پریشب با شوهرم بدجور دعوامون شد سر اینکه گفت تو چند روز برو همدان منم با بچه برم شهر خودمون گفتم خانواده تو تازه بچه رو دیدن مامان من چند ماهه ندیدتش گفت حضانت بچه با منه اختیارش با منه گفتم نخیر اون نامه ای ک از من گرفتی هیچ ارزش قانونی نداره بعدشم چ فرقی میکنه وقتی الان داریم با هم زندگی میکنیم حضانت چه معنی میده اونم دوباره حرفای بابامو گفت و شروع کرد ب تحقیر کردن من گفتم خونه بابام نمیبرمش میدم خونه داداشم ولی بازم هی ادامه داد قبلش هم چند بار سر موضوع های بیخودی از همین حرفا بهم زده بود منم بهش گفته بودم ک خواهشا دیگه از این حرفا نزن من حالم بد میشه ولی بازم شروع کرد ب تحقیر کردن و زخم زبون و سرکوفت زدن ب من منم تا صب نخوابیدم انقد گریه کردم دیروزم از صب تا صب هیچی نخوردم شب جیگر خوردم حالم خیلی بد شد چند بار بالا اوردم امروز صب بچه رو برداشت رفت شهر خودشون تا جمعه اونجا بمونن منم رفتم دکتر سرم زدم اومدم هیچی هم نمیتونم بخورم

۱۴ پاسخ

همیشه تاپیکاتو میخونم ولی خیلی ضعف داری ببخشید این حرفو میزنم ن قضاوت میکنم ن چیزی ولی با حرفهایی که خودت میزنی انگار ضعف مرد داری بابا خونه داری خودت میگی ۷۰۰ ۸۰۰ تومن طلا داری چ دردی داشتی نوشته دادی برای حضانت بچت می‌رفتی تو خونت با بقیه پولتم ی چیزی یاد می‌گرفتی ناخون کاریی چیزی بچتم پیش خودت بود خودت انگار از اینجور زندگی کردن خوشت میاد درد تو ده میلیون پول نبود از رابطه هم ک هرشب شوهرت باهات داره راضیی مشکل تو اینه انگار دوست داری بهت ترحم بشه بابا بلند شو مردا از زن ضعیف و تو سری خور متنفرن چ زندگی برای خودت ساختی خودت قوی کن اون برات مرد نمیشه هر سری ی اشتباه بزرگ می‌کنی چرا همش دوست داری ب پدر و مادر و شوهر تکیه کنی ب پات تکیه کن دستتو بذار رو زانوت بلند شو چرا انقدر خودتو کوچیک می‌کنی اصلا ب هیچ کاری اراده نداری اگر میگی کار کردن همه بهت نظر دارن برو تو کار زنونه بس نیست خودت خودتو لایق تحقیر شدن کردی مثلاً مادری الگویی چقدر ضعیف النفسی اینارو گفتم ک بخودت بیای

چرا انقدر خودتو تحقیر میکنی اخه ول کن برو پی زندگیت

چرا باید جدا جدا برین بچه باید پیش جفتتون باشه

حالت خوبه رفتی دکتر؟بهتری؟

بدون بچه وشوهر لش کن واسه خودت توخونه واستراحت کن بابا،چراالکی خودتواذیت مبکنی

چرا با هم نمیرید؟

خب چرا تنها بره توام میرفتی باهاش

چرا باید تنهایی بچه رو ببره تو می‌رفتی باهاش

خوب بچت چجوری بهونه تو رو نمیگیرع ؟بخدا من بچم میخوابه یک ساعت چن بار بیدار میشه ببینه هستم یا ن

نمیدونم مشکلت کجاست مقصرکیه ولی چراشوهرت میره خونه ی خانواده اش تورونمیبره یاشمانمیری هرجابچه ات هست بایدباشی چون فقط مادره که بفکربچه اس شوهرول میکنه میبره میده به خانواده اش وقتی تصمیم گرفتی بچه بیاری بایدباهرشرایطی اگه نمیتونی دوری بچه ات وتحمل کنی یاشوهرت بی عرضه اس ومواظبش درنبودشمانیست دعوانکنیدبی خیال باش تاپسرت بزرگ بشه بتونه ازپس خودش بربیادهرجاشوهرت میره پاشوبروالانم هم دیگه دعواراه انداختیداونم برداشت یانبایدازاول میزاشتی حالاکه برده نمیتونی کاری کنی یادت نره بچه ات به یه مادرشادوسلامت نیازداره قوی باش زنگ بزن باپسرت حرف بزن هرمردی یه قلقی داره بایداون رگ وپیداکنی من خودمم خیلی ازدست پسرم وخانواده اش اذیتم ولی بخاطرپسرم هرجاشوهرم میگه باهاش میرم

اهمیت نده عزیزم اصلا به حرفاش فکر نکن همه جایی هست ....خوب مطلق فقط خداست باید تحمل کنی وبه حرفاش فکر نکنی فقط به خودت برس یه پولی هم برا خودت جمع کن دیگه بیخیال همه چیز....چون بچه داری انشاالله همین بجه ها سرمایه های اصلی زندگیت میشن فقط به فکر ارامش خودت باش

نذار تحقیرت کنه برو

آخ ،از دست این مردا

ای بابا..ولشکن غصه نخور

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۳ سالگی
بچه ها ببینید پسر من خیلی بهم چسبیده است کل روز میگم سعنی واقعا کل روز و ب غیر تایم کارتن ک یکساعت هست و میخواد من باهاش بازی کنم منم از اولم حال نداشتم ولی الانم ب خاطر اوضاع خیلی پرخاشگر و عصبی شدم و اصلا حال بازی کردن ندارم ،امروز بهش گفتم من ده دقیقه یکم دیگه میام پیشت تو برو بازی کن بعد من میام اگه نری بازی کنی منم اصلا نمیام دیگه باور میکنید ۳۵ دقیقه کامل ب من چسبید تکون نخورد از جاش گریه کرد ب دستم چسبید ب پام چسبید منم روی مبل نشسته بودم همش گفت مامانی مامانی ولی یک قدم نرفت سمت اتاقش،الانم ک میخاست بخوابه گفت بازی کنیم بعد بخوابیم چون همیشه یک کلیپ از فیلمای خودش در حد سه چهار دقیقه توی گوشیم میبینه و من صد تا کتاب میخونم تا بخوابه گفتم باشه دکتر بازی میکنیم ولی دیگه بعد باید بخوابی کتاب و گوشی دیگه نمیذارم گفت باشه دکتر بازی کردیم دو باز اون دکتر شد یکبارم من گفتم حالا بخوابیم گفت نه گوشی گوشی بعد کلی کلنجار و اینکه خودت قول دادی بازم براش گوشی گذاشتم در حد سه دقیقه گفتم بخوابیم گفت نه کتاب بخون منم دعواش کردم و داد زدم سرش و کلی گریه کرد و بعد خوابید ب نظرتون اشتباه کردم الان مث سگ پشیمونم ولی واقعا جون ندارم دیگه
مامان هانا🧚🏻‍♀️ مامان هانا🧚🏻‍♀️ ۳ سالگی
الان که تاپیکا رو میخوندم دلم خواست یه چیز از تجربه خودم بگم به مامانایی که دارن بچشون رو از پوشک میگیرن.
من خیلی خوب دخترم رو از پوشک گرفتم در کمتر از یک هفته کاملا همکاری کرد. اما نکته اش این بود که اصلا دعواش نکردم. اصلا استرس بهش ندادم. حتی وقتی خونه رو چند بار کثیف کرد و می‌خواست گریه کنه آرومش کردم گفتم اشکال نداره عزیزم الان تمیزش میکنیم و با ارامش بهش گفتم خونه جای جیش نیست جیش باید بره توی دسشویی.
آنقدر خوب یاد گرفت که حتی شبا هم خودش بیدارم میکنه میگه خیلی جیش دارم مامان.
اما.... چند روز پیش که قرص اورژانسی خورده بودم و خیلی عصبی بودم و غذام هم رو گاز بود وقتی هانا رو بردم دسشویی و هی بازی گوشی کرد و من با حرص گفتم نمیخواد دسشویی کنی بیا بریم و گریه کرد و محلش نذاشتم. و چون هورمونهام به ام ریخته بود چند روز بی حوصله بودم. بخاطر این قضیه دوبار پشت سر هم تو خونه جیش کرد. چون دیگه دلش نمی‌خواست بره دسشویی و نمی‌گفت. فقط بخاطر یه بار دعوا کردن و بی‌حوصلگیم بعد از اینکه کامل یاد گرفته بود.
اینهمه تایپ کردم که فقط بهتون برسونم که چقدر بچه حساسه و چقدر باید حواسمون باشه به رفتارمون.
مامان آریا مامان آریا ۳ سالگی
از پوشک گرفتن #سلام دوستان روز ۱۲فروردین آریا صبح پوشک نداشت بهش گفتم مامان پاشو برو دسشویی جیش کن دیدم خودش رفت دسشویی رو سنگ نشست پی پی کرد خیلی ذوق کردم دیگه به همسر گفتم پوشک نخر امروز استارت از پوشک گرفتن بزنم دم به دقیقه نمی‌برم دسشویی چون بنظرم بچه خسته و زده میشه از دسشویی، پی پی رو خبر کرد دوبار جیش هم چند بار رفتیم دسشویی جیش کرد یا آب ریختم همون موقع جیش کرد سر پایی جیش می‌کنه اما پی پی رو میشینه رو سنک ،دیگه رو قالی آشپزخونه یه بار جیش کرد دعواش نکردم گفتم قالی کثیف میشه باید بریم دسشویی آفرین مامان ،روزرسیزده بدر صبح ساعت ۷پاشد سریع بردم دسشویی جیش کرد میگه مامان برو بیرون منم پشت در ایستادم هر لحظه که راحت باشه موقع جیش و پی پی ،رفتیم باغ تو ماشین بهش گفتم اونجا یه دسشویی قشنگ هست میریم جیش میکنیم چند بار هم حواسم رو آب و مایعات که خورد نیم ساعت بعدش یا همون لحظه بگم جیش داری بریم دسشویی ،عصرش اومدیم خونه گفت جیش گفتم بریم گفت نه باری بعد همون موقع رو دشک خودمون جیش کرد شبش هم اولین بار خودش رو خیس کرد دشک کثیف که این موضوع رو نمیدونم چطوری حل کنم قبل خواب آب خورد ،صبی هم اوکی بود مخصوصا پی پی که رفتم یه ساعت خونه مامانم از بس تنش بود اونجا بچه دوبار خودش خیس کرد دعواش هم کردم سریع اومدم خونه دیدم دوباره جیش تو دسشویی کرد بنطرخودم چندروزی باید تو خونه باشم که ببینم چی میشه این تجربیات خودم بازم هر لحظه یادآوری میکنم دم به دقیقه هم دسشویی نمی‌برم تا اینجای کار دوس داشتم خاطرات این دوروز رو بگم بهتون اگه راهکاری دارید برای خواب شب و جیش موقع خواب بهم بگید ممنونم
مامان 🩵Alireza&baby مامان 🩵Alireza&baby هفته سیزدهم بارداری