۱۱ پاسخ

وای وای منم همین مشکلو دارم چندتا خیابون فاصلمونه هرشب اینجان کلافم کردن میرن بچم انقد اذیت میشه به شوهرم میگم هروقت مامانت میاد بچه رو خراب میکنه میره

منم نمیدونم چرا مادر شوهرم بچه رو بغل می‌کنه تپش قلب میگیرم
آخه تو بارداری خیلی اذیتم کرد الان دوست ندارم به بچم دست بزنه🫠

منم با خانواده شوهر ی جا زندگی میکنم تو این نه ماه بارداری یکبار هم بهم سرنزدن و حتی نگفتن کاری داری چیزی میخای حالت خوبه،دقیقا ب همین فکر میکنم ک بعد زایمان قراره کلا اونجا پلاس باشن ب بهونه بچه برادرشون میخوان ببینن،الان هم خیلی شیک و مجلسی گفتن روزی ک زایمان کنی بیای خونه ما میایم شب شام اونجا میمونیم رسممونه

منم همین مشکلو دارم عزیزم خیلی اعصابم خورد میشه😑

منم حالم‌ بد میشه ازم میگیرنش بغلش میکنن یه حس بدی دارم انگار میخوان منو بچمو از هم جدا کنن

منم عین تو
اعصابم خرد
از رفتارشونم بدم میاد
بغلشون نمی‌رفت
امروز از ابغلشون نمیومد پایین تو همه چی دخالت میکنن

هرچی حساس باشی بدتره
اگ پیش هم باشین احتمال اینکه بچه وابسته بشه هست
پدربزرگ و مادربزرگ دوست نوه هستن چیز بدی نیست
اوایل منم بودم انگار حس میکردم بچه خودمو میخوان ازم دور کنن🩵🥲🤣

چرا باید نگه دارن، به گفته هاشون اهمیت نده و خودتو ناراحت نکن. یعنی چی! بچه با مامانش بزرگ میشه، با مامانش مهمون میره میاد

اصلا به خرفاشون توجه نکن یه جوری بار بیار اصلا زیاد نره که بمونه وعادت کنه
با خودت برو پیشون برگردون

نزار وابسته ب اونا بشه واینکه خودت تو خونه سرگرم کن ب منم میگن ولی دختر من پیششون نمیمونه

نه عزیزم هرچی بخوای بهش فکر کنی بدتره.و درنهایت بچه پدرومادرخودشو میخواد

سوال های مرتبط