باهاش الان حرف زدم
.




میگ خوشبحالت فکرت ازاده فقط خابیدن میخای(‌( فک‌کرده له له گیر اینو‌میزنما😒)) گفتم خب نمیش ک ۵ ماه رابطه نباشه، تو قبلن خیلی مشکلات داشتی ولی میچسبیدی بهم الان بخاطر دوتا شیر خشک بهونه کردی، گف باشه دیگ نمیخرم سرکارم نمیرم بیام با تو بخابم جا نمونی😒 همش فکرت پیش خابیدنه، فکر من ازاد نیس بخام ب رابطه فکر کنم
گفتم باشه، اینجور ک نمیش زندگی کرد یا بیا دکتر یا مشکلت و بگوگف برو خدا شفات بده فقط بلدی ت گوشی من فوضولی کنی
گفتم اگ منو نمیخای دیگ برو درخاست بده، والا عین هاهر برادریم
ازدواج نکردم ک فقط بجه داری کنم، گف هرکاری میخای کن
من ذهنم درگیره
گفتم باشه منم میرم با کسی ک ن کرم تاخیری بخاد استفاده کنه ن ذهنش درگیر باشه😑😑😑 گف برو ب ده راحت باش ازاد ازادی برام مهم نیس
خاک هفت عالم ب سرت لجمو دراورد بعد هی بگید باهاش حرف بزن زدم دیگ

چقد عوضیه همینکه اینجوری انگاری براش مهم نیست آدمو میسوزونه

بنظر من یکم آروم باش
بحث نکن
چند روز دنبال قضیه نگیر
چون همش دارید بهم میپرید چرت پرت میگید
یکم به خودت آرامش بده باهاش قهر باش حرف نزن
فکراتو جمع کن مفصل بشین باهاش حرف بزن
با توجه به چیزایی که ازت خوندم
خانواده حمایت گری نداری
سه تا بچه داری
توان سرکار رفتن نگهداری از بچه هارو هم نداری
خرید خونه خرید خونه اینا هم که واقعا تو این دوره زمونه نمیشه
پس یکم صبوری کن
شاید یه هوس زود گذر باشه
شاید اشتباه متوجه شدی
بچه بازی درنیار
تا مطمئن نشدی باهاش کلنجار نرو
یه مدت آروم باش

شوهرت یا مریضه مشکل داره یا خودارضایی مکنه یا بیشتر ب هم جنسش میل داره یا خیانت میکنه فقطم بادکتررفتن مشخص میشه

واقعا عجیبه

من دوسال همسرم اصلا رابطه برقرار نمیکنه یعنی 9 ماه بارداری بعدشم دیگ فقط دوبار اونم چون چن بار گفتم ک چرا اینطوری شدی بهش وقتی میبینم نمیخاد منم اصلا بهش فک نمیکنم برامم مهم نی الان ب حدی رسیدم حتی با کسی هم باشه برام مهم نی حرص میخورم ن اعصابم خوردی هیچ ب هیچ الان شوهر من آخر هفته‌ها همیشه تنهاس من خونه مامانم عین خیالمم نی فهمیدم هرچ بیخیال تر بشم واسه خودم بهتره

بگیر تا میخوره بزنش 😒🤣

ازاول خوب بود ه رتبطتتون چندباز بوده درهفته؟