۱ پاسخ

دقیقا....من تو روز زایمانم که طبیعی بودم
فقط دادمیزدم مااااااادر
بعد ۵ساعت که زایمان کردم اومدم بیرون ابجیم گفت هر ۵ ساعتو فقط یاد مامان بودی....
گفتم فقط از اون میتونستم کمک بخوام تو اون لحظه که منو دعام کنه.....

سوال های مرتبط

مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
⚠️وقتی با بچه‌ات شوخی‌ای می‌کنی که بترسه،
داری ناخواسته بهش یاد میدی:
حتی کسی که دوستت داره هم ممکنه یهو بهت آسیب بزنه.
و این، یعنی شروع بی‌اعتمادی و اضطراب پنهانی که گاهی تا سال‌ها همراهشه.

🧠 مغز کودک هنوز فرق بین شوخی و تهدید واقعی رو درست نمیفهمه.
و وقتی این ترس از سمت نزدیک‌ترین آدم زندگیشه،
مغز پیام واضحی میگیره: «اینجا دیگه امن نیست.»

این جور لحظه‌ها، ممکنه فقط چند ثانیه طول بکشن…
اما توی ذهن کودک، یه مسیر عصبی تازه ساخته میشن:
مسیرهایی که بعداً میتونن پایه‌ی اضطراب، بی‌اعتمادی یا حتی فوبیا باشن.

🔁 ترسوندن بچه‌ها به اسم «شوخی»، چیزیه که ما بهش می‌خندیم،
ولی بدن و ذهن اون‌ها واقعاً وارد حالت هشدار میشن.
(افزایش ضربان قلب، ترشح کورتیزول، قفل شدن عملکرد شناختی)

🎯 اگر دنبال هیجان و خنده‌ای، راه‌های امن‌تری هم هست.
✅ شوخی باید متناسب با سن، ظرفیت و احساس کودک باشه.
نه جوری که امنیت روانیش رو زیر سوال ببره.

🧡 کودکی که احساس امنیت کنه، راحت‌تر رشد میکنه، بازی میکنه، یاد میگیره…
و به تو اعتماد میکنه، حتی وقتی بزرگ‌تر شد.
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
🎥 ویدیو یی به تازگی وایرال شده که توی اون، یه کودک در باز کردن یه صندوق اشتباه می‌کنه،
و اسمارتیزها روی زمین می‌ریزن.
اما چیزی که از همه بیشتر دیده شد، چهره‌ی مضطرب کودک بود.

اون لحظه فقط یه ریختن ساده نبود؛
یه تجربه‌ی شدید اضطراب، شرم و ترس بود.

🧠 پشت این اضطراب چی هست؟
این ترس معمولاً از چند تجربه‌ی عمیق توی کودکی میاد:

1️⃣ ترس از تنبیه یا قضاوت
کودکی که بارها به‌خاطر اشتباه کوچیک توبیخ شده،
حتی تو موقعیت‌های جدید، ذهنش سریع پیام می‌ده:

«اگه خراب کنم، یعنی بد هستم.»

2️⃣ شرم، نه فقط پشیمانی
بچه فرق بین «کار اشتباهی کردم» با «من بد هستم» رو نمی‌دونه.
اون نگاه توی ویدیو، نگاه کسیه که حس می‌کنه دیگه خوب نیست، نه فقط ناراحته.

3️⃣ ترس از طرد شدن
وقتی اشتباه مساوی با از دست دادن محبت باشه،
بچه‌ها یاد می‌گیرن که به‌جای حل اشتباه، از اشتباه بترسن.

✨ کودک فقط اسمارتیز نریخت…
اعتماد به نفس، امنیت و عزت‌نفسش هم ریختن زمین.

وظیفه‌ی ما اینه که بهش نشون بدیم:

“اشتباه کردی؟ باشه. اما هنوزم دوست‌داشتنی و پذیرفته‌ای.”
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
برای اینکه بچه های ترسو و مضطرب تربیت نکنیم چیکار کنیم؟

✔️ فراموش نکنید بچه ها در هفت سال اول  حرف‌ها را باور می‌کنند. پس مراقب حرف‌ها و القاها باشید.

✔️ به فرزندتان برچسب «ترسو» نزنید؛ چون این برچسب، خودش به مرور باعث پذیرش و تقویت ترس در فرزند می‌شود.

✔️ شما به عنوان والدین، بهترین الگو برای فرزندتان هستید؛ فرزند به والدین شجاع نیاز دارد، نه ترسو.

✔️تربیت یک فرایند هست و در این فرایند والدین باید صبور باشند و با ویژگی های هر سن فرزند آگاه باشند و مطابق آنها عمل کنند

✔️ ترس‌های کاشته‌شده در ذهن فرزند، به‌راحتی از بین نمی‌روند؛ پس پیشگیری بهتر از درمان است!

✅به یاد داشته باشید،هر کلمه‌ای که به زبان می‌آورید، در ذهن فرزند اثر می‌گذارد؛ مراقب کاشته‌های ذهن او باشید.

✅ تجربه خودم
اون اوایل وقتی چراغ اتاق آنیسا خاموش بود تو اتاق ش نمی‌رفت
یه بار مامانم گفت از تاریکی می‌ترسه
گفتم نه دختر من از تاریکی نمیترسه بدش میاد
اینو چندبار جلو خودش تکرار کردم ،
الان دیگه تو اتاق تاریک هم می‌ره البته با در باز
کلمه ترس رو هیچ وقت جلو بچه نگین
از تاریکی می‌ترسه از دکتر میترسه.....و.....
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
نوزاد هنوز حرف زدن بلد نیست. تنها راهی که می‌تونه نشون بده چی می‌خواد یا چه‌حسی داره، همون گریه‌هاشه، حالت صورتش، یا تکون‌های بدنش. یعنی با یه زبان غیرکلامی با مادر ارتباط می‌گیره.

اگه مادر بتونه این نشونه‌ها رو با دقت و حساسیت بخونه و درست جواب بده، نوزاد کم‌کم درک شدن رو تجربه می‌کنه می‌کنه و یه حس امنیت درونی پیدا می‌کنه.
ولی اگه مادر جوابای بی‌ثبات بده یا درست متوجه نشه، بچه یاد می‌گیره که حتی اگه نشونه هم بده، کسی نمی‌فهمه. پس بهتره اصلاً چیزی نگه.

همین تجربه می‌مونه توی ناخودآگاه و بعدها توی رابطه‌های عاطفی بزرگسالی خودش رو نشون می‌ده.

بعضی از ما به‌جای اینکه بگیم چی می‌خوایم، ساکت می‌مونیم و انتظار داریم طرف مقابلمون خودش بفهمه. وقتی نمی‌فهمه، ناراحت می‌شیم یا احساس می‌کنیم دوستمون نداره.

در واقع، هنوز توی همون دنیای کودکانه گیر کردیم که فکر می‌کردیم اگه کسی واقعاً دوسمون داشته باشه، باید بدون اینکه چیزی بگیم، بفهمه چی تو دلمه.

ولی رابطه‌ی سالم یعنی بتونیم راحت و صادقانه بگیم چی می‌خوایم.
مامان دانیال مامان دانیال ۱ سالگی
📍 تأثیر روانی کلمات پدر و مادر بر ذهن و روح کودک

کلمات والدین تبدیل به صدای درونی کودک می‌شوند.
یعنی وقتی به کودک گفته می‌شود: «تو هیچ‌وقت درست نمی‌شی!» یا «از دست تو خسته شدم!»
ذهن کودک این جمله را درونی می‌کند و در آینده هنگام شکست یا اشتباه، خودش به خودش همان را می‌گوید.

سیستم عصبی کودک نسبت به لحن والدین حساس است.
فریاد، تحقیر و تهدید باعث فعال شدن بخش «آمیگدال» (مرکز ترس در مغز) می‌شود.
در نتیجه، مغز کودک از حالت یادگیری و منطق به حالت «بقا» می‌رود — یعنی فقط می‌ترسد، نه می‌فهمد.

کلمات منفی، حس بی‌ارزشی می‌سازند.
جمله‌هایی مثل:

«تو همیشه خراب می‌کنی!»

«چرا مثل فلانی نیستی؟»

«ازت ناامید شدم!»
باعث می‌شوند کودک هویت خودش را با اشتباهاتش یکی بداند.
در بزرگسالی این افراد معمولاً عزت‌نفس پایین و ترس از اشتباه دارند..

ی‌توجهی کلامی هم آسیب‌زاست.
سکوتِ سرد یا بی‌پاسخ گذاشتن کودک، مثل گفتنِ "تو برای من مهم نیستی" عمل می‌کند.
این رفتارها به‌مرور احساس طردشدگی ایجاد می‌کنند.



@BehtarinMadareDonya
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
۷. پس چون ندیدیم و یاد نگرفتیم که چطور اختلاف‌هامون رو حل کنیم!، وقتی بحثی پیش میاد، نمی‌دونیم بعدش چطور رفتار کنیم!، بنابر این یا وانمود می‌کنیم که اتفاقی نیفتاده و با بی‌توجهی همه چیز رو عادی جلوه میدیم. یا ماجرا رو به دل میگیریم و تا مدت‌ها اون رو بلای جون‌مون می‌کنیم...

۸. وقتی تو بچگی به اندازه کافی به ما توجه نشه! و عشق و محبتی که لایقش هستیم رو دریافت نکنیم!، تشنه توجه و تایید میشیم. پس ناخواسته می‌گردیم هرجا بیشتر به سمت ما توجه روانه بشه به اون سمت قدم برمی‌داریم، بی‌توجه به اینکه این توجه تا چه اندازه می‌تونه برامون هزینه ساز باشه.

۹. وقتی به طور مکرر قول دادن و بدقولی کردن!، حرف زدن و عمل نکردن!، وعده دادن و ناامیدت کردن، دنیا و آدم‌هاش به چشمت غیرقابل اعتماد میان و تصور اینکه "همه به دنبال اینن که سرت کلاه بذارن!" اجازه نمیده راحت اعتماد کنی و ترس از آسیب دیدن از شروع هر رابطه متعهدانه‌ای می‌ترسوندت.

و در نهایت ۱۰: وقتی تو بچگی اونقدری کنترلت کردن که حسرت یه زندگی بدون دخالت تو دلت مونده، یا به قدری منفعل رفتار می‌کنی که همه به خودشون جرات دخالت و کنترل کردن میدن!، یا به قدری به کنترل حساس میشی که با کوچک‌ترین حس کنترل شدن واکنش تندی نشون میدی
👇👇👇👇👇
مامان هاناخانوم🎀 مامان هاناخانوم🎀 ۱ سالگی
فردای اون روزی که به همسرم گفتم باردارم، با یه بسته‌ی کادوپیچ‌شده اومد خونه. تو دلم گفتم: آخ جووون، حتماً یه چیز خوشگل و گرون برام خریده! 😍 کادو رو باز کردم… دیدم چند جلد کتاب درباره‌ی فرزند پروریه 😐📘 باخودم گفتم: «آخه چرا باید تو این شرایط کتاب هدیه بگیرم؟!» انگار ذهنمو خوند… بدون اینکه چیزی بگم، با لبخند آرومش گفت: «تو فقط یه زن نیستی… تو مادر آینده‌ای. قراره یه انسان رو بزرگ کنی… داری قدم‌به‌قدم یه آدم می‌سازی. اگه می‌خوای بچه‌مون آگاه و موفق باشه، باید اول خودمون آگاه باشیم. بچه‌ها از کاری که می‌کنیم یاد می‌گیرن، نه فقط از حرف‌هامون.» 🧠💛 همون‌جا یه چیزی تو دلم تکون خورد. فهمیدم مادر بودن فقط به دنیا آوردن یه بچه نیست… یعنی رشد کردن، ساختن، آگاه شدن… یعنی تو قوی‌تر بشی تا اون، یه قدم جلوتر از نسل خودش باشه. ✋🏻 خیلی وقتا مامانایی رو می‌بینم که فکر می‌کنن «بچه خوب» یعنی بچه‌ای که فقط صداش درنیاد و یه گوشه بشینه... ولی تربیت، فقط ساکت نگه‌داشتن بچه نیست. تربیت یعنی اینکه کمکش کنی خودش رو بشناسه، بلد باشه احساساتش رو مدیریت کنه، فکر کنه، انتخاب کنه… یعنی همراهی، نه فقط کنترل. 🌱 بچه‌های فردا، نتیجه‌ی مامان‌های آگاهِ امروزن. بیایم قبل از اینکه فقط یه مادر باشیم، یه آدمِ یادگیرنده و بامعرفت باشیم.