امشب خیلی دلم شکست
اول ک فک نکنم هیچکس بچش مث بچه من بداخلاق و نق نقو و شیطون باشه
از صب ک بیدار شده فقط جیغ و گریه و نق نق همه زندگی را بهم ریخته سی ثانیه حواسم بهش نبود بالشت گذاشته زیر پاش شبرخشکش برداشته دور خونه ریخته
بعد ناهار بهش دادم لج کرده ریخته آب انار میخاست دادم همشو ریخته رو قالی
فقطم نق نق کردن بلده چیزی بخاد بهش ندم روانیم میکنه از جیغ و گریه همش میخاد بره رو کابینتا
عصر بستنی خورده دور دهنش پر بستنی بود مالیده ب من
شب خانم بازی بازی هی دستش را میبرد تو دهنش عق میزد میخندید بعدم اینقدر اینکارا کرد بالا آورد گندددد زد ب زندگیم
خستم کرده کلافه ام کرده میخام بمیرررررممممم
نشستم گریه کردن رفتم تو حیاط فقط جیغ میزدم یکم خالی بشم ولی در نهایت هیچکس درکم نمیکنه
مثلا مامانم میگه همینه دیگ بچس حالا بخدا من اینکارا را میکردم خیلی کتک میخوردم
خدایاااااا
هیچکس تا بچه نق نقو و بداخلاق نداشته باشه درکم نمیکنه بخدا از نوزادیش همینجوری بود زهرمارررر میشد بهم یه بیرون رفتن همش گریه نق

میدونم چی میگی 🥲
ماهایی که بچمون از اول یسره گریه و کم خواب و بدغذا نق و نقو بودن هیج وقت طعم شیرین بچه داریو نچشیدیم من امشب ساعت ۱۲ از خستگی و کلافگی جوری داد زدم که صدام پیچید تو ساختمون هر شب باید قرص بخورم از خستگی تا اروم بشم بخوابم

ایلیا هم ب خدا همینه، منم هر روز گریه میکنم، صدای نوزاد که میاد بدنم میلرزه، از وقتی بدنیا اومده نه سفر رفتم، نه خونه کسی رفتم، همیشه خونه خودم، خونه مامانم و خونه مادرشوهر ماهی ۱ بار، اینقدر داخل ماشین گریه میکنه خونه مردم اذیت میکنه بچه ها رو میزنه هر چی بچه مردم داره گریه و جیغ که بدینش ب من، هیچ جا ما نمیریم، تمام موهام ریخته و سفید شده، آرایشگاه که برم فکری برای ابروهام بکنم نمیتونم برم، مثل چسب چسبیده، از ۶ صبح بیداره جیغ و گریه که چرا نمیتونه بره داخل ماشین کوچیکا اسباب بازیش بشینه، چرا نمیتونه سوار موتور اسباب بازی بشه، چرا گربه کارتون پیشش نمیاد
دیوونه شدم، شوهرمم ۵ صبح میره ۶ عصر میاد هنوز منتظره شام و خوشامدگویی و رابطه هیجانی هست، درک نداره که اقا جان من جنازه متحرکم بچه ای که ۶ صبح بیداره تا ۱۲ شب بکوب، بچه ای که هیچکس ۱ ساعت نگهش نمیداره چه انتظاری از من داری که برات پوزیشن هم برم ساعت ۱ شب

فکر کن حالا دختر کوچیکم همینطور مثل بچه شما هست حالا من ی دختر کلاس اولی هم دارم ببین من چی میکشم
داغون شدم
شدم ی آدم عصبی

عزیزم واقعا میفهمم خیلی سخته
دختر منم خودش یه دقیقه تنها بازی نمیکنه هرکاری بخوام بکنم بهم آویزون میشه فقط با خوراکی میتونم سرگرمش کن
بچه ات دختره یا پسره؟
ساعت خوابش چطوره؟
روزا چرت میزنه؟

اینایی که گفتی رو دختر منم داره
فقط فرقی که داره همش میگه بغلم کن از کمر و پا افتادم
وزنشم بچم کمم نیست
تازه سرکارم از ۷ صبح سرپام تا ۲ ظهر
بعدش که میام دخترم خوب سرویسم میکنه 🤣

همه بچه ها همینن و بالاخره شیطنت های خودشونو دارن شکر برا وجودشون❤️

عزیزم دختر من ۳ سال و ۹ ماهشه هنوزم اسیریم از دست اخلاقاش. من هرشب ارزو میکنم فردا رو نبینم. هیچی دیگه خالمو خوب نمیکنه

تو منو بگو دوقلو دارم به جز اذیت کردناشون همش همدیگه رو میزنن دیونه شدم دیروز اینقدر عصبی بودم‌ به مامانم و شوهرم‌گفتم الان سکته میکنم برای چه لحظه انگشتای دستم خشک شدن امروز از صبح با انرژی بیدار شدم سعی کردم باهاشون بازی کنم خداروشکر اخلاقشان بهتر شد منم آرومم😂

وای انگار بچه های منو توصیف کردی منم دختر بزرگم سه سالشه همین کارارو می‌کنه هنوز بدتر خوبه از تو یکیه من دوتا نق نقو دارم ببین چی میکشم بعضی روزا دوست دارم خودمو دار بزنم راحت شم

واقعا بجه داری خیلی خیلی سخته هم صبر میخواد هم توان بخدا من که انقدر لاغر شدم هر کی میبینه میگه مگه فقط تو بچه داری میگم خیلی سخته آخه

هعععی خواهرررررر🫠
چه بگویمممم 🥲🥺

امروز دقیقا حال منم همین بود بخدا همین که تو میگی فکر کن مال من ماشاالله دو قلو هستن همه ای این که گفتی به+همش میچسپن بهم اگه آب می‌خوان میگن تو از جان بلند نشون یا نهار صبحانه همیشه کنارمون باش یک دقیقه بلند میشم واویلا جیغ بدو سر خودشون میزنن زمین چند. وقت بود انگشت شستم درد داشت امروز کلی نمیتونم باهاش کار کنم فردا برم عکس بگیرم😭

پسر منم همینه باید حوصله کنیم چاره ای نیس

بخدا که بچه منم همینه ازوقتی بچه دارشدم اینقدر که اذیتم میکنه میگم فقط کاش بمیرم خسته شدم..من کم خونی تالاسمی مینور دارم زود خسته میشم باید هرباری دراز بکشم یا یکم بشینم رومبل استراحت کنم جیغ میزنه میگه چرا خوابیدی چرا نشستی.مثل هوو میمونه

تنها نیستی خواهر دقیقا پسر منم از صب ک بیدار میشه تا همین الان ک خوابید نق میزنه و اویزونه منه کارها و شیطونیایی ک در طول روزهم می‌کنه که بماند دیگ یک جور ک شب میخوابم دعا میکنم صب نشه

درکت میکنم کاملا
دیشب انقد روم فشار بود ب مامانم و شوهرم گفتم
دلم میخاد برم ی قبرستونی هیچکی نباشه
اصلا ندونم کیم چیم ….
یکم مغزم استراحت کنه….

تو خیلی مامان فوق العاده و قوی هستی که از پس اینهمه شیطنتت کوچولوت برمیای ،درکت میکنم خیلی سخته

نگو این طوری . خداروشکر بچه سالمی داری . همه بچها اینطوری .آن سن لجبازی شونه دارن محیط رو شناسایی میکنن من بخدا همین اما صبح تا شب میگم خداروهزاربترشکر

اینایی گفتین بچه های ماهم همینن ..
فعلا بچه هستن بزرگتر که بشن عاقل‌تر میشن

عزیزدلم درکت میکنم بیا با من حرف بزن آروم شی منم حال تورو زیاد داشتم دختر منم همینه

چرا عزیزم منم اینجوریم تو تنها نیستی

خدا بهت صبر بده عزیزم