خانوما دارم دیوونه میشم دیگه
اون از شوهرم که قرار بود اسم بچه رو امیرعلی بزاریم سرخود رفته به اسم علی گرفته( بعدا ازم معذرت خواهی کرد گفت به همه میگیم امیرعلی گرفتیم شناسنامه رو و امیرعلی صداش کنن)
اینم از خانواده شوهرم که هرچقد من و شوهرم میگیم امیرعلی هست اسم پسرمون باز علی صداش میکنن
امروز با مادرشوهرم رفتیم مهمونی اونجا همه به پسرم امیرعلی میگفتن این عمدا شروع کرد به علی صدا زدن، میدونه من ناراحت میشم چقد حرص و جوش خوردم اون اوایل زایمانم سر اسم، باز عمدا علی صدا میزنه
تو ماشین هم پیش شوهرم بهش گفتم مامان اسم پسر ما امیرعلی هست چرا هی اونجا علی صداش میزدین؟ عمدا جواب نداد و خودشو زد به کری
میخواست بگه که ینی تو رو آدم حساب نمیکنیم
چون اون اوایل یه بار از شوهرم پرسیده بود شوهرم می‌گفت از اسم علی خوشم میاد (به گفته شوهرم) ولی اینم بگم از اول ازدواجمون شوهرم میگفت پسردار بشم امیرعلی میزارم، یکی دو ماه مونده به زایمان نظرش عوض شده بود یکم ، می‌گفت علی. نذر کردم و....
روز زایمان هم که اومد ملاقات گفت چرا به همه گفتی امیرعلی (اون شب مونده بود خونه مامانش) برا همین میگم نکنه مامانش رو مخش کار کرده

۸ پاسخ

علی خیلی قشنگتر از امیر علی
با اینکه اسم شوهرم امیر علی😂😂

یبار تو جمع بگو اسمش امیرعلیه نه علی☺️
بعدم حرص نخور عزیزم برات خوب نیس از این دوران لذت ببر😍🥰

ببین اشکال نداره علی هم مخفف امیرعلی هست

حالا بیچاره خواهر من یه اسم دیگه میخواست شوهرشو ومادرشوهرش رفتن کلا یه اسم دیگه گذاشتن
الان اونا همون اسمو صدا میزنن مااسمی ک خواهرم میخواسته ولی همه به اسمی میشناسنش ک مادر صدا میزنه

من کاملا درکت میکنم
بچه منم اسمشو خانواده شوهرم گذاشتند
من محمد تنها میخواستم بزارم اونا میگفتند صدرا
من میگفتم اگر ترکیبی بخوام بزارم میزارم محمدامین دیگه بالاخره شد محمد صدرا
حالا جوش نزن غصه نخور داری به بچه شیر میدی خواهر
شیرت میشه شیر جوش
خدایی نکرده رو بچه تاثیر بدی میزاره بچه ناآروم میشه
بچه داداش من اسمش امیر علی هستش
من یا خیلی های دیگه اتفاقی اسمش رو خلاصه میگیم
میگیم امیر
به نظر من که تک اسمی خیلی قشنگتره
یعنی اسمش کاملتر صدا زده میشه
سرت رو بدرد نمیارم خواهر جان بهر حال بچه خودته
من سر بچه م خیلی ها اومدند گفتند صدرا خیلی اسم با کلاس و قشنگ و با مسمایی هستش
دیگه در کل نظرم عوض شد الان هم امیدوارم که بچه هامون نام آوران خوبی واسمون بشن

عزیزم کاریه که شده..مهم اینه که پیش خانواده خودت و دوست و آشناهای خودت امیرعلی صداش میزنن.
اگه بخوای اینجوری حرص بخوری ادامه بدی خیلی داغون میشی
بعد از چند سال پشیمون میشی میگی کاشکی انقد خودمو اذیت نمیکردم بخاطر بقیه.

زیادی حساس نباش حالا من خودم ب مادرشوهرم گفتم اسمشو شما بزار

صددرصد ک رو مخش کار کرده😑

علی با امیر علی چ فرقی داره ؟تک اسم ک قشنگ ترع

سوال های مرتبط

مامان کنجد مامان کنجد ۱ ماهگی
مامان جوجه کوچولو😍 مامان جوجه کوچولو😍 ۷ ماهگی
خانما یه درد دل خواهرانه قبل از اینکه من باردار بشم شوهرم میگفت دختر داشته باشم اسمشو میزارم رقیه وقتی که فهمیدیم دختره خونوادش خیییلی مسخره کردن که این چه اسمیه و بزرگ بشه همه مسخرش میکنن قدیمیه پدر شوهرم نورا رو پیشنهاد داد منم ترسیدم که دخترم در آینده اسم رقیه رو دوسش نداشته باشه با شوهرم صحبت کردم که منصرف بشه هیچ اسم دختری به دلمون نمی‌نشست اونا هن خیلی به نورا اصرار میکردن منو شوهرمم به هم نظر شدیم باهم که به خاطر حضرت زهرا و اینکه ست باشه با اسم من ( اسمم فاطمه‌س) اسمشو بزاریم فاطمه نورا بعد از به دنیا اومدن دخترم خونواده ی شوهرم خیلی باهاش دعوا راه انداختن‌ که اسم زنتو چرا میزاری رو بچه شوهرمم‌ توجه نکرد رفت شناسنامه گرفت الان اونا نورا صداش میکنن به فامیلاشونم‌ گفتن اسمش نوراس( هرچند تو نامگذاری فامیلاشون‌ دیدن که ما گذاشتیم فاطمه نورا) تازه پرو پرو اومده بودن به منو مامانمم‌ میگفتن بگید نورا ماهم‌ گفتیم اسمش فاطمه نوراس پدر و مادرش اسمشو انتخاب کردن و وسلام‌. ولی خییییییلی اعصابم خورده اصلا یه کاری کردن. که میگم یعنی اسم قشنگی رو انتخاب کردم‌ براش؟؟؟ لحظاتی هست که اسم بچه از چشمم میوفته خودمو لعنت میکنم که ای کاش با شوهرم همراه میشدم و از لجشون‌ میزاشتم رقیه‌. هیییییییچوقت‌ حلالشون‌ نمیکنم که نورا صداش زدن و اسم دخترمو‌ خراب کردن الهی خیر نبینن‌ . به نظرتون چیکار کنم؟؟؟😭😥
مامان دوقلوها💙💙 مامان دوقلوها💙💙 ۶ ماهگی
مامان دوقلوها💙💙 مامان دوقلوها💙💙 ۶ ماهگی
سلام خواهرا میخوام از زایمانم براتون بگم
۳۱هفته بودم که پرونده تشکیل دادم تو بیمارستان امیرکبیر اهواز که دکترم گفت دوهفته یک بار باید بیای برا چکاپ چون شکمت کوچیکه بچه هات جا ندارن شکمت باز نمیشه بیشتر ازین که هست اخرای ۳۱هفته بازم برا دکترم رفتم چون حس میکردم که درد دارم تو شکمم انقباض رحمی با درد داشتم هی دردم بیشتر بیشتر میشد برام سنو ۱۷نوشت که گفت احتمال داره اول خرداد یا اخر اردیبهشت زایمانت کنم سنو گرفتی بیار ببینم که بهت زمان دقیق بگم اون موقع ۱۰اردیبهشت بود برگشتم خونه باز درد داشتم تحمل کردم دردمو از بس به شوهرم میگفتم درد دارم میرفتیم دکتر خسته شده بود دو روز بعدش خانواده شوهرم دعوتی بزرگی داشتن منم رفتم خونشون مادر شوهرم اجازه نمیداد دست به سیاه سفید بزنم میگفت بارت سنیگنه برو دراز بکش منم نمیتونم ساکت بشینم شروع کردم به سالاد درست کردن باز مادر شوهرم دعوام کرد خیلی نشستی به کمرت فشار میاد یکم قدم بردار بعد دراز بکش بچه اذیت نشن تو شکمت باز نذارشت کاری بکنم اما تا اخر شب خونشون بودم حالم خیلی بد شدپاهام خیلی گرم میشدن درد پریودی گرفتم انقباض رحمم بیشتر میشد یخ میذاشتم رو پاهام زود اب میشد مادر شوهرم گفت علی بیا زنتو ببر خونه استرحت کنه فردا ببرش دکتر درد داره باز اخرشب رفتم خونه با درد کمر خوابیدم اما اقا علی صبح منو نبرد دکتر صبح که پاشدم کارای خونه انجام دادم حدود ساعت ۳ظهر دیدم زن همسایمون زنگ میزد جواب دادم فقط جیغ میزد