تجربه ی سزارینم با اشتباهاتم
من سزارین سومم و ۳۸ هفته و پنج روز دکتر برام نوبت عمل زد
در صورتی که تا ۳۸ کافی بود
ولی چون بچم وزن بگیره چیزی نگفتم
از پایان ۳۷ هفته درد پریودی منو گرفت
درد مقعد در صورتی که دسشویی نداشتم
از اونجا که قبلا سزارین شده بودم و درد طبیعی نکشیده بودم
گفتم حتما طبیعیه و ماه درده
این دردا یوقتایی توی روز میگرفت و خیلی ازار دهنده بود ولی میگفتم عیب نداره پنج روز دیگه وقت عمل دارم همون روز میرم دیگه
تا شب اخر دیدم دارم از پشت فوق العاده اذیت میشم
در صورتی که هیچی دسشویی نداشتم
و دردام نفس گیر شده بود
هنوز سه روز تا نوبت سزارین مونده بود
رفتم بیمارستان نزدیک خونه دولتی و شلوغ که فقط ان اس تی بدم ببینم چمه
رفتم تا نوار قلب گرفت گفت اماده اش کنید اتاق عمل داره درد زایمان میکشه
دیگه ساعت ۲ شب بود
گفتم نه اینجا شلوغع و ترسیده بودم
گفتم میرم همون بیمارستان که نوبت دارم و دکتراشو میشناسم میگفت خطر داره نرو خیلی فشار روته یوهو رحمتو پاره میکنه
سزارین سومی و ریسک
قبول نکردم و رفتم سمت بیمارستانی که نوبت داشتم
توی راه دردام هی شدید تر مید و شده بود هر یک ربع ده دقیقه یکبار
در صورتی که اصلا نیاز نبود من درد زایمان طبیعی بکشم
فقط کافی بود دو روز قبل برم عمل
وقتی رسیدم اونا ام باز نوار گرفتن و کلی اذیت و اینور اونور منم ضعف کرده و در حال غش و درد شدید
اتاق بغلی داشت زایمان طبیعی میکرد و درداش هر پنج دقیقه شده بود
منم توی همون مرحله بودم
تازه بیشعورا معاینممم میکردن که ببینن بچه نیاد پایین که بشه برد اتاق عمل 😭
خلاصه اتاق بغلی زور میزد و درد میکشید
من استرس که بچه نیاد شکمم پاره نشه و درد میکشیدم
افتضاح بود افتضاح

۹ پاسخ

در اصل میگن سزارین دوم وسوم. زود تر از ۳۸ هفته وچهارروز انجام میدن بخاطراینک شکم از داخل دچار پارگی وخونریزی نشه

وای خدا رحم کرده چه دکتر بیشعور و بیسوادی کسانی که سزارینی هستن اصلا نباید درد زایمان بکشن دکتر من همیشه تاکید میکنه تا دردت شروع شد سریع بمن اطلاع بده شمارشو دارم.

چه دکتر بی فکری خدایا
دکترت کی بود؟
کدوم بیمارستانا رفتی؟

خوب عزیز باز همون بیمارستان دولتی میموندی بهتر بود لازم نبود درد بکشی سریع میبردنت اتاق عمل ...

ای جان عزیزم هم درد طبیعی کشیدی هم سزارین.خداروشکر حال خودت ونی نیت خوبه.

آخرش چی عمل شدی
چیکارت کردن؟

خوب ادامه

چه دکتر بی فکری داشتی واقعا من اصلا درک نمیکنم چرا درد ادمو نادیده میگیرن بیمارستانا

کدون بیمارستان رفتی دکترت کیبود

سوال های مرتبط

مامان هستی مامان هستی روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین از اونجایی که درد دارم خلاصه میگم
من درد طبیعی داشتم اما چون سزارین بودم ۳۷ هفته ۴ روز سزارین شدم
شبش کباب بدون برنج خوردم
صبح ساعت ۴ اب عسل خوردم
و ۸ تو بیمارستان بودم
سرم وصل کردن ان اس تی گرفتن خودمم خوابم‌میومد خوابیدم ساعت ۲ رفتم اتاق عمل
سرد سرد بود
سوند هم نداشتم به درخواست خودم
ولی من اصن استرس نداشتم
بیهوشی زدن و من دیگه هیچی هیچی نفهمیدم
بهوش اومدم رو اتاق بودم و تنها چیزی که به ذهنم اومد دخترم بود درد نداشتم اصلا
یهو اومدن بالا سرم تا جون داشتن شکممو فشار دادن که اشکم در اومد دوسه بار انجام دادن تا خونریزی کردم ولم کردن
بردنم تو اتاق
بعدش که هیچی نباید میخوردم بچمو اوردم پیشم
شروع کردم به راه رفتن که با کمک پمپ درد راه رفتنمم درد نداشت
روز دوم کم کم سینه هام زخم شد و شیر دادن برام عذاب بود
تا همین الانم میسوزه
نه میتونم داد بزنم نه میتونم شیرش ندم
هنوزم خوابیدن و نشستن دستشویی رفتن سختمه
بیمارستان مهرگان بودم راضی راضی
هزینه کل بیمارستان با اتاق خصوصی ۴۰ تومن شد که بیمه ۲۰ درصدشو کم کرد بعدم دیگه اینه وزن بچم ۲۷۶۰ بود
یه نگرانی که داشتم بچم فقط یه بار مدفوع کرده بود تا الان بردشم دکتر گفت ادرار مهم تره از مدفوعه و اینکه شیر خشک نان پرو بود و براش سنگین بود سوالی بود در خدمتم
مامان 🩷👧🏻ronisa مامان 🩷👧🏻ronisa ۸ ماهگی
سلام مامانا من هم اومدم از تجربه ی زایمانم بگم من بعد عید رفتم مطب که دکتر برام سونوگرافی نوشت برای وزن تو سونو زده بود که آب دور جنین کم شد رفتم پیش دکتر گفت هر روز باید بری nstبدی تا بتونیم بورو تا سی و هشت هفته نگه داریم چون سی هفت هفته بودم بهم گفت اگر nstخوب نباشه باید فورا زایمان کنی من چون میخواستم طبیعی زایمان کنم معاینه هم کرد و گفت دو و نیم سانت بازی من اون روز رفتم nstدادم که خوب بود برای فرداش هم دوباره صبح رفتم دو بار گرفت که خوب نبود گفت برو آبمیوه بخور و راه برو دوباره بگیریم دوباره گرفتن که باز هم خوب نبود و به دکترم زنگ زدن که دکتر گفت اورژانسی ببرید اتاق عمل من سریع خودمو میرسونم از اون لحظه ی تماس تا اتاق عمل کلا ده دقیقه نکشید و بیهوشم کردن و رونیسا خانوم دنیا اومد من خیلی استرس داشتم و وقتی اتاق عمل و دیدم بیشتر شد واقعا خوشحالم که بیخوشم کردن و چیزی نفهمیدم چون واقعا اگر متوجه اتفاقات دورم میشدم استرسم خیلی بیشتر میشد واقعا از سزارین هم رازی بودم و خدا رو شکر میکنم که هم خودم سالمم هم بچه و هم اینکه زایمانم سزارین شد چون درد معاینه کردن طبیعی از درد بخیه بیشتر بود و کلا درد زیادی نکشیدم برای زایمان فقط برای ماساژ رحمی درد داشتم حالا نمی‌دونم به خاطر رسیدگی عالی بیمارستان و ورسنلش بود یا کلا این بود ولی عمم بیمارستان دیگه ای زایمان کرد خیلی درد داشت پس حتما تو انتخاب بیمارستان دقت کنید
مامان رایمُن 💙 مامان رایمُن 💙 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین قسمت ۲

صبح قرار شد ساعت ۴:۳۰ بیمارستان نیکان سپید باشم، چون روز شلوغی بود برای سزارین و در واقع من نوبت سزارین و اتاق عمل نداشتم، دکترم گفت این‌ساعت برم که اولین عمل باشم و مشکلی پیش نیاد
خلاصه فکر میکردم خیلی باید استرس داشته باشم ولی خیلی ریلکس بودم انگار خدا یه توانی بهم‌ داده بود که از پسش بربیام رفتم بیمارستان نیکان سپید، از بخش اورژانس وارد شدم و رفتم بلوک زایمان
دکترم با مامای مقیم هماهنگ کرده بود اونم گفت سریع مدارک رو بدین برای تشکیل پرونده و بعد از اون بهم لباس داد و گفت تمام لباس هات رو در بیار و گان اتاق عمل بپوش
دراز کشیدم و باز ازم NST گرفتن، بعدش از پشت دست راست رگ گرفتن و آنژیو کت وصل کردن که خیلی هم درد داشت چون خیلی بد برام وصل کرد…
همش منتظر بودم بیان سوند رو وصل کنن ولی دیدم سوند نزاشتن برام
در نهایت گفتن دراز بکشم رو یه تختی که جلوی در بلوک زایمان بود و دو نفر اومدن و من و بردن اتاق عمل، لحظه عجیبی بود سقف رو فقط میدیدم از روی تخت و از کنار های تخت اتاق عمل های متعدد رو میدیدم که همشون چراغ هاشون خاموش بود چون اون ساعت عملی نبود😄
ادامه تایپک بعدی👈🏻
م
مامان دخترکم مامان دخترکم ۴ ماهگی
خانما خیلی هاتون بهم گفتین از تجربه زایمانم بگم براتون.... من هم درد طبیعی کشیدم تا 10 سانت باز شدم هم سزارین شدم... علتش هم متاسفانه زایشگاه بیمارستان بود که وقتی درد زایمان داشتم رفتم منو به دستگاه وصل کردن ولی به دروغ بهم گفتن که دستگاه هیچ گونه درد و انقباض زایمانی نشون نمیده حتی تماس گرفتن با دکترم بهش گفتم خانم فلانی اومد نوار قلب و نوار و نوار انقباض ازش گرفتیم هیچ گونه درد زایمانی نداره... منم رفتم خونه دردم هر لحظه بیشتر می‌شد که بعد دو ساعت دردام در حدی شدید شد که هر سه دقیقه دردی میگرفتم که حتی نمیتونستم راه برم... خودم به زور رسوندم بیمارستان معاینه ام کردن گفتن دهانه رحم 8...9سانت باز شده تماس گرفتن با دکترم که بیاد بیمارستان وقتی دکتر اومد معاینه ام کرد گفت دیگه دهانه رفتم 9 سانت بازه طبیعی زایمان کن منم التماس دکترم کردم که نه تورو خدا نمیتونم دارم میمیرم از درد.... بلاخره دکترم راضی شد ببره سزارینم کنه ولی حالا تو اتاق عمل دکتر بیهوشی گیر نمیومد رفته بود که عمل دیگه انجام بده.. چقدر هم طول کشید دکتر بیهوشی اومد!!
مامان نورِ زندگی🤍 مامان نورِ زندگی🤍 ۶ ماهگی