۱۴ پاسخ

عزیزم خدا یار ویاورش باشه ❤️❤️

اای جان
ماشاالله به پهلون خونتون

ای جونم بچه نارس وکم وزن خیلی سخته منم جون دادم تو بیمارستان تنش همیشه سلامت باشه

😍😍😘🥰عزیزای دلم خدا حفظشون کنه هر دوتارو چقد قشنگ نوشتی

خدا نگهداره واست گلم

,خدا نگهدارش باشه منم 9روز دیگه تولدشه😍

چه روزای سختی گذروندیید🥺🥺

خدا حفظش کنه گلم

خدا پشت و پناه گل پسراتون باشه

ای جانم خدا برات حفظش کنه

خداحفظشون کنه برات عزیزم الهی ک موفیقت هاشونو ببینی ♥️♥️😍😍

عزیزم.. خدا هر دو بچه‌تو حفظ کنه.
عزیزم تاپیک خودم ازتون سوال پرسیدم فکر کنم ندیدین.
گفتین بچه ها تلویزیون نگاه نمی کنن، کل روز چیکارا می کنن؟ خودتون زیاد باهاشون وقت میگذرونین؟

عزیزم . خدا حفظش کنه واستون 💕💕💕

خدا نگهدارش باشه

سوال های مرتبط

مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی
پسر نازنینم، عزیز دل مامان،..
سه سال گذشت… سه سالی که توی هر ثانیه‌ش بوی شیر و آغوش و خوابای نیمه‌شب بود. تو بودی و صدای گریه‌هات که قشنگ‌ترین موسیقی دنیا شده بودن، تو بودی و شیشه‌شیر و پوشک و اون تخت کوچولویی که تقریبا هزار شب توش برات قصه گفتم.بی خوابی هر لحظه مهمون چشم من و بابا بود🤭تا یک سالگی با صدای سشوار و مداحی میخوابیدیم،آخه اصلا ما اهل مداحی نبودیم اما فقط آرامش تو مهم بود😅تو اولین تجربه ی مادری من بودی و واسه کوچکترین اتفاق جدیدی کلی ذوق کردیم و کلی اشک ریختیم🥹چشم انتظاری هردومون وقتی سرکار بودم هیچی از احساسمون کم نکرد و این دوری چند ساعته ی هر روز شاید بهم نزدیکترمون کرد!
حالا وقتشه… وقتشه بعضی چیزها رو جمع کنم، نه برای اینکه فراموشت کنم،نه!! برای اینکه جا باز کنم… جا برای بزرگ شدنت، برای رویاهای تازه‌ات، برای لباسای مردونه‌تری که کم‌کم جاشون رو می‌گیرن.
شیشه شیرت، دیگه خیلی وقته خالی می‌مونه
پوشک‌هات، مهمون آخرین روزهاشن
و اون تخت کوچیکت، دیگه نمی‌تونه پاهای کشیده‌تو تو خودش جا بده.
ولی بدون پسرم… هیچ‌وقت اون لحظه‌هایی که با اون وسایل کوچولو، دنیامو پر از عشق کردی از خاطرم نمی‌ره. مامان همیشه همون مادریه که یه‌زمانی با دستای لرزون شیشه شیرت رو گرم می‌کرد و شب‌ها با یه ذره تکون دادن تختت،آرومت می‌کرد.
تو داری بزرگ می‌شی… و من با اشک و لبخند، ازت عقب‌تر قدم برمی‌دارم تا از پشت نگاهت کنم، تا همیشه هوات رو داشته باشم.
دوستت دارم پسرم، حالا و برای همیشه ❤️
مامان فسقلی ها مامان فسقلی ها ۳ سالگی
سلام خانما بیاین بگین حق با منه یا شوهرم.
هفته هایی که شوهرم صبحکاره و شبا خونس پسرم نصفه شبا لج میکنه که آب میخام یا میشینه برا جیش گریه میکنه درحالی آب بالاسرشه ولی میگه بابا بهم بده یا منو ببره تو حال از یخچال بهم آب بده شوهرمم حرفشو گوش میده میبرتش بعد یه شب که حال نداره میگه بابا همین آبو بخور پسرم نصفه شب غوغا میکنه.ولی وقتایی که شوهرم شبکار میشه و خونه نیس پسرم اصلا گریه نمیکنه خیلی آروم بیدار میشه میگه جیش دارم‌ میبرمش دسشویی و حتی خودش بدون اینکه چیزی بگه آب بالاسرشو میخوره میخابه.حالا من به شوهرم میگم به حرفش گوش نده انقد بخدا انقدی که لج میکنه خاب از سر آدم میپره و با گریه اش دخترمم بیدار میکنه باز تا دوتاییشونو بخابونیم خاب خودمون میپره.یعنی دخترو پسرم زمین تا آسمون با هم فرق دارن😶
پسرم از اول بدخاب بود شب تا صبح گریه چرا خابش خوب نمیشه با اینکه میدونم سیره و هیچیش نیس.کلا لجبازه ولی دخترم آرومه و خابش هم خیلی خوبه