۲
دکترم اومد و شکممو داشت میبرید حس میکردم داره با پنبه بتادین میزنه
ک دیگه صدای بچمو یهو شنیدم
اوردن نشونم دادن و دوباره جون گرفتم انگار❤️
داشت بخیه میزد حس میکردم شکمم داره نبض میزنه
ک یهو نفهمیدم چیشد خوابم برد، پارچه رو ک برداشتن بیدار شدم
بردنم ریکاوری بی حسیم پرید ، بچم ۱۱:۲۵ دقیقه دنیا اومد من ۱۲ اومدم ریکاوری ، کلییی درد داشتم بدون پمپ درد بودم، گریه میکردم دیگه با بدبختی و رضایت دکتر اومدن بهم مخدر زدن، خواستن ببرن بخش شکممو فشار دادن، همینجوری گریه میکردم🤕😂
دیگه اومدم بیرون شوهرمو دیدم اول بسم الله هیچی نگفت ، اومد گفت بازم بچه میخوای 😑😂😂لامصب این چ حرفیه من دردددد دارممم
همه چی خوب بود دیگه تا اینکه یه اسگله خر نابلد اومد سوند منو حالتی که نشسته بودم کشید یهویی محکم، جیغم پر شد تو سالن، مردم دیگه از درد خیلی بد بود
آمپول روگام هم زد خیلی سوخت شکمم
بچمم آب کیسه آب خورده بود آب رفته بود تو ریه اش ۷ روز میخواستن بستری نگه دارن
روز ۵ با رضایت شخصی اوردیمش خونه، تا ۵ روز بچمو حتی بغل هم نکرده بودم🥲
وزن ۲۶۰۰، قد ۴۹، دور سر ۳۳😍🧿❤️
زایمانمم ۳۷ هفته و ۱ روز بودم
وقتی شکمو میبریدن حس میکردی؟
بسلامتی عزیزم خدا برات حفظش کنه.کدوم بیمارستان بودی و اینکه از بیمارستانت راضی بودی
مال منم دو دور بند ناف دور گردن بود
دقیقا منم ۳۷هفته با ان اس تی بد سزارین شدم اورژانسی
اقا من غلط کنم دیگه بچه بخوام اولی و اخریمه خاک توسرم ۱۹روز دیگه قراره اینارو تجربه کنم😭😭مث سگ میترسممم😭😭😭
۲ دور بند ناف هم محکم دور گردنش بود بخاطر همون ان اس تی قلبش افت میداد...
بسلامتی مبارک باشه وزن یک ماهگی چقدر بود
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.