تجربه ی من از سزارین..
همه چیزش عالیه..
حتما از پمپ درد و شیاف دیکلوفناک قبل از شروع دردها استفاده کنید..

میگن فشار شکمم بده، اما واسه منو ۳بار فشار دادن اصلا دردم نیومد چون تو بی حسی اینکار رو انجام میدن نترسین..


فقط اینکه بدتریییییین چیز تو سزارین برای بار اول بلند شدن از تخته، پیشنهاد میکنم نیم ساعت تا ۴۵دقیقه قبل از بلند شدن از تخت و راه رفتن حتماااا از دوتا شیاف دیکلوفناک استفاده کنید..
من الان پاشدم، مامانم منو شست ینی مثل یه آدم فلجی بودم که تا آخر عمر نمیتونه راه بره، و از همه بدتر راه رفتن و برگشتن و دراز کشیدن روی تخته، بهتون بگم یک ساعت طول کشید تا روی تخت دراز بکشم، به همه فحش میدادم شوهرم مادرم پرستارا میخواستن حرف بزنن میگفتم حرف نزنین ازتون بدم میاد، حالا ببینین چطور بودم..
بعدش که رفتم رو تخت کلی گریه کردم..
فقط یادتون نره قبل از بلند شدن شیاف دیکلوفناک استفاده کنید..
درد و سوزشم مثل این بود که با چاقو خام خام یجای بدنمو برش دادن و روش نمک ریختن..

الانم از فشار زیادی که روم بود سردرد گرفتم

این تجربه ی من بود، شاید برای کس دیگه اینطور نبوده باشه

۸ پاسخ

چقد تجربت شبیه تجربه من بوده

عزیزم این درد هات فقط به خاطر بی حسی هست .... من سر دخترم پرستار بلندم کرد که منو ببره سرویس ....نزاشتم حتی بیاد تو گفتم خوبم... متاسفانه بی حسی روی نخاع مادر اثر میزاره و به شدت سر درد میاره سر دخترم بی هوش بودم درد داشتم ولی قابل تحمل بیشتر شکمم منقبض شده بود تا درد خاصی....

پمپ درد که دکترم گفت الان خیلی نمیزارن و به منم گفت بهت نمیدم چون مخدر وارد بدن بچه میشه و بچه بی‌حال میش.تازه میگن پمپ دردای الان مثل قدیم نیست چند نوع مسکن داشته باش و اثر بکنه

عزیزم دردش قابل تحمله
حالا من صبح سز شدم فردا صبح راه رفتم اصلا اذیت نشدم ولی هم تختیم شب راه رفت خیلی اذیت شد

یا خدااااا

بسلامتی مبارکه عزیزم

منم سزارینی بودم وقتی خواستم بلند شم قبلش ۲۰ دقیقه روی تخت نشستم و پاهام اویزان کردم بعد اروم اومدم پایین حتی بدونه کمک اومدم پایین یه ربع توی سالن تنها راه رفتم بعد اومدم بازم به همون شکل یه خورده نشستم بعد اروم دراز کشیدم اصلا اذیت نشدم

وایی منم از همین بلند شدن بعد از عمل میترسم😭😭😭پمپ درد اروم نمی‌کرد دردشووو؟؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان دنیز مامان دنیز ۲ ماهگی
#تجربه سزارین پارت ۲
حالت تهوع شدید هم گرفته بودم ولی فقط حسشو داشتم بالا نمی اوردم بعد چند دقیقه دیگه صدای گریه بچه رو شنیدم اونموقع بود که انگار کل دنیارو بهم دادن و نا خودآگاه اشکام میریخت🥹بعدش تمیزش کردن و نشونم دادن و دیگه بردنش و بخیه هامم که دکتر زد تموم شد بردنم ریکاوری که نیم ساعت اونجا بودم که سردم نبود اما لرز داشتم تا نیم ساعت که بردنم تو اتاق و من پمپ درد هم خاستم که برام از اتاق عمل گذاشتن جابجام که کردن اومدم تو اتاق اصلا حرف نزدم و زیر سرم هیچی نگذاشتم چون اگه اینکارو نمیکردم بعدش سردرد شدید میگرفتی که خداروشکر من نداشتم
کم کم اثر بی حسی از بدنت میره ولی تا موقعی که بره یه حس عجیبی داشتم دوس داشتم همش پاهام سریع تکون بخوره
خلاصه اولی بود که دردم شروع شه سریع پمپ درد رو فشار میدادم حتما حتما پمپ درد بگیرین که خیلییی خوبه من فقط کل دردم تو این بازه زمانی یک روز بیمارستان اندازه درد پریودی بود راه رفتنش هم انچنان سخت نبود برام چون کم کم شروع کردم به بلند شدن نیم ساعتی طول کشید تا اروم بلندشدم دیگه خوب بود شما هم همینکار کنید حتما
مامان امیرعلی 🧸❤ مامان امیرعلی 🧸❤ ۲ ماهگی
🔶️ تجربه من از زایمان سزارین🔶️ (۳)

بعد از ریکاوری منو بردن بخش و دیگه تا فرداش که مرخصی بشم همونجا بودم. خب طبیعتا زخم سزارین دردناکه و خیلی نمیتونی حرکت کنی اما ساعت به ساعت بهتر میشی. هروقت درد داشتم میگفتم که بیان برام شیاف بزارن که خیلی دردم بهتر میشد. اولین راه رفتن هم خیلی دردناکه ولی قابل تحمله (اابته برای من اینجوری بود و آستانه تحملم بالاست) چندین قدم که برداشتی خیلی بهتر میشی برای همین توصیه میشه روز اول رو بیشتر استراحت کرد اما روزهای بعد سعی کنید راه برید تا کم کم بهتر بشید. بدی سزارین همین جای عمل و بخیه است که مدتها راحت نیستی و برای بلند شدن و نشستن یا پهلو به پهلو شدن خیلی اذیت میشی. من متاسفانه پمپ درد نداشتم چون از قبل هماهنگ نشده بود و برای زایمان طبیعی بدون درد (اپیدورال) برنامه ریخته بودم. ولی درخواست شیاف میدادم و مدام برام شیاف میذاشتن و بهتر میشدم.

برای عمل سزارین حتما درنظر بگیرید که باید بعدا تو خونه کمکی داشته باشین. من اگه همسرم و مادرم پیشم نبودن، با این زخم سزارین عمرا میتونستم کارام رو انجام بدم. اوایل انقدر سخته بلند بشی که خیلی طول میکشه. مثلا بچه گریه میکنی تا بیای بلند بشی که بغلش کنی خیلی زمان میبره حتما باید کسی باشه که بهتون کمک کنه. تا مدتها جای بخیه درد داره. در مقایسه با زایمان طبیعی که بعدش راحتی و میتونی همه کارات رو خودت انجام بدی. این شرایط رو حتما درنظر بگیرید.
مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 ۲ ماهگی
🌸تجربه سزارین پارت پنجم🌸
همون موقع به خانم پرستار گفتم و اومدن دوتا شیاف هم برام گذاشت تا ساعت چهار اینا که وقت ملاقات تموم میشد با خانواده ام سرگرم بودم در اون حین بیحسی ام کامل رفت وقتی همه رفتن دردم شروع شد اما اونقدر که میگفتن و شنیدم بودم زیاد نبود واسه من مثل درد پریودی بود اما من پریودی های دردناکی هم داشتم خلاصه درد غیر قابل تحملی نبود با شیاف و سرمای که بهم وصل میکردن من اوکی بودم.خب شاید ساعت ده شب و باید یک چیزی میخوردم و از تخت میومدم پایین که قسمت سخت سزارین از نظر من فقط اون لحظه ای بود که خوابیده بودم و باید مینشتم لبه تخت این خیلی واسم سخت بود خلاصه با کمک همراهمیم بلند شدم نشستم لبه تخت یکم بابونه و نبات خوردم پرستار اومد سوند رو خارج کن اصلا درد نداشت سوزش هم نداشت من چون از وقتی از اتاق عمل اومده بودم تکون نخورده بودم و کلا به پشت دراز کشیده بودم موقعی که تکون خوردم و نشستم خون ریزی کردم همین باعث شد شکمم رو فشار بدن چون به دکترم سپرده بودم تو بیحسی انجام بدن که همین کار رو هم کرده بودن اینو یادم رفت بگم موقعی که میخواستم برم پخش از ریکاوری اونجا هم شکمم رو فشار دادن درد نداشت موقعی هم وارد پخش شدم فشار دادن چون هنوز بیحسی داشتم اونم قابل تحمل بود خب داشتم میگفتم چون خون اومد ازم پرستار چند بار شکمم رو فشار دادم خب واقعا دردناک بود اما چند ثانیه فقط دردش میشد
مامان حامی مامان حامی ۱ ماهگی
سلام خانوما
من تازه وقت کردم بیام از زایمانم بگم بهتون 😄
اول از همه از خدا میخوام که همتون با دل خوش و سلامتی فندقتون رو بغل بگیرید 🥹
دوم اینکه من از اول قبل از اینکه باردار بشم میگفتم فقط طبیعی میخوام زایمان کنم ولی بعد بارداری و یه سری پرسیدن تجربه ها و تحقیق تصمیم گرفتم سزارین کنم و به نظرم بهترین تصمیم بود برای من
البته که بدن هر شخص فرق داره ولی من برگردم عقب هم باز سزارین رو انتخاب می‌کنم
صبح رفتم بیمارستان و چون من بیهوشی کامل رو انتخاب کرده بودم وقتی نرفته بودم اتاق عمل برام سوند رو گذاشتن
سوند اونقدر ها هم که میگن درد نداره فقط بدیش اینه هی احساس دسشویی داری و فکر میکنی داره در میاد 😕
بعدم که رفتم اتاق عمل و بیهوشی و زایمان تو ریکاوری که به هوش اومدم درد نداشتم پسرم رو گذاشتن رو سینم که شیر بخوره و سریع رفتم بخش اونجا هم دردم در حدی نبود که اذیت بشم با اینکه پمپ درد هم نداشتم
از راه رفتن هم بگم یه مقدار سوزش داری ولی نباید بترسی و تو ذهنت بزرگش کنی چون خودت که میای از تخت پایین و میبینی اونقدر هم درد نداشت دوست داری راه بری البته که خوب فشار میاد به آدم که طبیعیه
روز مرخص شدن از بیمارستان درد بدی اومد سراغم که گریه میکردم که راه حل اون درد هم شیاف دیکلوفناک ۱۰۰
ادامه دارد ...
مامان جانان🤍 مامان جانان🤍 ۱ ماهگی
مامان کیانا مامان کیانا ۱ ماهگی
تجربه ی من از زایمان سزارین پارت ۴
روز اول و ساعتای اول خیلی درد کشیدم داد میزدم و مثل چی گریه میکردم با اینکه هم پمپ درد داشتم و هم شیاف میذاشتن،
تا ساعت هشت شب هیچی نخوردم زیر سرمم تا شب بالشت نذاشتم، انقدر سر و گردنمو از ترس اینکه سردرد بگیرم تکون ندادم خشک شده بودم باید روغن کاری میکردم موقع تکون دادن ولی خب اثر داشتا چون بعد از اینکه بی حسیم از بین رفت یه ذره هم سردرد نداشتم
رسید به ساعت هشت شب، وقت بلند شدن از روی تخت و اولین راه رفتن
خداروشکر پرستاری که کمکم میکرد خیلی مهربون بود یواش یواش کارشو انجام میداد، اولش خیلی راحت از رو تخت بلندشدم ولی وقتی وارد دستشویی شدم یهو فشارم افتاد و دوباره تنگی نفس گرفتم، قبلش باید یه چیز شیرین میخوردم که نخوردم متاسفانه
مامانم میگفت رنگت مثل گچ دیوار شده بود موقع راه رفتن
ولی بچه ها وقتی میگن بدن با بدن فرق میکنه یعنی همین، مال من خیلی بد گذشت ممکنه مال یه نفر دیگه خیلی راحت بگذره، قبل از اینکه برم بیمارستان فکرمیکردم قرار نیست درد مرد بکشم ولی رکب خوردم کیومرث، بعد از عمل و رفتن بی حسی سرویس شدم
و ظهر روز یکشنبه ساعت یک مرخص شدم و با نینی و شوهری و مامانم رفتیم خونه، تمااام
سوالی داشتید بپرسید در خدمتم❤️
مامان توت فرنگی 🍓 مامان توت فرنگی 🍓 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین
پارت پنجم
من کمرم داشت منفجر میشد از درد و دردعام از همون اول بود ولی بد دو ساعت از عمل وای خدا جیغ میزدم پمپ درد داشتم مسکن زده بودن شیاف دو تا ولی این درد کم نمیشد فقط گریه میکردم ناله جیغ انگار داشت زمین آسمون نصف میشد گفتم چند ساعت بگذره حتما خوب میشم ولی اصلا خوب نمیشدم تا الانم درد دارم
تشنم شده بود ساعت هشت شب بود اومدن گفتن سوند باید در بیاریم فقط یه اخ گفتم در اوردن وای بر بلند شدن اول بد عمل خون گریه میکردم میگفتم نمیتونم درد دارم شوهرمو مامانم پرستار منو بزور بلند کردن اولین قدم بیهوش شدم افتادم یه ربع بیهوش بودم وقتی چشامو باز کردم دیدمم مامانم شوهرم دارن گریه میکنن میگفتم خوبم من
دو ساعت بد دوباره امتحان کردم به بلند شدن پنج قدم رفتم برگشتم دراز کشیدم دوباره باز دو ساعت بد هر بارم به بدبختی بلند میشدم با گریه ناله
و امان از دردها که هیچ جوره اروم نمیشد هنوزم دارم نمیدونم واسه چیه هر چی میگفتن به پرستارا مسکن بزن میگفت پمپ درد داره شیاف دادیم نمیشه کاریی بکنیم