از صبح دخترم تب داشت ، زود آب هویچ گرفتم. سوپ پختم همه جا کثیف بود تند تند ظرف لباس ناهار جارو دستشویی شستن داشتم. دخترم کلافه م کرد. بعد الان شوهرم اومده من بخدا صبحونه م‌ نتونستم بخورم .... ب پسرم میگه دیشب برای مهدت، کیک خریدم در صورتی که من کیک قایم کرده بودم بجاش براش مغزیجات ی تکه کیک خونگی گذاشته بودم سیب ....بعد پسرم گفت بابا کیکی که تو خریدی مامانم نزاشتع منم بخنده گفتم قایم کرده بعد میگه برو گمشو. چقدر فشار روم هست چند روز خودم مریض. الان دخترم چند روز پسرم. چقدر خسته م 😔😔😔😔 الان تااومد رفت پشت بوم کفتر بازی ن ناهاری ن‌تشکری ن‌هیچ

وای چقد صبرو تحملی داری خواهر

وقتی مریضی استراحت کن، وظیفه ت نیست اینقدر کار کنی، به خودت اهمیت بده تا یاد بگیره بهت اهمیت بده

میگفتی گمشدی ،

موقعی که مریض داری میکنی،بهتره یخورده تمیزکاری کمتر کنی ،که خسته و کلافه نشی عزیزم،

چقدر بده شوهر ادم درک نداشته باشه بعدا توخلوت بهش توضیع بده کارت اصلا درست نبود بچها مریضن

من کیک قایم کردم برای فرداش ،امروز ب اندازه کافی تغذیه داشت