مامان سید کوچولوم🫒🫀 مامان سید کوچولوم🫒🫀 روزهای ابتدایی تولد
قسمت اول 🤰🏻
خب وقتی شد بیام تجربه زابمانم بگم براتون
ولی بیاین مقایسه نکنین بدن هرکسی فرق داره در برابر درد و نوع زایمان ☺️☺️🌸

خب من شنبه قرار بود برم آن اس تی ولی از شب قبلش استخوان وسط باسنم می‌رفت بترکه ینی نمیتونستم ازین پهلو ب اون پهلو بشم خوای درست حسابی هم نکردم از درد شدید ..! خلاصه گذروندبم صبح شد رفتم روی مبل دراز بکشم بعد نماز انگاری بازم انگار فشاری از باسنم روی استخوان وسط کمر و باسن می اومد شدیدددد می‌رفت بشکنه .‌.دلم از حال می‌رفت

بعد دیگه روی اون پهلو یکم می‌خوابیدم یکم بیدار بودم اون روز فقط با کیسه آب گرم یکم بهتر شد نزدیکا ظهر یک ساعت خواب برد بعدش میخواستم برم آن اس تی دیدم ی بار شکمم سفت شد همین!

وقتی رفتیم با خواهر شوهرم بودیم نشسته بودیم دستگاه وصل بود بعد گذشت ی ده دقیقه ی ربع ک گذشت خانمه پرستار گفت اوه اوه چقدر انقباض داری و..باید بستری بشی و برو معاینه کنیم ببینم چند سانتی و
اون روز من ۳۷هفتع و پنج روز بودم یا شش روز ..اینقدر ترسیدم خخ..بعد گفتم ن عصری میرم پیش دکترم خودش معاینه می‌کنه آن اس تی رو هم میبرم ..

دیگه خلاصه زنگ زدیم ب شوهرم اومد دنبالمون از بیمارستان رفتیم پیش دکترم ..ایشونم ک دید گفت هست انقباض ولی اینقدر نیس بگی زایمان نزدیکه و..بعد گفتین حالا میخوای ی معاینه بکن شما ببین در چ حد آماده ایت لگن و..که خاطرم جمع بشه ..اومد معاینه کرد گفت نزدیک سه سانتی خدا رحمت کرده چون درد نداشتم فقط اون لگن درد صبحی ک گفتم..
گفت خیلی خوبه نرم شده دهانه رحم و کاراتو بکن همین امشب برو بیمارستان..

ماهم خوشحال ک لگن آماده انشاالله ب خوبی پیش می‌ره دیگه رفتیم خونه