سلام مامانا امروز من یه پسر دوسال و نیمه دارم امشب جاریم میگه این یکی دنیا بیاد بچه مریض میشه چون خیلی کوچیکه از اون موقع همش ناراحتم چیکار کنم بچه م آسیب نبینه 😔😔😔

هیچی نمیشه
ازبیمارستان که میاید خونه یه کادو بخرید بگید این کادورو نینی مون واسه داداشش خریده آورده. میگه خیلی دوستت دارم
یکم بهش روزای اول بیشترتوجه کنید
بعدش روال عادی
حرف دیگران اهمیت ندین .هیچی نمیشه

اونوقت اینهمه بچه اولی همه باید مریض باشن دیگه
امیدت فقط خدا..دیگران رو بیخیال

از حسودی میگه بچه من همسن بچه تو بشه من یکی دیگه میارم

من پسرم دوسال و شش ماهش بود دخترم دنیااومد
بستگی به رفتارخودتون و اطرافیان داره
پسر من اصلا اذیت نکرد و اذیت نشد
ساکن قزوینم و خانواده م شمالن ولی بخاطر پسرم نرفتم شمال زایمان کنم موندم قزوین زایمان کردم
چون اونجا همه میخواستن بیان دیدن بچه و توجه ها میرفت سمت بچه تازه متولد شده و پسرم اذیت میشد
از بیمارستان هم براش هدیه آوردیم گفتیم ابجی برات خریده
وقتی نزدیک بچه میشه مراقب باشید و بذارید بهش دست بزنه و بغل کنه و باهاش بازی کنه
اگه همش بگید نکن و دست نزن و....بدتر حساس میشه

اصلاً چنین چیزی نمیشه اتفاقا خوب همبازی میشن به شرطی خودت بدونی چجوری رفتار کنی

نه عزیزم سن بچت خوبع برای بعدی فقط باید حواستون بیشتز به اون باشه که حسادت نکنه‌ بچهای کوچیکترو میگن مریض میشه

جاری هم نمیشه گفت ازحسادت همچین گفته
نیازی نیست کاری کن تلافی شه
زندگی کن .اطرافیان رو بیخیال
اون از کوته فکری ونادانی گفته ..اضطراب های درونی خودش رو به زبون آورده
عدم اطلاع کافی

عزیزم منم دختر تقریبا دو ساله دارم
از وقتی فهمیدم باردارم هر روز میاد با شکمم بازی میکنه بوسش میکنه آجی آجی میکنه
منم به جای نی نی تو دلم باهاش صحبت میکنم و...
میخوام بگم مادر خوب بلده چکار کنه که از همون اول پیوند عاطفی بین دو تا بچه هاش برقرار کنه و...

خواهش میکنم
عزیزی

ای جاریا کی میخان ادم شن😂😑بعضیاشون البته
نمیدونم بخدا حسادتشون از چیه🥺

تا میتونی بهش توجه ‌محبت کن عزیزم حتی اولاش نی نی رو ندیده بگیرید
که طفلی فکر نکنه از تخت پادشاهیش اومده پایین

من دخترم. اولم یک سال نیمش بود که باردار شدم سر دختر دوم. اویل دخترم که به دنیا اومد بود اذیتش میکرد. اما کم کم بهش گفتیم این اجی تو هست نباید اذیتش کنی بزرگ میشه با هم بازی میکنید. و همسرم هم. مواظب دختر اولم بود بهش محبت میکرد. دیگه کم کم کنار اومد با نی نی مون.

همش به بچت بگو یه داداش میخوام برات بیارم ماشین میدی بازی کنه فلان میدی میبریش پارکک

من پسرم ۷ سالشه الان بارداری دومم هست باز استرس سروکله زدن با بچه ها و خونه داریو دارم دیگه واقعا خدا ب شماها صبر بده ک بچه هاتون اینقدر کوچیکن

چه آسیبی همچی بستکی ب خودت دارع بعدشم ممکن بچرو ببینه ذوق کنه اینهمه پشت هم بچه آوردند کدوم آسیب دید شما توجتو بذار رو اولی عزیزم
من پسرم نه سالش بهش تا سه ماه نگفتم باردارم که مبادا حسودی کنه اما بعداً خودش فهمید خیلی راحت کنارم اومد میخام بگم بهش فک نکن بهش اهمیت بدی چیزی نمیشه

منم شرایط تورو دارم دقیقا
نمیدونم چیکار کنم