دیشب سر ی موضوعی دوسه ساعت گریه کردم.و نگران بچه شدم الان تکون داره ولی حال روحیم خوب نمیشه همش الکی دوباره دلم گریه میخواد ..من اگه بیفتم رو دور گریه تموم کردنش با خداس..شمام لینجوری میشین؟

اره من تا یادم میره دوبار فاز غم منو میگیرع باز شروع میکنم ، حالا جالبه ماهایی که بیشتر احساساتی هستیم شوهرای بیخیال تری نسبت ب بقیه داریم، مثل گلهایی هستیم که نیاز ب مراقبت بیشتر دارن ولی باغبون بیخیالی دارند.

دقیقا مثل من ولی کسی به گریه هام اهمیت نمیده میگن حساس شده بزار گریه کنه خوب میش حالا شوهره یکم راعایت میکنه ولی خوب اول کارشو اشتباهشو میکنه من به گریه بیوفتم بعد پشیمونی چه فایده با یه ببخشی که حل نمیشه ولی چون بچه ام دوست دارم و گریه زیاد ناراحتی زیاد استرس زیاد بچه رو پیش فعال میکنه میترسم زود خودم اروم میکنم هی خوراکی میخرم یه دور بیرون میرم با کسی در موردش حرف میرنم تا زود اروم بشم یا کلا نمیزارم موضع پیش بیاد که گریه کنم ناراحت بشم چون تجربه دارم رو دوتا از پسرام. که چه اتفاقی افتاده

منم تا صدا همسرم بره بالا شرشر اشک میریرم دیگ بند نمیاد هم😐😐😐

وی پس من چی بگم من خودم کرج زندگی میکنم مامان بابام وخواهر وبردارم وفامیل ها مون همه شون یک شهر دیگه هستن الان یک سال ندیدم شون همش به فکر می افتادم وگریه میکنم هفته یک بار فقط صدا شون میشنوم انقدر حال بد هست

نه حالت روحیم کلا تغییر نکرده تو این مدت

من در مورد اضطراب اینجوریم، یهو یه فکری میفته تو سرم دیگه نمیتونم ازون فکر در بیام و بیخودی تمام وجودم اضطراب میگیره..
منم دیشب از اضطراب گریه کردم😔🫂

دل نازک شدی . زیاد خونه نمون . یه تفریح برای خودت پیدا کن . فیلم ببین. پادکست گوش کن. ببین با چی حالت خوبه .

باید یاد بگیریم رها کنیم هردومون تا اومد ذهنت به خودت یاد آوری کن

اره من الانم اینجوریم

اوایلش اره
ولی الان نه