نمیدونم چرا
رابطه من و مادرشوهرم قبل زایمانم خوب بود ولی بعد از زایمان انگاری که خرش از پل گذشته باشه
خیلی خودشو میگیره
خیلییی قربون صدقه بچم میره هاا ولی به من که میرسه انقدر خشک برخورد میکنه که انگار نه انگار من مادر این بچه ام ، میرم خونشون میخوام به بچه شیر بدم وایمیسته بالا سرم اگه یه لحظه مک نزنه میگه خب دیگه نمیخوره بچه رو از سینم میکنه میبره
نمیدونم چیکار کنم ، به شوهرمم که میگم باورش نمیشه
به خاطر همین اصلا دوست ندارم برم خونشون.. 😒

من هم مادرشوهرم اینطوری شده همم شوهرم

خرش از پل گذشته؟ مگه واسه اون بچه آوردی؟؟ شاید قبلش زیادی باهاش صمیمی شده بودی اللن اجازه همچین رفتارهایی رو به خودش میده.

مادرشوهرا همشون همینن میخوان بگن ما بلدیم😂😐
پسرم سرماخورده من خودم همش سینشو چرب میکنم و حوله گرم میزارم اینا
بعد پریشب عین کسی که ینی من بلد نیسمو نکردم سریع اومد خیلی زیاد چرب کرد و گرم کرد براش
بعد پسرم یکم خندید
گفت بفرما چقد خوب شد بچم، براش چرب و گرم کردم و اینا
گفتم من چار روزه شغلم همینه شوهرمم تایید کرد دیگه خفه شد😂

تا جایی که من میدونم مادرشوهرا همه همینن🤣
همشون یه جای رفتارشون میلنگه
دیگه چی بشهههه یکی خوب باشه

مادرشوهرم منم میره رو اعصابم
من خودم لیسانس مامایی دارم منو قبول نداره
هی میگه تو پیج یه ماما فلان چیزو میگه حتما بکن من دنبالش میکنم خیلی مامای خوبیه🙄
‌در این حد رو اعصابمه
هرروز زنگ میزنه چی شد شیر خودتو خورد؟؟؟ واااا چراااا اینجوری خیلی سخت قراره بشه زندگی برات

دقیقا مثل منی
منم قبل از زایمان خیلیییی خوب بود ولی از وقتی بچم دنیا اومده عوض شده

هوووف اون قسمت شیرخوردن بچه رو من با خواهرشوهرم دارم..جرئت نمیکنم مهمونی های خونواده شوهرمو برم از ترس این خانم اصلاشعور نداره وقتی من میرم تواتاق درو میبندم ینی دوست ندارم کسی موقع شیردادن ب بچم بیاد تواتاق..این خانم عین گاو سرشو میندازه پایین میاد حواس بچه رو پرت میکنه نمیذاره شیربخوره میگیره ازم میبره بیرون نمیذاره بچه بخوابه هی بغلش میکنه هردفعه میریم مهمونی بچم کلافه و عصبی میشه

دقیقا منم‌همین‌رفتارو میبینم
قبلش باهم‌خیلی خوب بودیم
از بعد بچه‌ دم‌به دقیقه میاد فقط با بچه‌حرف میزنه و اصلا حالی از من نمیپرسه
تندیم میگیره ازم حرصم‌‌‌‌میاد🫤

من مادرشوهرندارم ولی خواهرشوهروهمعروس دارم همش نظرمیدن

مادرشوهر منم همش میگ بچه ضعیفه جون نداره شیرت سیرش نمیکنه شیر خشک هم میدم میگ این چیه میدی مگ بچه با شیر آمریکا ب عمل میاد(قدیم ب شیر خشک میگفتن شیر آمریکا چون از اونجا وارد ایران میشد)همش هم میگ ب بچه نمی‌رسی..اعصابم از این خورد میشه ک بلد نیس با بچه یه ماهه ارتباط بگیره وقتی دخترم بیداره و باید باهاش بازی کنی میگ بخوابون خوابش میاد 🤦🏿‍♀️اعصابم نمی‌کشه ب شوهرم میگم میگ اصلا توجه نکن هرچی گف بگو آره..

وای واقعن چرا منم 🥺

مادرشوهر من‌ ی دقیقه بچه میک نزنه من بیارمش عقب میگه اره میخای بچه رو شیرخشکی کامل کنی خودتو راحت‌کنی

امان از این مادرشوهر ها

اهمیت نده

مادر شوهر منم قبلا کم حرف و عاقل بود الان برا هر چیزی نظر میده کلافه م کرده، گیر داده بچه رو باز بذار میگم کمرش خیس میشه انگار سوزنش گیر کرده هر بار بهم میگه

اکثرمون هم مادرشوهر های آینده ایم‌ 😁این روزها رو بنویسیم جایی که بعدا یادمون نره🥴

ما هنوز از چالش زاییدن بیرون نیومدیم. ما رو وارد چالش مرحله بعد نکنین لطفا😅