۱۰ پاسخ

فکر نمی‌کنم کسی اندازه من از زایمان طبیعی می‌ترسید به حدی که من فکر میکنم روز زایمان میمیرم و حتی بچم نمیبینم خصوصا منی که همش داخل برنامه گهواره بودم و میدیدم همه میان از تجربه زایمانشون میگن این ها باعث می‌شد من خیلی خیلی استرسی بشم و خیلی هم تلاش میکردم سزارین بشم ولی نمیشد خلاصه اینکه بدن با بدن متفاوت و هر کسی آستانه تحمل دردش فرق میکنه من ۴۰ هفته و ۳ روز بدون درد بستری شدم ۱۰ ساعت درد کشیدم و پسرم دنیا اومد بدون ذره ای جیغ یا سرو صدا و گریه فقط تحمل کردم صدام در نیومد و خیلی خیلی خیلی زایمان طبیعی راحت بود فقط من آخراش انگاری بدنم خالی کرده بود نمیتونستم زور بزنم ماماها کمک کردن بچه رو دنیا آوردن اون لحظه ای هم که پسرم گذاشتن روی شکمم بهترین بهترین بهترین حس دنیا بود فقط بعدش ناراحت کننده بود چون بچم مدفوعش خورده بود همش استفراغ میکرد و چند روزی بیمارستان بستری شد و خودم بدون ذره ای استراحت پیش بچم بودم ولی

وقتی نینیو گذاشتن رو شکمم اینقد کوچولو بود ک داد زدم بویییی این چیه دیگه😂😂

طبیعی و سزارین نداره وقتی بچت رو میارن ببینی انگار دنیارو گذاشتن تو دستات یک حس ترس و ذوق

من که خیلی اذیت شدم
خیلی
ولی خب به اینکه وقتی تموم شد یهو شیرینی بچه و اذیت ها باهم تموم شد خیلی بهتر بود

عزیزم بهترین حسه واقعا من یک ساعت کلا درد زیادم بود بعد ک بدنیا اومد گفتم اخیش اصلا هرچی درد بود ب غیب الهی رف بچمو بردن ان ای سیو دگ کلا درحال راه رفتن و اینا بودم بدون کوچک ترین دردی درکل خیلی خوب بود بعد مدتها میتونی روشکم بخابی طاق باز بخابی راحت تحرک کنی درد نداری کلا خیلی خوبه

والا طبق چیزایی که خونده بودم انتظار داشتم دردام یادم بره ولی یادم نمیرفت لامصب
فقط دوست داشتم بخوابم

فقط همش گریم می‌گرفت دلم برای نینیم می‌سوخت همش گریه
فقط ب شوهرم نیاز داشت دلم نمی‌خواست برع
شوهرت دور نباشع ازت

بهترین روز زندگیم با اختلاف
خیلی خوب بود
خیلی خیلی خیلی هر چی بگم کمه

من استرس دارمممم برای زایمان همش احساس میکنم قراره از اول تا اخر گریه کنم😔

طبیعی استرس نداری🥲

سوال های مرتبط