۷ پاسخ

برات بگم من استعفا دادم .فکر میکنی کار کردن با بچه راحته
داغون میشی من الان با وجود این که گاهی از لحاظ مالی کم میاریم
ولی پشیمون نیستم
سخته درکت میکنم
اوایل برام خیلی سخت بود ولی الان راضیم
مجرد میموندی کارمند بودی هم سخت بود
خیلی سخت
خودت باید شرایط رو تغییر بدی

نسخه پیچیدنای بقیه رو بیخیال

تا ابد حق داری. من فقط سه ماه تابستون رو سرکار‌ نمیرم غصم میگیره تو خونه. ولی از وقتی میرم سرکار حال روحیم خیلی خیلی بهتره. درسته سخته با بچه. اما واقعا ارزششو داره.

یعنی هرکی بخواد ازدواج کنه باید بگی عقل داری بشین خونه پدرت بهتره واقعا

با بچه درس خوندن واقعا سخته
فعلا که تجربه کار کردن ندارم ولی همین درس خسته ام کرده فقط دوست دارم تموم بشه و بمونم خونه یه مدت
بار روانی زیادی رو تحمل میکنم

کاملا باهات موافقم بزرگترین اشتباهه درسو ول کنی شوهر کنی😕منکه از دسته خانوادم خواستم فرار کنم از چاله افتادم تو چاه

چند سالگی ازدواج کردی ؟

هی خواهر تایپ منو بخون

سوال های مرتبط

مامان Arad مامان Arad ۲ سالگی
مامانا من ی هفتس بخاطر کم‌خونی شدیدی که دارم آمپول میزنم دکتر داده بعد ب جور خواب اوره من همیشه درارو از ترسم قفل میکنم میخابم و همیشه آراد وقتی از خواب بیدار میشه من باید بغلش کنم کلی بوسش کنم ماساژ بدم بهشو تا اوکی شه امروز باباش گفته خونه گرمه درو پاشده باز گذاشته ساعت ۱۰ بچه ها تو کوچه داشتن بازی می‌کردن آراد با صدای اونا پاشده بدون اینکه متو بیدار کنه رفته درو باز کرده جلوی در جالرو گذاشته که بسته نشه بعد جلو در ب بچه ها نگاه کرده یهو پاشدم از خواب دیدم آراد پیشم نیست اتاق نگاه کردم اینور اونور دیدن نیست یعنی ب معنای واقعی تپش قلب گرفتم داشتم سکته میکردم نمی‌دونم چجوری چادر سر کردم فرار کردم تو کوچه دیدم داره با بچه ها بای بای می‌کنه درو ببنده بیاد خونه از بچه ها پرسیدم کی اومد کوچه گفتن خاله نیم ساعت اینا بود اینجا بود
بعد اومد خونه ی کوچولو سرش داد زدم رفت عروسک بغل کرد با من قهر کرد
من خیلی مواظب ارادم این اتفاق برا مد افتاد بخدا ی وجب نمیزارم ازم دور بشه همش استرس دارم یعنی اگه می‌رفت چی میخاستم بکنم
مامان جوجه کوچولو مامان جوجه کوچولو ۲ سالگی