مامانا روزتون مبارک❤️

چقد راحت میشه دل شکست...
مادربزرگ شوهرم پیش مادرشوهرم اینا زندگی میکنه
امروز اومدم پیششون بخاطر روز مادر
گفتم دخترم ماما میگه بابا میگه نی نی میگه
یهو مادربزرگه برگشت گفت عه پس بعدش یه نی نی گیرتون میاد پسر گیرت میاد

ینی منو کشته با این پسر پسر
تو بارداریمم همش میگفت من خواب دیدم تو پسر میاری

من نمیدونم پسر میخواد چه گلی به سرشون بزنه

انقد بدم میاد ازش
بعدم که میفهمه ناراحت شدی باز به رو خودش نمیاره
گفتم ایشالا اول یه خواهر بیارم براش من خودم خواهر نداشتم
برگشته میگه خواهر نمیخواد من خودم خواهرشم
نچسب

هر باااااارم میگه زنداداشت حامله نیست؟
آخه به تو چه
دلم میخواد یه بار بگم نگران نباش حامله شد بهت میگم

بعد خودشم تعریف میکنه یه بار به نوه م گفتم بارداری بعد ناراحت شد گفت نمیام سر سفره منم گفتم خو نیا و میخنده

خب مگه مریضی
انقد بدم میاد ازش
وقتی باردار بودم هی میگفت پسره اسمشو بذار فلان

به شوهرم گفتم دختر باشه خودمون اسم بذاریم پسر باشه اون باید انتخاب کنه؟


من که همش میگم مگه حق الناس چیه
غیر از این زخم زبوناس

۱۱ پاسخ

از پیرزن و مرد ها نباید ناراحت شد اونا اگاهی ندارن زجر زیاد کشیدن قلباشون سیاه شده

عزیزم درکت میکنم مادرشوهر من فهمید دختره زنگ زد گفت شما که پسرزا بودین دلم خوش بود چرا دختر .بعدش گفت پسر بود جشن می‌گرفتیم برات چرا مارو ناراحت کردی

عزیزم از پیرزن و پیر مردها ناراحت نشو چون اونا هنوز تو ۸۰ سال پیش گیر کردن و عقایدشون مال اون دوران
الان تو این دوره زمونه که کسی خودشو درگیر جنسیت نمیکنه و دختر پسر فرقی نداره
بسا چه دخترهایی بدنیا اومدن که با عرضه تر از ۱۰۰ تا پسرن و مستقل بار اومدن
اینجوری گفتنی بنظرم سکوت کن تا بیخیال بشه یا بگو هرچی خدا بخاد
تا دیگه کشش نده و ولت کنه

گمشن من به شخصه جرشون میدم همه تو خانواده شوهر می‌دونن من بی ادبم با من حرف بیخود نمی‌زنن شوهرمم عین منع خخخخ پیش خانواده میگع پشت زن من تو فامیل کسی گ و ه اضافه نخوره خخخخ

درکت میکنم من ده سال نازایی داشتم چه زخم و زبونایی که بهم نزدن تو جمع بی ربط یهو گیر میدن بهت جایی ک اصلا جاش نیست

روز شمام مبارک ناراحت نشو مامانبزرگ شوهرمنم همینجوریه نه این شدت ولی خوب چیزی میگن بخاطر سنشون بالارفته اخلاقشون بچگونه شده چیزی نگو فقط لبخند بزن سکوت کن بزار بگه منم اوایل خیلی ناراحت میشدم ولی به بعد سعی کردم تودلش جاکنم خودمو الان خیلی دوسم داره غصمو میخوره
چیزی میگ به خودم نمیارم یا با حوصله جوابشو میدم نه تند عزیزم سنشون بالاس براهمونه نگیر به خودت اینم میپرسه هی زنداداشت باردارنیس میگم نه مادرجون سنش کمه دیر نمیشه وقت زیاده دیگ چیزی نمیگه

یه مادر بزرگ داشتم دقیقاً همین شکلی بود مرد دور اطرافیان من پر از آدمای این شکلیه چقد که از این حرفا رو دوتا دخترم نشنیدم بیخیال به یه ورت باشه

زیاد سخت نگیر منم عمه شوهرم میگه اینارو مهم نباشه برات

اول اینکه دخترپسر هردونعمت خدان.خداهرکیو دوست داره دختر میده

ایندفعه ک گفت بگو باید ببینم عرضه گل پسرتون چیه چون جنسیت ب مرده ن دختر

اونوقت مادرشوهرت جوابش و نمیده؟
همه بر و بر فقط نگاهش می کنید؟

عزیزم روز خودتم مبارک باشه
آره خیلی دل شکستن آسونه براشون عزیزم.. شمام بگیر ب باد هوا و اعتنا نکن من قبل خیلی ناراحت میشدم و حساس بودم الان هر کی هر چی بگ نگاش نمیکنم چ برسه بخام گوش بدم حرفشو.. میری پیش شون زیاد گرم نگیر باهاشون این آدما هر چی نزدیک باشی بدتره

سوال های مرتبط

مامان وروجک کوچولو مامان وروجک کوچولو ۱۳ ماهگی
سلام خوبین دوستان
چند وقت پیش تاپیک گذاشتم که پسرم مهره چش نظر دستشو مسخورو دراوردم دادم به مادرشوهرم گفتم دست شما باشه بهتره نگه می‌دارید دست من بمونه گم میشه مادرشوهرم گفت اشکال نداره نگه میدارم برای نوه بعدی منم گفتم انشالا برای بچه جاریم حالا من یدونه دارم برای چند سالم بسته...... جاریمم نامزده برگشت گفت عزیزم لطفا این دعارو برای من نکن من اصلا دوست ندارم بایه قیافه ایی به من خیلی برخورد ناراحت شدم از رفتارش من وقت تعیین نکردم برای بچه دار شدنشون که فقط گفتم انشالا برای بچه شما برگشت اونجوری گفت منم گفتم اشکال نداره مامان به هیچکس نده بازم میدی به بچه من.... حتی مادرشوهرم ناراحت شد از طرز حرف زدن جاریم
بعد فرداش پسرم ۹ ماهشه دیگه هعی اینور اونور میرفت سمت چیزایی خطرناک میرفت منم پهلوی درد میکرد هعی گفتم نکن اه اذیت میکنی ها پسر بدی شدی ،از من زودتر جاریم برگشته پسر بد اه چقد تو شلوغی داد میزد سر بچم بجز منو و اونم کسی خونه نبودش منم گفتم من اگه چیزی به بچم میگم چون مامانشم منو اذیت میکنه بقیه رو اذیت نمیکنه که تو اینجوری باهاش حرف میزنی من ناراحت میشم لطفا اینجوری حرف نزن
بقیه رو پایین مینویسم