مامان شاهان جوون❤😋 مامان شاهان جوون❤😋 ۱۳ ماهگی
مامان ریحانه‌سادات مامان ریحانه‌سادات روزهای ابتدایی تولد
گفت باید چک کنم و دوباره فشار داد
بدتربن قسمت زایمانم همینجا بود
بعدش دردم دوبرابر شد
تا بردنم بخش زنان و دوباره جا ب جام کردن و گذاشتنم رو تخت بخش و برام شباف گذاشتن و کم کم دردم داشت اروم میشد
دخترمو اوردن ک بهش شیر بدم ولی شیر نداشتم هرچی تلاش کردیم بی فایده بود خصوصا ک من حتی سرمم نمیتونستم تکون بدم
تا اینکه ی پرستار اومد برای چک کردن فشارم و وقتی فشارم و گرفت گفت وای چقد بالاس ۱۵شده و روز از نو روزی از نو دوباره از بخش ccuاومدن و منو بردن ب به اون بخش وگفتن همراه نمیتونه پیشش باشه و همتون برید
چقدر شب سختی بود بردنم تو اتاق خصوصی
ساعت۱۱شب تنها و اتاق تاریک و۱۳تا سرم سولفات ک بهم زدن 💔
حالا من ب شدن تشنم بود ولی حق خوردن اب تا ساعت۱۰صبح فردارو نداشتم
دیکه اون شب ب هر نحوی بود با دردو تنهایی گذشت تا صبح شوهرم اومد پیشم ‌ وساعت ۱۰صبح سوندمو دراوردن وگفتن باید راه بری اخ که چقدر اولین قدم ها دردناک بود ،سرگیجه شدید،درد شدید و خونریزی شدید

تا ساعت۱۱شب بستری بودم تو بخش ccu
و بالاخره بردنم بخش زنان تا جایی ک تحرک داشتم خوب بودم ولی وقتی میخوابیدم برای 1,2ساعت و بیدار میشدم راه رفتن برام خیلی دردناک بود انگار بدنم خشک میشد
اینم بگم ک وقتی تو ccuبودم دوبار دخترمو اوردن پیشم ک هربار با هرتلاشی ک بود بازم شیرمو‌نخورد و بردنش چون من بستری بودم دخترمم لخظ نوزادان بستری کردن ک مراقبش باشن و از غروب همین روز زردی دخترم شروع شد و لی خیلی نبود و ساعت ۴عصر فرداش مرخص شدیم و رفتیم خونه❤️🫶🏻🤍
مامان مهیا مامان مهیا ۲ سالگی