سلام مامان ها تو رو خدا اگه تجربه ای دارین بهم بگین چیکار کنم
پسرم از همون کوچیکی هرکی میومد خونمون گریه میکرد که یا نره یا من باهاش میرم بخصوص مادرم و مادرشوهرم خیلی میچسبید به این دو نفر که من زیاد نمیذارم مادرم و مادرشوهرم بیان خونمون میگم کیان اینجوری میکنه من خوشم نمیاد نیاید تا از سرش بیوفته آخه مادرم میدونه من عصبی میشم درکم میکنه ولی مادرشوهرم انگار از خداشه کیان تا میگه نرو اینم کلا چطر میشه خونمون.
وقتیم بریم خونه مادرشوهرم یا مادرم گریه میکنه که من میمونم اینجا که من اصلا دوست ندارم بدون من جایی بمونه با هزار کلک باباش میارتش هردفعه ولی خب من همش استرس دارم که یه وقت نمونه.
الان مادرم بعد قرنی اومد خونمون قبلش کلی باهاش صحبت کردم که وقتی خواست بره گریه نکن ولی انقدر گریه کرد که آخر مادرم مجبور شد با خودش ببرتش. من الان باردارم فردا روز بخوام مادرم هی بیاد بهم سر بزنه این بچه اینجوری کنه من چیکار کنم به خدا دیگه نمیدونم چیکارش کنم

۴ پاسخ

من پسرم یه بار خیلی گریه کردکه بمونه خونه مامانم اینا من اصلا اجازه ندادم با همون گریه بزور بردم چون میدونستم یه بار بزارم عادت میکنه به نظرم از اول اشتباه کردی اللنم سفت و محکم وایستا و براش شرط بزار که اگر این کارکنی از چیزی که دوست داره محرومش کنی بعد هم با یه مشاور حرف بزن خیلی کمکت میکنه

قاطع باش
بگو نه
هرچی‌مادرشوهرتو مادرتم اصرار کردن بگو نه

دختر منم اینجوریه پری شب موند خونه مامانم منم خیلی مخالفم هرچی هم صحبت میکنم انگار ن انگار حالا نی نی تون بیاد شاید بهتر بشه اونموقع ازش کمک بخواه بگو نی نی تو ک باشی خوشحاله یا بخواه ک وسایل برات بیاره مسئولیت بهش بده دختر من میگه خونمون رو دوس ندارم من ساختمان مادرشوهرمم بالا میره میاد ولی اصرار داره خونه مامانم بمونه چون حیاط دارن

خب ازخدات باشه پسرت نیس استراحت کن من باز دوست داشتم تو شهر خودم نزدیک خونه مامانم بودم پسرم خونه مامانم میرفت

سوال های مرتبط