خانما ی لحظه بیایید خواهش میکنم بی تفاوت رد نشید
من از اول ازدواجم تا الان که ۸سال هست طبقه بالا پد شوهرم زندگی کردم دوتا بچه دارم خانواده شوهرم خیلی اذیتم کردن برادر و خواهر مجرد داره شوهرم اونقدر زخم زبون کردن و ... که حد ندارن ولی این اواخر همگی بهتر شدن یعنی من قلشون رو پیدا کردم غیر از پدر شوهرم ک ی حرومزاده تمام معناس. بددهن کثیف و بیشعور. سر بارداری و بعد زایمان بقدری اذیتم کرد ک افسردگی گرفتم چند بار حمله کرده بزنه و من خیلی ترسیدم بماند ک شوهرم بی غیرتی و از خونوادم دورم چیزی نگفتم و الان دو سال هست با پدر شوهرم ی کلام هم حرف نزدم. ب امید خدا تا ده روز دیگه اینجا میرم. ب خودم قول دادم ببخشم همه رو غیر از پدر شوهرم بقدری ک دلم رو آتیش زده. بقدری اذیتم کرده حد ندارن و همه ی دور برای هم میدونین ک چ آدم عوضی هست و دخالت هاش رو بی خود میدونن مخوام وقتی خونه جدید رفتم این آدما و کارهاشون رو فراموش کنم چکار کنم ب آرامش برسم. شاید من ب موقع اقدام نکردم کاری نکردم فکر کرده چ خبره ولی من ب خدا سپردم و حتی ادم حسابش نمیکنم ولی چکار کنم دلم آروم بشه. فقط مخوام روزی رو ببینم ک خدا تقاصم رو ازش میگیره من از ترس حمله اون تپش قلب گرفتم و بیماری خودایمنی

۲ پاسخ

بزرگ ترین ارامشت با رفتن به دست میاری نگران نباش ولی سیع کن با هر کس مثل خودش رفتار کنی وگرنه زندگی رو باختی

از پیششون که بری ناخواسته کم‌کم فراموش میکنی
آرومتر میشی
سعی کن سرخودتو به یه کاری گرم کنی و نشخوار فکری نداشته باشی درباره کارا و حرفاشون اینطوری خود به خود یادت میره

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
مامانا یه درمانگر چند ماه پیش به اشتباه یه تشخیص واسه پسرم داد( اوتیسم ) که بردمش پیش فوق تخصص روانپزشکی کودک گفت نه این مشکل رو نداره یه مقدار بی بی دیجیتال شده که درست میشه ، اون موقع چون من خیلی بی قراری کردم که باید همین روز ببریمش پیش متخصص شوهرم قبول نمیکرد و با عصبانیت به خونواده اش زنگ زد قضیه رو گفت حالا از اون روز به بعد خواهر شوهرم همش میگه با مشکلی که پسرت داره و ...یه بارم گفت پرت کردن از علائم اصلی اوتیسم هست که پسر تو هم زیاد پرت میکنه ،خلاصه هی جوری حرف میزنه که یعنی آره بچه تو این مشکل رو داره یه روانشناسی هم خونده فک میکنه متخصص هست ، پسر من تاخیر گفتاری داشت الان جملات شش هفت کلمه ای هم میگه رنگا اشکال هندسی و ...، تازگیا شروع کرده سعی میکنه تعریف کنه ، اما خیلی شیطون هست و یه جا نمیشینه ، من نمیدونم پسرم من مشکلی داره یا نه ولی فقط خدا میدونه چی تو دلم میگذره زندگی برام نمونده فقط گریه ، هر دفه خواهر شوهرم همچین حرفایی میزنه من ساعت ها گریه میکنم ، الان میخوام یه متخصص دیگه ببرمش ببینم چی میشه فقط تو این شبا برام دعا کنید خیلی دل شکسته ام امروزم خواهرشوهرم گفت پرت کردن وسایل تو این سن نشونه های اصلی یه سری بیماری هاست پسر من قبلا پرت نمیکرد تازگیا پرت میکنه