همسرم دیشب بهم میگفت‌تو خیلی فداکاری،با خواست خودت دوس داشتی مادر بشی، و حاضری الان درد زایمان رو تحمل‌کنی،قدرتو میدونم،یجوری باهام حرف میزد انگار تنها زنی‌که باردار شده و قراره زایمان کنه منم، و یار خوب تمام‌ماجراست

یادم نمیره دومین شبی ک زایمان کرده بودم حال جسمی و روحیم افتضاح بود بچم سینمو نمیگرفت گریه میکرد منم گریه میکردم خونه مادرشوهرم پر از آدم بود شوهرمم خسته بود همه خواب بودن ما تا ۳ شب بیدار بودیم فقط باهام صحبت میکرد سعی داشت منو آروم کنه اون شبای سخت تموم شدن و سنگ صبور من اون شبا فقط همسرم بود🥹

قدر همچین همسریو بدون البته پسرای خوزستانی ماهن ..زن دوستن..چون خودم خوزستانیم میدونم

آخی دمش گرم🥹

عزیزم 🥹♥️

برا منم کمک میکنه ولی هر وقت میلش کشید 😅بازم خدارو شکر
شوهرم از ایجوریاس ک بلد نیس بیان کنه. تازه حرفم ک میزنه خیلی تند و پر از هرس و جوشه ولی بجاش بعضی وقتا غذا میپذه ظرف میشوره یا درد داشته باشم ماساژم میده الحمدو لله☺️

واقعا یار خوب تمام ماجراست شوهر منم همیجوری باهام رفتار میکنه بعد تو گهواره میبینم یه عده همش با شوهراشون دعوا میکنن خیلی ناراحت میشم دلم براشون میسوزه

شوهر منم سربارداری هام خیلی حمایتم میکنه. همیشه همدردی میکنه کمک دستم میشه. بارداری قبلیم دخترم تا چندماه تا صبح بیدارمیموند گریه میکرد منم با دخترم افسرده شده بودم. شوهرمم باهام بیدارمیموند باهام همکاری میکرد.

خداروشکر بلخره بعد ۹ماه ی پیام خوب خوندیم خداروشکر ک همسرت هواتو داره عزیزم انشالله واسه هم نگهتون داره مرسی ک حال خوبو ب اشتراک گذاشتی❤️

خدا سایه این همسرای خوبمون از سرمون کم نکنه برا من از اول بارداریم تاالان خودش آشپزی میکنه میگه فقط تو مواظب خودت بچمون باش نمیخواد کار کنی

گلم طبیعی هستی؟؟؟

🥰🥰🥰🥰🥰