یه خونه خالییییی
یه من نفخ شکمییی
عشق و حال به راه است🤣
پسرم و شوهرم رفتن بیرون تنهایی عشق میکنم خلوت تنهایی قدرش میدوووونم🥲❤️‍🩹
خانوما خیلی زشته توروخدا به بچه کسی بگید سگ من تایپ زهرا مامان فرشته اونجوری شد گریه ام گرفت نداری و بهترین چیزا رو نخوردن دلیل نمیشه تحقیر کنیم من خودمم وضعیت مالیمون الان بخاطر چیزی ضعیفه خوب نمی‌خوریم زیاد عکس بزارم کسی تحقیر کنه گریم میگیره خدا می‌دونه اون مادر چقدر ناراحت شده و گریه کرده

۷ پاسخ

نفهمیدم خواهر خونه رو خالی کردی ک گوز بکنی

امپراتور بادها🥸😂

سلطان بادها فقط خودت👏👏👏🤣🤣

خانوم گوزا😆

کی گفته ب بچش

یگوووووووز

من نمیدونم چییه ندیدم

مقالات مرتبط

آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
از خواب پریدن کودک با گریه
از خواب پریدن کودک با گریه نشانه چیست؟
روانشناسی ازدواج
روان شناسی ازدواج چیست و چرا به آن نیاز داریم؟

سوال های مرتبط

مامان آنیل مامان آنیل ۴ سالگی
خانما شده بچتون از ی چیزی خیلی ترسیده باشه تنهایی اتاقش دستشویی هیج جایی نره اگه اره چطور خوب شد دخترم ی هفته خیلی ترسیده کلا چسپیده به من خوب نمیشه
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان پسرک باهوش 🫀 مامان پسرک باهوش 🫀 ۴ سالگی
پسرم. از این ویروس اسهال گرفت. ۶ روز دل درد. شدید داشت. با اسهال. دیگه تا مردن رفت. خوب شد. دوباره بردم خونه مادر شوهرم الان باز دو روزه. آب خالی. دسشویی میکنه. دیگه خسته شدم. دهن به هیچی نمیزنه اشتها نداره اصلا. از هیچی خوشش نمیاد حلقه سیاه افتاده زیر چشماش. دیشب اینقدر. جیغ زد اعصابم خراب شد دوتا از شونه اش زدم تو دست راستش. الان بیدارشده میگه دستم دستم. همش گریه گریه. ..شوهرم میگه برم. یه شربت تقویتی براش بگیرم کمی جون بگیره. بچم داره میمیره. الان نمیدونم چه شربتی براش بگیریم. کسی میدونه. یا بخاطر اسهال بچه شو دکتر برده شربت تقویتی بهش بده جون بکیره اگه میدونید. خدا خیرتون بده. اسمشو بهم بگید تا براش بگیرم خیلی از بین رفته پسرم 😭😭😭😭😭😭
مشاهده ۵ پاسخ
مامان همایون مامان همایون ۴ سالگی
همه میگفتن بچم بهونه گیر شده لجباز شده من درک نمیکردم از وقتی چهارسالشو تموم کرده یعنی واقعا در طول روز هزار بار به بهونه های مختلف گریه میکنه منم سعی میکنم خیلی متمدن باشم باهاش همدلی کنم اما دیگه نمیتونم نمیکشم هووووف هم گریم میگیره هم خنده دیونه شدم 🤣😭
مشاهده ۵ پاسخ
مامان گوگولی مامان گوگولی ۴ ماهگی
خانوما بچه های شنا ار حقشون دفاع میکنن؟ پسر من خیلی مظلومه وختی بجه ای اذیتش نیکنه یا فقط گریه میکنه یا میاد سمت من و باباش و ازو دور سر بچه ی دیکه جیغ میزنه
از نظر جسنی یکم ضعیفه ولی جدا از اون واقعا نمیدونم‌چجوری یادش بدم وقتی کسی میزنتش یا اذیتش میکنه فقط نشینه گریه کنه
مشاهده ۶ پاسخ
مامان پرهام جون مامان پرهام جون ۴ سالگی
سلام خانما یه سوال بچه ای شماهم تو مهمانی بدون اینکه به شما بگن خودشون میرن دستشویی تنهایی .اونم تو این سن ؟؟؟من امروز. پسرم خونه خواهرم بدون اینکه به من بگه خودش میرفت دستشویی طبیعی آیا؟؟
مشاهده ۵ پاسخ
مامان دوتا شیطون مامان دوتا شیطون ۴ سالگی
مامانای
بندرعباسی کسی نان 2 داره گیرم نیومد بچه ام نه اپتامیل خورد نه ببلاک الانم داره گریه میکنه من هزینه ش بهش میدم برام بفرسته بااسنپ دیگه خودم گریه ام گرفت
مشاهده ۶ پاسخ
مامان ثمرة فؤادي مامان ثمرة فؤادي ۴ سالگی
سلام مامانا

من ایند تقریبا دو هفته است یهو استرسم میگیره یهو میترسم
چکار کنم بنظرتون خیلی اذیتم همش گریه میکنم
کسی هست بهم بگه کجا باید برم چه دکتری تاذاین مشکل رو رفع بکنه
مشاهده ۶ پاسخ
مامان پسری مامان پسری ۴ سالگی
اینجا کسی هست ک شوهرش پیشش نباشه؟چجور خودتونو سرگرم میکنید؟ من یکم برام سخت شده تنهایی بچه بزرگ کردن سخته برام گاهی قاطی میکنم عصبی میشم
مشاهده ۹ پاسخ
مامان ماکان 🧿💜 مامان ماکان 🧿💜 ۴ سالگی
ماماما من پسرمو هرروز میبرم مارک سر کوچه متاسفانه هربار یه چیزی پیش میاد براش و کلا زده شده میگه دیگه نمیخوام برم و از همه آدما بدم میاد خیلی هم ارتباط گیریش خوب بوده تاحالا ولی میترسم از الان از ادما زده شده باشه
مثلا یه آقایی میمون عروسک دستش بود که برای بچش بود پسرم بهش گفته واقعیه؟گفته اره نزدیکش بشی گازت میگیره
پسرم خیلی تحت تاثیرقرار گرفته بود با اینکه من به اون اقا گفتم برای چی گفتی به دروغ گفت من نگفتم
مثلا یهو یه بچه تو سرسره شکمشو گاز میگیره یا دیروز یه نفر محکم کوبید تو سقفه سینه پسرم و خیلی چیزای دیگه
دیروز خیلی گریه کرد گفت دیگه اصلا نمیخوام برم پارک بنظرتون الان ضربه روحی بهش وارد شد؟
مشاهده ۵ پاسخ
مامان 💞ثمره عشقمون💞 مامان 💞ثمره عشقمون💞 ۴ سالگی
به پسرم یخورده شام دادم
تموم بود
خیلی وابستمه یه لحطه از جلو چشماش دور بشم،گریه میکنه
تموم شد بلند شدم،برم دستم،بشورم دیدم،گریه کرد فاصلمون ۲-۳ متر بود
یه لحظه گریه اش قطع شد
همون لحظه که هق زد که استارت گریه بندازه نگاش کردم چیزی ته گلوش گیر کرد
وای اونقدر زدم پشت سرس و فشار شکمش دادم و تنگشت کردم توی گلوش چیزی نمیورد بالا گریه هم نمیکرد
دستم،کامل سر شد
پاهام جون نداشت
همون لحظه داشتم شام میدادم بهش
همسرمم زنگ زده بود گوشی رو بلندگو بود داشتیم حرف میزدیم
دیدم اینجور شد بچه
اونقدر جیغ زدم گفتم،زنگ بزن به یکی بیاد طرفم
همون لحظه بردمش تو حیاط و اونقدر زدم توی کمرش و انداختمش بالا یهو زد زیر گریه
همون موقع خواهر و داماد و داداشمینا اومدن
ولی الان نصف بدنم بی جون هست و کاملا سر شده و کتفام،میسوزه

من ناخنام از ته گرفتم
همیششه این موقع ها اون،مادرایی که ناخن بلند دارن یا کاشتن میاد به ذهنم،میگم خدا اون روز نیاره
زبونم لال
چکار میکنن با ناخن بلند

خدا جون خودت هوای فرشته هامون داشته باش😭
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
مامانا یه درمانگر چند ماه پیش به اشتباه یه تشخیص واسه پسرم داد( اوتیسم ) که بردمش پیش فوق تخصص روانپزشکی کودک گفت نه این مشکل رو نداره یه مقدار بی بی دیجیتال شده که درست میشه ، اون موقع چون من خیلی بی قراری کردم که باید همین روز ببریمش پیش متخصص شوهرم قبول نمیکرد و با عصبانیت به خونواده اش زنگ زد قضیه رو گفت حالا از اون روز به بعد خواهر شوهرم همش میگه با مشکلی که پسرت داره و ...یه بارم گفت پرت کردن از علائم اصلی اوتیسم هست که پسر تو هم زیاد پرت میکنه ،خلاصه هی جوری حرف میزنه که یعنی آره بچه تو این مشکل رو داره یه روانشناسی هم خونده فک میکنه متخصص هست ، پسر من تاخیر گفتاری داشت الان جملات شش هفت کلمه ای هم میگه رنگا اشکال هندسی و ...، تازگیا شروع کرده سعی میکنه تعریف کنه ، اما خیلی شیطون هست و یه جا نمیشینه ، من نمیدونم پسرم من مشکلی داره یا نه ولی فقط خدا میدونه چی تو دلم میگذره زندگی برام نمونده فقط گریه ، هر دفه خواهر شوهرم همچین حرفایی میزنه من ساعت ها گریه میکنم ، الان میخوام یه متخصص دیگه ببرمش ببینم چی میشه فقط تو این شبا برام دعا کنید خیلی دل شکسته ام امروزم خواهرشوهرم گفت پرت کردن وسایل تو این سن نشونه های اصلی یه سری بیماری هاست پسر من قبلا پرت نمیکرد تازگیا پرت میکنه
مشاهده ۸ پاسخ
مامان ماکان 🧿💜 مامان ماکان 🧿💜 ۴ سالگی
مامانا من دارم به چیزی فکرمیکنم میخواستم به شماهم بگم بابام دو روزه اومده خونمون بعد به پسرم مدام میگه بده عیبه زشته نکن
من خودم کارای بدو به پسرم میگم ولی انگار بابای من زیاده روی میکنه دارم فکرمیکنم من بچه بودم چقدر همه چیزو میگفتن زشته عیبه خیلی ناراحت شدم هیچی نگفتم گفتم مهمونه ولی واقعیت دوست دارم که بره فردا من به پسرم آزادی عمل میدم با اینکه یوقتایی عصبانی هم میشم دعواش میکنم ولی بابام بی نهایت همه چیو میگه عیبه زشته
من کلا یه بچه درون گرا بودم کلا تو خودم حرفامو همیشه ترسیدم بزنم نکنه غلط باشه نکنه زشت باشه نکنه کسی ناراحت شه وقتایی هم که حرف میزدم میگفتم نکنه حرفم بد بود یا الانم هنوز اگه یموقع یه حرفی اشتباه بزنم تا دو روز فکرمیکنم بهش حالم بده بی قرار میشم
من احساس میکنم خیلی بهم سخت گرفتن الان جوری شدم که اصلا دلم نمیخواد به پسرم بگم چیزی بده و عیب و زشته فکرکنم من ازین ور بوم دارم میوفتم
همیشه اعتماد بنفس نداشتم همیشه تو جمع دلهره داشتم استرس داشتم همیشه زیر ذره بین بابام بودم زیر ذره بین نگاه مامانم بودم هر لحظه نگاه میکردم بهشون کارغلط نکنم دیروز و امروز پسرمو بردیم پارک اصلا راحت نبودم هی میگه بابا نکن زشته پسرم دست میزنه موهاش میگه دست نزن من بدم میاد کسی دست به موهام بزنه پسرم پاشو گذاشت رو کتونی بابام گفت خیلی از دستت ناراحت شدم فردا میرم یجا پسرم تو پارک از خودش دفاع میکرد بابام بهش چشم غره رفت بیا اینور یعنی گفتم خدایا من چطور زیر سایه ترس بابام بزرگ شدم
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان طلایی مامان طلایی ۴ سالگی
سلام حال خوبی ندارم
امروز پسر ۴ سالمو زدم
معجزه ای که بعد ۱۴ سال زندگی خدا بهم هدیه داد

زود عصبانی میشم
دلم میخواد همه جا پیش خودم باشه
جایی میریم میخواد که بمونه یا کسی بیاد میخواد همراهش بره
و من خیلی عصبانی میشم و گاهی متاسفانه کنترل ندارم و به شدت کتکش میزنم
شبیه فرشته ها میمونه باورم نمیشه که من بچه ای رو زدم باورم نمیشه
چند روز اگه در ورودی قفل نباشه لباساشو عوض میکنه و با سرعت میدوئه بیرون از خونه و میخواد بره خونه مادرم بدون هیچ ترسی از خطرات بیرون
مشاهده ۷ پاسخ
مامان پناه مامان پناه ۴ سالگی
خانوما توروخدا کمکم کنید خسته شدم دخترمن انقدر به من وابسته شده خسته شدم ازش اتاق برم مباد اشپزخونه باشم میاد اونجا حتی ببخشید دستشویی میرم پشت دره وقتی میام بیرون جدیدا دیگه میگه رو مبل یه نفره دوتایی بشینیم یجوری میاد میچسبه به من صبح پاشدم دیدم موقع خواب اومده چسبیده به من چیکارکنم گریم دراومده دیگه پارکم میبرم میگه بیا نزدیک من گاهی اوقات دعواش میکنم فاصله میگیره بخدا محبتم میکنم دیگه حالم بهم میخوره ازاین شرایط حتی تو خیابون و پیاده رو فروشگاه حتما باید دستشو بگیرم اوتیسم اینام نداره ها سالمه مشاوره ام بردم برای سلامتش
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان نیما مامان نیما ۴ سالگی
سلام
دیگه ازهرچی بچه داریه خسته شدم پسرم دیوونم کرده چندوقته الکی بهونه میگیره فقط گریه میکنه سرچیزای الکی ۱۰شب ازبیرون داریم‌میریم خونه خرمیشه که میخوام‌حالابرم دوچرخه سواری حالاداره میترکه ازخستگی ها
خونه کسی میرم چشمش به یه بچه دیگه میفته میزنه سرش اصلا
مشاهده ۳ پاسخ