سلام بچه هاخوبین..منم زایمان کردم🙂
ازدیروز کمردرد وشکمم اومده بودپایین وروی واژنم فشاربود دیشب نرفتم گفتم خوب میشم که صب ساعت۶شدید شد زیردلم وسنگینیش ساعت۹رفتم بیمارستان گفتن۵سانتی ۹.۳۰بستری شدم وهمون اول ازدردبالاآوردم رفتم توی زایشگاه گفتن اپیدورال میخای که گفتم بزنن ولی روی من اثرنداش😵‍💫چون خیلی پایین بوددیگ دردم اصن ازبین نرف هی معاینه پشت معاینه منم همراهش زورمیزدم ساعت۱.۰.۳۰شدم۸سانت گف خیلی خوب پیش رفتی دیده میشه ساعت۱۱.۳۰فکنم فول شدم۱۰سانت ولی مرگوبه چشمام دیدم داشتم ازحال میرفتم وعرق شدید کرده بودم هی سرم میزدن برام هی میگفتن زور بزن ک مدفوع کنی ساعت فکنم۱۰دیقه به۱بردنم سربع زایشگاه گفتن زوربزن اومد ازاعماق وجودم زدم گف نزن نزن شل کن ودخترم اومد به این دنیا وکل دردام رفتش🥺۱۷شهریور زایمان کردم بیمارستان خوبی بود وهمش بالاسرم بودن درسته دانشجوداشتن ومعاینه میکردن ولی خیلی کمک کرد به روند زایمانم وهواموداشتن واخلاقشون خوب بود...

الانم توی بخش هستم

۱۹ پاسخ

منم ۱۷ شهریور زایمان کردم و خیلی راضی ام از ماما بخش و پرسنلش 😍
مبارکت باشه عزیزم

ای جونم خداروشکر😍😍 خسته نباشی خوش قدم باشه😘😘

وای این حال قشنگ بعد زایمان ووجود فرشته کوچولو کنارت دنیایی ارزش داره
مبارکه عزیزم😍

بسلامتی عزیزم قدمش پر خیر و برکت

مبارکا باشع عزیزم خداروشکر بلاخرع ب سلامتی ب دنیا اومد همه گهواره ای ها منتظر بودن 😂😂❤️

خدارو شکر♥️

مبارک باشه عزیزم قدمش پر خیر وبرکت❤
منم ایشالله میخوام برم هفده شهریور ماما همراه نداشتی؟منم بخاطر همین دانشجوها میترسم میخوام ماما همراه بگیرم
بی‌حسی به کمر زدن یا سرم؟

چندهفته؟

مبارکه عزیزم.بچه اولتونه؟

همه تون زاییدین من موندم🥲

ایشالله مبارکه پرروزی و برکت باشه

به سلامتی عزیزم

مبارکه عزیزم به سلامتی انشالله

منم از دیشب تالا واژنم در دمیکنه طوری ک باید دست بگیرم دیوار پاشم ولی درد دیگه هم ندارم

عزیزم مبارک باشه که
خداروشکر به خوبی تموم شده
اولش خیلی خوب پیش رفتی ، نپرسیدی چرا اپیدورال روت اثر نکرده ؟ بعد 17 شهریور مگ اپیدوال میزنه من فک میکردم فقط خصوصیا میزنن
چقد شد هزینه ت؟

مبارک باشه قدمش خوش ب حالت راحت شدی

برامنم دعاکن دردام شروع بشه🥰🫠☺️بسلامتی ایشالله مبارکه

مبارک باشه عزیزممممم قدمش خیر باشه براتون

بسلامتی چقدر زود فول شدی.

سوال های مرتبط

مامان دلخوشیام💙 مامان دلخوشیام💙 ۱ ماهگی
تجربه زایمان(طبیعی)
خب من ۲۱ ام معاینه شدم ۱ سانت بودم بعد دکتر برام معاینه تحریکی انجام داد که بعدش خونریزی گرفتم گفت برو بیمارستان شبش رفتم بیمارستان که باز معاینه کردن گفتن ۲ سانتم و چیزی نیست برم خونه گذشت تا دیشب من درد داشتم ولی نه خیلی شدید حرکات بچم هم نسبت به روزای دیگه کمتر شده بود دیگه باز رفتم بیمارستان که گفتن همون ۲ سانتم و ضربان قلب بچه هم خوب بود و دردام هم ثبت شد ولی گفتن درد زایمان نیست خلاصه ما باز برگشتیم خونه که از نصف شب دیگه دردام هی شدید شد که نمیتونستم نفس بکشم از صبح تایم گرفتم فاصله شون زیر ۸ دقیقه و ۵ دقیقه بود ولی نرفتم بیمارستان گفتم خوب دردامو خونه خودم بکشم بهتره دیگه ساعتای ۱۴ رفتیم بیمارستان تا معاینه کرد گفت ۶ سانتم و پذیرش شدم ساعت ۱۵ رفتم زایشگاه اونجا کیسه آبمو پاره کرد با یه میله فک کنم پلاستیکی بعد گفت ۷ سانتم دیگه مامایی که برا من بود بهم ورزش داد ولی تا خواستم انجام بدم دردام خیلی شدید بود احساس زور داشتم معاینه کرد گفت فول شدی همونجا رو تخت کمک کردم با معاینه و تحریک تا سر بچه اومد پایین پایین بعد دیگه بردنم اتاق زایمان اونجا چند تا زور زدم که پسرم دنیا اومد ساعت ۱۶ کلا با اومدنش سبک شدم بعد جفتمو دراوردن که دیگه بشدت سبک شدم حس خوبی بود بعد اون همه درد بعد رحممو ماساژ داد و رسید به بخیه که من گفتم بیحسی برام زدن ولی فقط برا داخلیا چون بیرونیا گفت چون پوسته بی حس نمیشه (۲ تا بخیه بیرونی خوردم و همینم گفتن که میخواستیم اصلا بخیه نخوری ولی خودم اشتباه یجا داشتن بهم میگفتن زور نزن من فک کردم دارن میگن زور بزن که نتیجش شد دو تا بخیه)
مامان 🦄𝓗𝓮𝓵𝓮𝓷 🦄 مامان 🦄𝓗𝓮𝓵𝓮𝓷 🦄 ۹ ماهگی
ماجراهای منو زاییدنم پارت ۵🙃
اون احساس دسشویی دو کلا ولم نمیکرد هی میرفتم دسشویی ولی نمی اومد.گفتم حتما یبوست شدم یکم زور زدم دیدم نه نمیاد. هنو تو فشار بودم اومدن صدام کردن ک میخواد شیفت رو تحویل بده معاینه کنه .داشتم اماده میشدم برا معاینه پرسید درد داری؟گفتم اره ولی کم میگیره ول میکنه  غیر قابل تحمل نیس ولی چون اعصابم ضعبف شده عذیتم احساس دسشویی دارم
گف طبیعیه .معاینه ک کرد گف دختر درد نداری؟ تو ک فول شدی .تا گف فول شدی شوک شدم فهمیدم که هلن داره خودش میاد کمک . تا رفت بیرون دختره دوباره رفتم دسشویی زور زدن
حرکات ورزشی هی دردم بیشتر میشد ولی من دیگه محل ندادم کار خودمو کردن ک شیفت جدید اومد .. معاینه ک کرد گف سر بچه رو لمس کرد تا اینو گف من قدرت گرفتم شروع کردم به زور زدن . هی میگف الکی زور نزن فقط درد رو حس کردی زور بزن بینش نفس عمیق بکش .ولی من دیگه خسته بودم راه نجات رو پیدا کردم . با سه تا زور سر هلن اومد بیرون تا سرش رو دیدم و اومد دیگه من از حال رفتم تموم بدنم یهو سر شد چشمام سیاهی رفت . خلاصه تو گیچی و منگی بودم ک بی حسی زدن و بخیه زدن .معاینه ک کرد گف سر بچه رو لمس کرد تا اینو گف من قدرت گرفتم شروع کردم به زور زدن . هی میگف الکی زور نزن فقط درد رو حس کردی زور بزن بینش نفس عمیق بکش .ولی من دیگه خسته بودم راه نجات رو پیدا کردم . با سه تا زور سر هلن اومد بیرون تا سرش رو دیدم و اومد دیگه من از حال رفتم تموم بدنم یهو سر شد چشمام سیاهی رفت . خلاصه تو گیچی و منگی بودم ک بی حسی زدن و بخیه زدن .
مامان یزدان مامان یزدان ۹ ماهگی
دخترا اینم تجربه زایمان من
دخترا من سشنبه ماما مرکز بهداشت گف برو بستری شو منم اومدم بیمارستان بعد معاینم کردن گف دو سانتی برو چهارشنبه ۸ صب بیا برا بستری من و ساعت ۴ صب بود درد گرف بعد خیلی درد داشتم تحمل کردم رفتم حموم بعد ک در شدم شوهرم حوله داغ میکرد میذاشتم رو شکم و کمرم بعد ساعت ۸ونیم بیمارستان بودم و کارای بستری و انجام دادم رفتم برا معاینه گف خیلی دهانه رحمت خوب باز شده ۶ سانت باز بودم بعد ماما همراهم اومد برد حموم و خیلی درد داشتم اصلا باهاشون همکاری نمیکردم بعد ک رفتم دوباره برا معاینه گف اگ زور بدی بچت میاد منم هر چی زور میزدم نمیومد بعد گف زور بزن داره میاد منم هر چی زور میزدم میگفتن بدرد نمیخوره دردام خیلی شدید بود حموم ک میرفتم سرم و میکوبیدم ب دیوار بس درد داشتم بعد دوباره رفتم ک معاینه کنن میگف زور بزن هر کاری میکردم نمیشد بعد من از ساعت ۹ بستری بودم تا اینکه دکتر اومد اونم میگف زور بزن دید بچه نمیاد با ی دسگاه سرش و کشیدن بیرون شکمم و کلی فشار دادن تا بچه یکم اومد بیرون سرش تو کانال گیر کرده بود نمیومد دکتر دستشو یکم کنار داده بود ک بتونه بکشه دست بچم شکسته😭😢 دیگ بعد ک بچمو در اوردن سبک شدم اصن دردام تموم شد انگاری ولی بیش از حد بخیه خوردم انقد میسوزه میترسم برم دسشویی
آواتار مامان دختر نازمامانش مامان دختر نازمامانش دختر نازمامانش ۱۲ ماهگی
بچه اولته
مامان امیر حسین 💙 مامان امیر حسین 💙 روزهای ابتدایی تولد
تابردنم داخل تا منو دیدن میگفتن این دوسانته هفتش پاینه هنوز جاداره
منم داز کشیدم .بعد ی ساعت سرم امپول فشار زدن .هی دردام پیشتر شد
ولی رحمم همون دوسانت سر پجه بالا بود .خیلی اذییت شدم .هی معاینه هی معاینه تحریکی ک رحمم باز بشه .ولی اصلا .گفتن پاشو ورزش دوساعت ورزش معاینه کرد گفت ۳ سانت .گفت بیاد دوش اب گرم .ی ساعت رفتم دوش دردام حس نمیکردم زیر اب گرم.خلاصه همون سه سانت .توپ دادن اخرش ماما گفت اخ ادستت ک میخای زایمان کنی من راحت بشم .رفت روتخت خابید .بعض داشت گلمو خفه میکرد .دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم ایقد گریه کردم .ساعت یک شب معاینه کرد بازم هیچ پیش رفتی نداشتم بااینکه بچه سومم بود .ولی خیلی اذیت شدم. بهش گفتم کیسه اب بزن سر پچه میاد پایین منم راحت بشم زایمان کنم .گفتش ت کار ما دخالت نکن .ساعت ۲دیه مجبور شد کیسه ابمو بزنه ک دردای اصلی وای وحشتناک بود ک ی سره بود نفسم گرفت حالم بد شد .هی با درد معاینه میکرد گفت ۶ سانت خوبه زور بزن .پاشو سرپا باش ک من نتونستم خیلی درد داشتم التماس میکردم هی یا حسین میگفتم .ساعت نزدیک ۳ شب بود ک گفتن فول شد .بریم روتخت زایمان..

گفتن زور بده سه چهارتا زور زدم ک شرش بزور دروامدد خووداا بعد ک پسرمو گذاشتن ت بغلم ک بند ناف ببرن هی نگاش میکردم گریه میکردم .بعد بخیه هامو زدن وتموم..انشاله همه ی چشم انتظار ها


امیرحسین مامان ۲۲ /۷ /۱۴۰۳ .بدنیا اومد. دورتبگردم