مادر قشنگ اگه درکت نمیکنن، این متن رو براش بخون یا بفرست
اگر خوب بود لایک کن تا بقیه هم ببینن🎀

رفتی آخر هفته رو با دوستانت بگذرونی…

من با بچه‌ها تنها موندم، و منطقی‌اش اینه که کار من دو برابر بشه.
ولی راستش رو بخوای، انگار همه چیز آسون‌تره وقتی تو نیستی.

وقتی این‌جایی، نمی‌دونم روزم چطور پیش می‌ره.
باید منتظر بمونم باهات چک کنم، یا امیدوار باشم خودت متوجه کاری بشی.

وقتی نیستی، همه چیز مشخصه.
نه نیازی به چونه‌زدنه، نه ناامیدی از کمک‌نکردنت.
نه باید منتظر بمونم ببینم کاری رو انجام می‌دی یا فقط از کنارش رد می‌شی.

نیازی نیست کسی بگه: «فقط بگو چی کار کنم»، که خودش یه بار اضافه‌ست روی دوشم.
نیازی نیست وسایلی رو که گذاشتی این‌ور اون‌ور جمع کنم، چون دیگه انرژی ندارم دوباره ازت بخوام جمعشون کنی.

دیگه لازم نیست چیزی رو برای بار پنجم توضیح بدم و امیدوار باشم این‌بار متوجه شی.
دیگه مجبور نیستم شاکی و بی‌صدا کارهای عقب‌افتاده رو جبران کنم.

وقتی فقط خودمم، حداقل می‌دونم قراره چی بشه.
آره، همه بار رو خودم می‌کشم، ولی دیگه بار ناامیدی رو هم دوشم نیست.

وقتی نیستی، انرژی خونه فرق می‌کنه.
نه دعوا سر کار انجام‌نشده داریم، نه شرمندگی بابت لحظه‌هایی که از شدت خستگی می‌زنم بیرون.

نیازی نیست ناراحتی‌هامو ملایم کنم.
یا وانمود کنم «خوبم».
یا حال همه رو تو خونه مدیریت کنم، وقتی دارم همه چیز رو رو دوشم می‌کشم.

لازم نیست بزنم که چقدر می‌تونم خسته باشم.
یا ثابت کنم یه کاری چرا باید انجام بشه.
یا بابت کمک خواستن احساس گناه کنم.

من نمی‌خوام تو رو مدیریت کنم.
می‌خوام بهت تکیه کنم.
و این دوتا خیلی فرق دارن.

ادامه 👇👇👇

تصویر
۲ پاسخ

چه غم انگیز و گاهی حقیقت اما راز آرامش فقط چه چیزه که قدرت جادویی داره
گذشت گذشت گذشت……

و این که حس می‌کنم نبودنت راحت‌تره، دلمو می‌سوزونه.
چون هیچ‌وقت زندگی بدون تو رو انتخاب نمی‌کردم.
می‌خوام راحت‌تر بودنش رو حس کنم، نه نبودنت رو.
می‌خوام احساس کنم تیم به تیمیم.
می‌خوام حس کنم پشتی، نه این که بیشتر از قبل کش بیام.

می‌خوام حضورت یه همراهی باشه، نه یه کار جدید واسه مدیریت کردن.

نمی‌خوام دستور بدم یا نظارت کنم.
می‌خوام با هم و به‌عنوان دو نفر برابر این خونه رو بچرخونیم.
باور دارم می‌تونیم برای هم بهتر باشیم.
---

سوال های مرتبط

مامان یونس🌜 و السا⭐ مامان یونس🌜 و السا⭐ ۱ سالگی
من اینقدر اعضای بدن رو گسترده با السا کار کردم
حتی دیگه دستور جدید هم بدم متوجه میشه خداروشکر
و البته با این کار ها اعضای بدن توی همه چی براش تعمیم داده میشه


مرحله1⃣
که خیلی سادست
بهش میگیم و نشون میده

دستت کو؟
پات کو؟
دهانت کو؟


مرحله2⃣
حالا روی شما نشون بده
دست مامان کو؟
چشم مامان کو؟
پای مامان کو؟

❌بعضی بچه ها حفظ می‌کنند اعضای بدنشون رو
با این کار کمک میکنید که توی هر کس یا هر چیزی این مفهوم که همه اعضای بدن دارند رو متوجه بشن





مرحله 3⃣
یکم سخت تر و درکی تر بکنیم
یه عروسک بزارید جلوش
دست نینی رو بوس کن
چشم نینی رو نازی کن
پای نینی رو با دستمال پاک کن



مرحله 4⃣
شما دست بزارید روی اعضای بدنش و بگید این چیه؟
اون اسمش رو بگه
(اگر هم این رونتونست بگه اشکال نداره مهم اینه که ۳ تا کار قبلی که گفتم رو بتونه انجام بده وقتی اون ها رو انجام بده یعنی به درک اعضای بدن رسیده)


⭕️یه نکته خیلی مهم
بزارید بدونه از چشم و گوش و پا و... دوتا داره
چشمت کو؟ نشون میده
اون یکی چشمت کو؟ باید اون یکی رو هم نشون بده

چون السا اصلی ترین عضو ها رو یاد گرفته
من اعضای دیگه رو هم بهش یاد دادم
مثل گلو یا گردن
بازو
ناخن
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام یه سری مامانا خیلی شکایت دارن از اینکه بچشون نق میزنه اول بگم طبق تجربه خودم میگم این یه چیز طبیعیه تو این سن .خودتون رو بزارید جای این بچه ها نمی‌تونید حرف بزنید و نیازتون رو بگید تنها کار همین جیغ و گریه و گاز گرفتن رو بلدید بهتون بی توجهی میشه مادر و پدر عصبانین بچه تنهاست دوست داره یکی باهاش بازی کنه بچه متوجه حال شماها نیست نمیدونه گرونی و دعواهای شماها چیه فکر می‌کنید بچه باید همه چیز رو الان بفهمه چون بشین و پاشو و نکن رو فهمیده پس باید همه چیز رو بفهمه نه بچه داره کشف میکنه داره یاد میگیره .تا همه چیز رو بدونه چجوریه و بتونه حرف بزنه و همه کاری یاد بگیره باید صبور باشید بتونید کمکش کنید .اینکه شما حالتون بده با شوهرتون یه چیز جداست .اینکه بچتون اصلا بلد نیست بازی کنه یاد بگیرید از الان چون باید کم کم شروع کنید مستقل بازی کردن رو .الان خیلی هاتون جای خواب رو عوض کردید ولی الان مهم مستقل بازی کردنه و اینم بگم بچه ها الان ترس جدایی دارن مهراب که قبلا گریه نمی‌کرد برای دوری از من الان یه وقتایی در طول روز اینطور میکنه ولی نباید داد بزنید باید کنارش باشید باشه مامان نمیرم ببین من کنارتم من هیچوقت تنهات نمیزارم با هم بازی می‌کنیم بیا با هم بریم این رو بخوریم خب یکم آروم تر شده حالا میتونی کم کم ازش دور بشید و برید دستشویی یا هرجایی و اینکه ثبات رفتاری داشته باشید اگه الان دستش گوشی دادی یکدفعه نیا بگو فقط تو موقع غذا خوردن یا ساکت کردنت میدم دستت و این میشه باج خواهی
من یه موقع سر غذا دادن مهراب حتما گوشی بدم دستش بعد کم کم ازش دورش کردم با چیزهای دیگه و با رقصیدن و هزار تا جنگولک بازی عادتش دادم یا قاشق میدم دستش یه قاشق اون به من غذا میده یه قاشق من به اون میدم
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
۲.توجه:
گاهی هم ممکنه توجه نکنی مثلا یکی فحش داده و شما توجه نکردید و رد شدید
۳.تعبیر و تفسیر(خیلی مهمه)
همه ی ما یک تعبیری از اتفاقات داریم مثلا بچه ظرف رو شکسته میتونه از چند نظر به این قضیه نگاه کنه وقتی چند نوع میتونه فکر کنه واکنشش هم متفاوته
من میتونم فکر کنم این بچه داره من رو اذیت میکنه میتونم فکر کنم این بچه بلد نیست این کار رو انجام بده
پس اساس اون رفتار من متفاوت میشه
و آخرین مرحله واکنش:
حالا یا میزنی بچه رو یا سرش داد میزنیم یا گفتگو میکنی یا از موقعیت دورش میکنی
و اینکه مهمیش این هست که تمرکز رو سه تای اول داریم محرک،توجه و تعبیر و تفسیر
مثلا کسی که سیگار می‌کشیده حالا هی خودش رو بزاره وسط کسایی که سیگار می‌کشیدن چون دوباره براش محرک ایجاد میشه
چون خیلی وقتا از محرک پیشگیری میکنیم و خیلی وقتا توجه نمی‌کنیم و رد میشیم
یعنی اگر خشمتون رو میخواید کنترل کنید باید روی این ۳ تا تمرکز کنید
همش خیلی ها در مورد واکنش صحبت میکنن چون وقتی اون ۳ تارو درست کنی ممکنه اصلا به واکنش بد نرسه و روزی صدبار عصباني بشیم و داد بزنیم که فرداش دیگه نمیتونیم کنترلش کنیم
مامان هاناخانوم🎀 مامان هاناخانوم🎀 ۲ سالگی
فردای اون روزی که به همسرم گفتم باردارم، با یه بسته‌ی کادوپیچ‌شده اومد خونه. تو دلم گفتم: آخ جووون، حتماً یه چیز خوشگل و گرون برام خریده! 😍 کادو رو باز کردم… دیدم چند جلد کتاب درباره‌ی فرزند پروریه 😐📘 باخودم گفتم: «آخه چرا باید تو این شرایط کتاب هدیه بگیرم؟!» انگار ذهنمو خوند… بدون اینکه چیزی بگم، با لبخند آرومش گفت: «تو فقط یه زن نیستی… تو مادر آینده‌ای. قراره یه انسان رو بزرگ کنی… داری قدم‌به‌قدم یه آدم می‌سازی. اگه می‌خوای بچه‌مون آگاه و موفق باشه، باید اول خودمون آگاه باشیم. بچه‌ها از کاری که می‌کنیم یاد می‌گیرن، نه فقط از حرف‌هامون.» 🧠💛 همون‌جا یه چیزی تو دلم تکون خورد. فهمیدم مادر بودن فقط به دنیا آوردن یه بچه نیست… یعنی رشد کردن، ساختن، آگاه شدن… یعنی تو قوی‌تر بشی تا اون، یه قدم جلوتر از نسل خودش باشه. ✋🏻 خیلی وقتا مامانایی رو می‌بینم که فکر می‌کنن «بچه خوب» یعنی بچه‌ای که فقط صداش درنیاد و یه گوشه بشینه... ولی تربیت، فقط ساکت نگه‌داشتن بچه نیست. تربیت یعنی اینکه کمکش کنی خودش رو بشناسه، بلد باشه احساساتش رو مدیریت کنه، فکر کنه، انتخاب کنه… یعنی همراهی، نه فقط کنترل. 🌱 بچه‌های فردا، نتیجه‌ی مامان‌های آگاهِ امروزن. بیایم قبل از اینکه فقط یه مادر باشیم، یه آدمِ یادگیرنده و بامعرفت باشیم.
مامان 👶🏻آراد🫀 مامان 👶🏻آراد🫀 ۱ سالگی
از مامان به مامان
Mom to mom:

-عزیزم کمک بگیر!
هیچ چیز خوبی توی تنهایی همه کارها رو انجام دادن نیست.از آدم های امن تو روز های سخت کمک بگیر.هیچ چیز خوبی توی مادر فولادزره بودن نیست.

-کارهایی که بابا انجام میده اسمش کمک نیست!
انجام وظیفه ومسئولیت پذیریه.
پسر باید اجازه بدی بابا از همون بچگی مسئولیت های خودشو حتی اگه به خوبی توی انجام نمیده انجام بده!چون بعد یه مدت تو میمونی و فرسودگی ورابطه ای که دیگه قشنگ نیست!

-برای خودت کم کم با بزرگ شدن بچه هویت های دیگه ای بساز!
تفریح و علاقه و درس یا کارایی انجام بده که جدایی از هویت مادری باشه تا وقتی بچه بزرگ شد،همه معنای زندگیت بچه نباشه و دچار سندرم "آشیانه خالی" نشی!

-موقع مریضی بچه استرس نگیر!
همه زندگی و برنامه ها بهم میریزی؟اشکال نداره زندگی بچه داری همینه!
فقط سعی کن خوب از خودت مراقبت کنی تا مریض نشی چون اونجوری خیلی سخت میگذره.

-برای کارهای روزمره معنا پیدا کن تا کسل کننده نباشه و درگیر افسردگی و بیهودگی نشی!
تمام غذا درست کردن ها،به بچه رسیدن ها و انجام کارهای خونه همشون کارای مهم و معنا داری ان.تو داری یه انسان دیگه رو پرورش میدی.
این خیلی بزرگه؟


حالا شما یک مامان به مامان بگین؟
چیزی که دوس داری بقیه مامان ها هم بدونن؟
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
یه سوال
وااااقعا فکر میکنید بچه ها ، بزرگ بشن مسؤلیتی در قبال ما دارن؟
دیدتون فقط از جانت پدر مادر باشه ، کاری یه فرزند بودن خودتون و پدر مادرتون ندارم، فقط خود والدتون رو ببینید و بچتون رو

این که شما خواستید بچه بیارید ، و مسلما وظیفتونه ، لطف نیستا ، وظیفست رسیدگی و مراقبت ازش و هرررررکاریم براش بکنید ، همه و همه از روی لطف و علاقست ، معامله نیست ، زوریم نیست
پس اون بچه حقی در قبال ما نداره ، منه مادر خودم آوردمش توی این دنیا ، خودمم باید ازش مراقبت کنم و زندگی کردن بهش یاد بدم ، این وظیفه منه

انتظار ندارم وقتی پیر شدم و بچم اول جوونیشه، تازه بخواد دردسرای منو داشته باشه یا ازم مراقبت دائم کنه ، یا ببرتم تو خونش با همسرش و هزار تا چیز دیگه

پس ، پدر ها و مادر ها
تااااا میتونید برای پیری و کوری خودتون آماده باشید و برنامه داشته باشید و پس انداز کنید ، چرا که قرار نیست یه بازه زیادی از عمر بچتون صرف نگهداری از شما بشه ، شما نگهداری کردید از اون چون بچتون بود ، خودتون خواستید و همش با عشق بوده ، ولی اون احساسش تماما با عذاب وجدان همراهه ، اون عشقی که پدر مادر داره رو مسلما فرزند اون زمان نداره

این طرز فکر منه برای بچه خودم و خودم
مامان گیسو مامان گیسو ۱ سالگی
ادامه تاپیک قبل...

دیدین تازگیا خیلیا اصرار به غذا دادن به روش BLW دارن و میگن اگه اینجوری بدی بچه بدغذا نمیشه؟
یا میگن بزار جلوش خودش میخوره
چه میدونم ولش کن گشنش شد سنگم میخوره
همشون یه‌جاهایی درسته ولی زمان و موقعیت و شرایط خودش رو می‌طلبه
روش برش امن واقعا چیز خوبیه ولی قرار نیست رو همه جواب بده یا صرفا چون اسمش BLW دیگه بچه رو غذاخور میکنه
من این روشو هم قبول داشتم هم نه، یعنی طبق الگوهای روش امن خودم برای دخترم مدل طراحی کردم و بهش غذا دادم
الانم که تحقیقات کردم فهمیدم که درست‌ترین کار همینه
من ۶ ماهگی چند بار اومدم با روش امن به دخترم غذا دادم و امتحان کردم
ولی متوجه شدم بیشتر دنبال بازیه و اصلا نمیفهمه غذا چیه (و درواقع در اصل بچه‌ها رابطه بین غذا و معده و سیری و گرسنگی رو تا قبل ۱۸ ماهگی نمیدونن و فقط غریزی به دنبال غذان)
بهش چند مدل غذا دادم، یا میریخت، یا له میکرد، یا می‌مالید به خودش
و من به این نتیجه رسیدم که الان وقت مستقل شدنش نیست و بهتره جای اینکه دور ریز کنم خودم غذا بدم
همون ماه اول هم فقط میکس کردم
بعدش شروع کردم بافت دار
هیچوقت بهش سخت نگرفتم که باید همه غذاشو بخوره
هرجا دیدم نمی‌خواد جمعش کردم غذا رو
یکم که بزرگتر شد و دیدم چهار دست و پا میره و دوس داره بگرده براش صندلی غذا گرفتم که یاد بگیره غذا خوردن جای خودش رو داره، میگفتم بازی تموم الان وقت غذاست

تاپیک بعد اخری...