بلاخره بعداز سه ماه تلاش به روش تدریجی ک بی نتیجه بود
موفق شدم یه روزه از شیر بگیرم.

سه ماه تلاش کردم اول یه سینه رو نمیدادم ک اون یکیو هم نخوره .اما دخترم براش فرقی نمی‌کرد.
بخصوص ک هرموقع درد دندان داشت با شیر خوردن آروم میشد.
از داریچین و زنجبیل و قره قورت هم استفاده کردم اما فهمید تا پاک کردنش میتونه بخوره.گریه میکرد ک تمیز بشه و بزاره دهنش.


نمیخاستم از صبر زرد استفاده کنم .اما دیدم تدریجی بی فایده ست.صبرزرد گرفتم و توکل کردم به خدا.
یکم ک خورد دید تلخ کلی گریه کرد🥲فکر کنم مزه شیرم رو تلخ کرد.اما چیزا دیگ مزه شیر رو براش تغییر نمیداد.

و چون تاب ریلکس داشت (خیلی بهم کمک شد ) گذاشتم توی تاب تا خوابید. نصف شب هم از صبر زرد میزدم به سینم، البته شیر شبش هم قطع نشده بود.شب اول ترک شیر ک بیدار شده بود خودش اومد خورد (ولی از شدت خستگی اصلا نفهمیدم کی گذاشته بود دهنش) ک سعی میکرد لباسم رو بکشه پایین ک نبینه.و گفت بزارم رو تاب .
باز این سه شب بیدار میشه اما بهانه شیر نمیگیره و میگه بزارم روی تاب...خوابش ک سنگین بشه مجدد میذارم توی تختش.

نمیدونم تجربه م برای کسی مفید باش یا نه.
اما یک هفته اگر دیدین روش تدریجی بی فایده ست.
یهویی بگیرید ک نه خودتون اذیت بشید نه بچه.
و اینک برای من سخت تر بود چون وقتی جنوب زندگی میکردم .خیلی میرفتم شهرستان پیش خانواده ها و در طول مسیر دخترم ک بیدار بود شیر میخورد و توی ماشین شیر خوردنش عادت شده بود ک اونم همزمان ترک کرد.توی ماشین سخت تر بود براش حتی با وجود کلی خوراکی.ولی خب دیگ مقاومت کردم در مقابل گریه ش. و خداروشکر اونم ترک شد

تصویر
۷ پاسخ

ماشالله چه شیرینه خدا برات حفظش کنه🧿🧿

خداقوت عزیزم

من اول میخواستم یه دفعه بگیرمش چون میدونستم بعدا اذیت میشه
اطرافیان قبول نکردن گفتن بچه اذیت میشه من انجام دادم ولی الان خیلی پشیمونم اگر همون موقع یه دفعه گرفته بودمش الان راحت بودم درسته جفتمون اذیت میشم ولی بعدش راحتیم

منم از صبر زرد استفاده میکنم

خوش به حالت خواهر الان من چه کنم از شیر شب هنوز نگرفتم
شبا خیلی اذیت میشم هشم باید دهنش باش روزا نمی خوره ولی شبا پدرم دراومده
۶ روز دیگه دخترم دوساله میشه و هنوز از شیر شب نگرفتمش

منم با صبرزرد گرفتم راضی بودم
بقبه روشاهم انجام دادم بی فایده بود

خداروشکر عزیزم

سوال های مرتبط

مامان همتا مامان همتا ۲ سالگی
سلام منم گفتم از تجربه خودم در مورد از شیر گرفتن بگم الان تقریبا یک ماهی میشه از شیر گرفتمش ولی واقعا دلتنگ شیر خوردنش شدم خیلی شیرین بود از دخترم بخوام بگم من صبر زردم خریدم از عطاری اما استفاده نکردم چسب برق زدم ب سینم و دخترم گفت زخم شده و سمتشم نیومد اما خیلی اذیت شد مخصوصا چون عادت داشت با شیر خوردن بخوابه دختر من از نوزادی خیلی بد قلق بود نه شیشه نه پستونک نه رو پا نه تو بغل هیچ جوره نمیخوابید شیر خشک و سرلاکم نخورد الانم شیر پاستوریزه نمیخورهمن تدریجی دخترمو گرفتم یه یک ماهی وعده های شیرشو کم کردم بعد سه روز از صبح تا اخر شب ندادم بهش بعدم سه روز شیر قبل خوابشو ک ب شدت اذیت شد ندادم و بعدم شیر حین خوابشو قطع کردم روزای اول حتی مجبور بودیم ساعت ۴ صبح تا ۶ ۷ ببریمش بیرون دور بزنه تا بخوابه چندباری تو ماشین خوابوندیمش انقدر نمیخوابید ک بردمش دکتر و گفت بهش استا بده و اونم تاثیر خاصی نداشت در نهایت مجبور شدم با گوشی بخوابونمش قبل خواب چندتا کلیپ کودکانه میبینه و میخوابه برای من و دخترم سخت گذشت اما گذشت راستی خوراکیهای مورد علاقشم بهش میدادم هربار بهونه میگرفت سعی میکردم مضر نباشن اما گاهی مجبور بودم برای اینکه یادش بره خوراکی مضر بدم بهش
مامان بچه جون ✨ مامان بچه جون ✨ ۲ سالگی
می‌خوام تجربه از شیر گرفتن دخترکمو بگم‌. رونیای من خیلی خیلی خیلی وابسته سینه م بود. اصلا نگم براتون. و فقط با سینه میخوابید. ضمن اینکه من مامانمم شهرستانه و پیشم نیست. از چند هفته قبل با همسر شروع کردیم براش توضیح دادن، ک نی نی ها وقتی دو ساله میشن دیگه ممه مامانشون تلخ و خراب میشه. (ب دلیل شدت وابستگی اصلا نمیشد تدریجی بگیرم). دیگه جمعه قبل از اذان ظهر دوتا سینه رو دادم. وضو گرفتم. سوره یاسین خوندم همه آیات رو فوت کردم ب انار و وقتی بیدار شد دادم خورد. سوره بروج هم خواندم برای آسان از شیر گرفتن. بعد اذان شیر ندادم و بردمش خونه مادرشوهر و بیرون و سرشو گرم کردم. وقتی ممه خواست تلخک زدم و گفتم تلخ شده گذاشت دهنش و بدش اومد و گریه کرد. آخرشب ک اومدیم خونه تا صبح خیلی گریه کرد و درخواست کرد اما هربار تلخک زدم. شب سختی بود اما با بغل کردن و صبوری خوابوندمش و گذروندم. شکرخدا دیگه کم کم قبول کرده و با ماساژ و نوازش میخوابونمش‌. البته خودمم سینه م درد داره و بیحالم ک رفتم دکتر قرص داد. انشاالله همه مراحل زندگی تون آسون و روال باشه
مامان محیا مامان محیا ۲ سالگی
همیشه دوس دارم هر تجربه ای رو کسب کردم باهاتون در میون بزارم .شاید به درد یک نفر خورد
برای گرفتن شیر خشک از محیا اول خیلی دغدغه داشتم .چون محیااوایل خیلی خوب بود شیر شب نمی‌خورد. اما بعد ۱۵ ماهگی بیشتر وابسته شد .در شب چند بار بیدار میشد.اگه نمیدادم چنان جیغ میزد .دیگه خیلی کم آورده بودم ...شروع کردم در روز ازش گرفتن.. یکدفعه تو یه روز .جایگزین شیر کاکائو دادم .با درصد خیلی پایین.پسته .بستنی .فرینی باغذاهای اصلی .یک هفته بعد شروع کردم شب رو شیرش رو مقدارش رو کم کردن .بجای ۱۵۰ کردم ۱۲۰ .مقدار شیر رو کمتر ریختن.بجای ۴ تا دو تا و نیم .و هی اون رو هم کردم ..(ممکنه بعضی ها بگن نباید مقدار روتغییر داد.اما باید بگم این برای بچه هایی که فقط شیر خشک میخورن و کوچیکترن برای این سن هیچ اتفاق نمیفته در تجربه من که نیفتاد حداقل )محیا بار اول فهمید .اما دفعه بعد تو خواب دادم و یکم بهونه میگرفت اما خودم رو میزدم به اون راه .براش هی تکون میدادم .و میزاشتم دهنش.که مثلا خوب بهم نخورده بود .بعد خودش کم کم تقاضای و دفعاتش کم شد .شد ۶۰ تا با نیم پیمانه .اونم یک هفته ادامه داد و دیگه دید مزه نمیده .نخواست .تو این وسط شد که حتی یبار بیدار شد منو کلافه کرد اما شیر ندادم و رفتم فرینی درست کردم .میخوام بگم اصلا نباید کم بیارین و تغییر بدین رویه رو...ان شا الله موفق باشین.
و اینکه بعد شیر خیلی بهتر غذا می‌خوره و وقتی شیر می‌خورد اصلا غذا نمی‌خورد. منم بجای به غذا متوسل شدن به میان وعده ها متوسل شدم که براش جذاب بود
مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
سلام به همه خواستم بگم من ۵ شب که دخترم رو از شیر گرفتم
دو شب اول بی تابی کرد حدود دوساعت گریه ک د تا خوابش برد
به هق هق افتاد هر چی میگفتم میگفت نه اما مقاومت کردم شبهای دیگه ۶ صب بیدار شد و یه یه ساعتی بهونه آورد خوابید
خیلی چیزا امتحان کردم تا از شیر بگیرم زیتون سیز گال تلخ زدم از عطاری تلخک گرفتم ازیترومایسین که شربت خیلی تلخی بود مالیدم رژ لب چسب. هیچی فرقی نکرد فقط فلفل سیاه البته بگم فقط یه بار دهن زد و دید تند زودی پشتش آب خورد و تمام. چند روز فقط میمالم به ممه بو میکنه میگه آخه دیگه نمیخوره و مهمتر از همه اینکه باهاش زیاد حرف بزنید. به عروسکش بگیرد ممه آخ شده به دورو بری ها بگید ممه آخ شده هی تو وهنش بشینه اونوقت راحت میشه گرفتش توی روز که یکی دوبار میگه ممه تا میگم آخ شد میره دنبال بازی فقط مقاومت کنید گریه کرد دلتون نسوزه
و اینکه ما مجبور شدیم پنج شب رو با ماشین دور بزنیم تا بخوابه چون هانا فقط با خوردن سینه می‌خوابید نه بهل نه پستونک نه تاب پس ماشین بهترین گزینه بود