعنی من) اینجا باشه من بچشو ختنه نمی‌کنم
در نهایت هم با وجود معاینه قبل از ختنه برای پسرم حلقه کوچیک انداخت و متاسفانه ظاهرش مشکل دار شده و بعدها که به دکتر متخصص نشون دادم گفت بزرگتر شد باید با لیزر‌ دوباره ختنه بشه
تازه این فقط ظاهرش هست و اگر در آینده توی روابط خصوصیش به مشکل بربخوره چی
لطفا دفاعِ بی‌جهت ازش نکنید و نگید برای همه خوب بوده و حالا شانس شما اینجوری شده
قصور پزشکی حتی در قبال حتی یک انسان چیزی نیست که بشه راحت ازش گذشت کمااینکه توی همین گهواره کم ندیدم مادرهایی که اطلاع دادن بچه های اونا رو هم ناقص کرده
به خودش پیام دادم و نفرینش کردم
بهش گفتم تا زنده ام تلاش میکنم حتی یک بچه رو از دست بی‌سوادی تو نجات بدم
خواستم ازش شکایت کنم اما توی کشور ما شکایت های پزشکی راه به جایی نخواهد برد
بهش گفتم کاش بجای اینکه تمرکزت رو گذاشتی روی مسائل سیاسی و مُدام پروفایل عوض می‌کنی از سیاست میگی ، تمرکزت رو میذاشتی روی حرفه ات تا بچه ها رو ناقص نکنی