مامان دخترام مامان دخترام ۳ ماهگی
یبوست نوزاد❌️❌️❌️

دیر دستشویی کردن نوزاد میتونه دلایل مختلفی داشته باشه و مهم‌ترین کار اینه که اول دلیلش مشخص بشه. اما در حالت کلی، این موارد میتونه کمک‌کننده باشه:

مطمئن بشید نوزاد به اندازه کافی شیر میخوره: کمبود شیر میتونه باعث یبوست و دیر دستشویی کردن بشه. معمولا نوزادها باید حداقل 6 تا 8 بار در روز شیر بخورن.
ماساژ شکم: به آرومی شکم نوزاد رو در جهت عقربه‌های ساعت ماساژ بدید. این کار میتونه به تحریک روده و دفع کمک کنه.
حمام آب گرم: حمام آب گرم میتونه عضلات نوزاد رو شل کنه و به دفع کمک کنه.
تغییر وضعیت نوزاد: پاهای نوزاد رو مثل وقتی که داره دوچرخه سواری میکنه، به آرومی حرکت بدید. این کار هم میتونه به تحریک روده کمک کنه.
تحریک مقعد با گوش پاک کن: خیلی آروم و با احتیاط، نوک یک گوش پاک کن رو که با وازلین چرب شده، داخل مقعد نوزاد ببرید و بچرخونید. این کار فقط باید در صورت لزوم و با احتیاط انجام بشه.
آب میوه: اگر نوزاد بزرگتر از 4 ماه هست، میتونید مقدار کمی آب آلو یا آب سیب بهش بدید. این آبمیوه‌ها خاصیت ملین دارن. (قبلش با پزشک مشورت کنید)
مهم:

اگر نوزاد خیلی بی‌قراره، استفراغ میکنه، یا خون در مدفوعش دیده میشه، حتماً باید به پزشک مراجعه کنید.
به هیچ عنوان سرخود به نوزاد دارو ندید.
بهترین کار اینه که با پزشک متخصص اطفال مشورت کنید تا علت دقیق دیر دستشویی کردن نوزادتون مشخص بشه و راه حل مناسب رو بهتون پیشنهاد بده.
مامان فندق مامان فندق ۳ سالگی
مامانا سلام . میگم که مادرشوهرم چندبار تا حالا ب شوهرم گفته که تو ب من کربلا بدهکاری یادته گفته بودی برام دعا کن کنکور قبول شم می‌فرستمت کربلا؟ ماشاالله چهار بار هم تا الان رفته . دقیقا همین قول رو هم من ب مامانم موقع کنکور دادم ولی بیچاره یکبارم بذروم نیوورده. حالا ی چیز عجیب امشب گفت. گفت ک علی تو ب من ی مکه بدهکاریا یادته گفتی دعا کن برام کنکور قبول شم برم سرکار می‌فرستمت مکه ؟ شوهرم گفت من گفتم؟ گفت آره. شوهرم خندید گفت ن مامان گفتم برم سرکار اولین حقوقمو میدم ب تو. وای انقد حرصم گرفت. فکر کنید ب دروغ می‌گفت. بعد منم خندیدم گفتم دقیقا منم همین قولو ب مامانم دادم. گفتن چی. گفتم گفتم که دعا کن برم سرکار می‌فرستمت کربلا یا مکه. من کربلا رو واقعا ب مامانم گفته بودم ولی مکه رو الکی گفتم .گفتم تو چجوری داری ب دروغ میندازی گردن پسرت. بعد مادرشوهرم گفت آخه تو ک حقوق نداری. گفتم قبلا شاغل بودم ک مامان .میتونم طلاهامو بفروشم مامانمو بفرستم. گفت حالا ایشالله قسمت بشه علی منو بفرسته توام مامانتو بعد من و مامانت با هم بریم. گفتم ایشالله. مادرشوهرش مطلقه هست. شوهرم هم هواشو داره .ولی خیلی زشته ب دروغ میخواد این چیزا رو بندازه کردن پسرش واونو تو عذاب وجدان بذاره