مامانا من هفت روزم بود خواهر شوهر هام اومدن دیدنم یکی از اون دوتا خیلی مسخره تره اومد بچمو ازم گرفت میگه نمیدمش ایقد بچمو تکون داد بعد کاچی دهن بچه هفت روزه داد من ایقد گفتم بچمو بده بده اصلا نداد بچمو هی منو میزد صورتمو میزد پامو میزد بعد مامانش مادر شوهرم می‌گفت بزار بچه رو همین جوری کنه بردار زاده خودشه می‌گفت بچه تو نیس مال خودمونه بعد شوعرمم اینجا نیست سه ماهه رفته دریا هنوز نیومده سر کار ایقد بچمو تکون داد این ور اون ورش کرد تا اون یکی خواهر شوهرم اومد بچه رو گرفت داد ب من گفت ندا خابه بزار تو گهواره بخابه گناه داره من همین ک گذاشتم تو گهواره ی دیک دقیقه طول نکشید من در گهواره باز کردم دیدم بچه بالا آورده شیر نه ها ی چیز زرد رنگ بالا آورده بعد من بلندش کردم دهنشو تمیز کردم فک کردم خوبه دیدم داره کبود میشه صورتش دست پاهاش نمیتونه نفص بکشه نفصش گیر کرده انگاری نفسشو نگه داشتن اندازه نیم ساعت همین بود کبود شده بود بردیم بیمارستان با آمبولانس بهش ایقد اکسیژن بهش زدن تا نفسش اومد خدا رو هزار مرتبه شکر واقعا من دیونه شده بودم ایقد گریه کردم خودمو زدم خداروشکر خوب شد بعد اون خواهر شوهرم اینا رفتن شهر خودشون مادرش میگه اون اینجوریش نکرده اونم میگح من نکردمش بعد ب مادرش زنگ زده ب ندا بگو خیالت ب بچه باشه تو اصلا فکر بچه نیستی فلان بیسان هزار تا حرف بعد مادرش میگه ب شوهرت نگو یعنی ب پسرم نگو ک بچه اینجوری شده خواهرت اینجوریش کرده من بهش میگم دیگه حق ندارن نزدیک بچم بشن والا من کردکوی زنده شدم بچمو تو اون حال دیدم خدا بهمون رحم کرد😓🥺

۲۴ پاسخ

چرا اجازه دادی بهش کاچی بدن😐
تو مادرشی ناسلامتی وظیفته ازش مراقبت کنی خانم
قشنگ زنگ بزن ب شوهرت همه چیو بگو،بگو ۹ماه من این بچرو ب دندون کشیدم ک خواهرومادرت بیان بکشنش؟ بگو یبار دیگ نزدیک بچم بشن هرچی دیدن از چشم خودشون دیدن. یکم جرات داشته باش دختر وگرنه نمیتونی ب بچت هم یاد بدی ک ازحقش دفاع کنه

چه وحشتناک حتما ب شوهرت بگووو

اعصابم خورد شد چقدر بیشعورن توروخدا به شوهرت بگو بعدم نزار بیان دیگه

ببخشیداا چقدرر بیشعور تشریف دارن اخه کی ب بچه 7 روزه چیزی میده؟؟ و تکونش میده البته مادرشوهرت بدتر بیشعور تشریف دارن..
بلوچا بعضیا اصن آداب سرشون نمیشه هاا منم بلوچم ولی مم جات بودم بخدا همونجا طوری میزدمش ک حالش جا میومد

به شوهرت نگی فردا روزی خودتو متهم میکنه . به شوهرت میگی و دیگه راهشون نمیدی خونتون . تروخدا یکم جدی برخورد کنید با این ادمایی که برای جون بچتون ارزش قائل نیستن

خیلی میخوام ادب رو رعایت کنم ولی نمیتونم. ب ر ی ن به سرتاپای هیکلشون و محل سگ دیگه بهشون نذار. بچت هم به هیچ عنوان دستشون نده. نکبتای عوضی. خداشاهده اسنقد حرصی شدم الان از کارشون 😡😡😡😡😡
کاچی مگه میدن به نوزاد. اب هم نباید داد.

وای خدا کاچی گیر کرده بوده تو را نفس بچه .
رفتین اورژانس هیچی بهتون نگفتن

تورا خدا دیگ نزار نزدیک بشن اصلا نزار بچه ببین اینا حیونن
حتما ب شوهرت بگو مثل وحشیا با بچم رفتار کردن بچم رفت اومد خدا دوست داشت ک بچه برگشت

دیگ نبینشون تا شوهرت بیاد

خاک برسرت گذاشتی به بچه ۷ روزه کاچی بدن؟؟؟؟ مگه ناتوانی که نتونستی بچه رو ازش بگیری ؟؟؟؟؟ وای قشنگ داشتن بچه رو میکشتن توام وایسادی نگاه کردی تو خونت راهشونم نده اخمقای بیشعورا چه برسه بهشون بچه بدی ولی بنظرم همونقد که اونا مقصرن توام مقصری که بچه رو نگرفتی ازشون حتمنم به شوهرت بگو

ای خدا لعنتش کنه من میبودم خدا وکیلی جرش میدادم از وسط

وای خدا لعنتش کنه به بچه کاچی داده ب خاطر همین بچه نتونسه نفس بکشع دیگ نزار روی بچت ببینن

زنیمه احمق بیشعور بیسواد خاک برسرش کنن هرچی ازدهنت درمیاد زنگ برن نثارشون کن انقد سرشون داد برن بگو بیان سمت تو بچت قلم پاشونو میشکنی
درو روشون باز نمیکنیااا اصلا اصلا اصلا نه جواب تلفن بده نه درو روشون باز کن اصلا بلاکشون کن احمق هارو
اوف من چقد حرص خوردم
خاک برسرش کنن
میزدی تو دهنش پر خون شه

وای چه وحشتناک، اصلا یه عمر باید بزنی تو چشش که با مسخره بازیش داشت بچت رو میکشت. حتما به شوهرت بگو. از این به بعد هم اومدن رک بگو بچه رو برندار

خدا لعنتش کنه،زنیکه نفهم کی به بچه ۱۰ روزه کاچی میده کاچی واسه خودمون هم سنگین خداروشکر ک بخیر گذشت دیگه نزار نزدیک بچت بشن

واقعا چقد بد نمیدونم‌واقعا بعضیا هیچ تحربه و درسی نخوندن الکی میان چیزای الکی به بچه میدن‌خیلی مواظب بچت باش تا شش ماه فقط بهش شیر بده حتی اب هم نده من مامانم میخواست اب بده بچم نذاشتمش ترسیدم

چ خواهر شوهر نفهم بی شعوری

خاک عاالم😐

چه بیشعوری هستن ببخشیدااااا
از این به بعد هر وقت دیدشون همیشه بهشون یادآوری کن میخواستین بچه ام بکشین
این موضوع و یه دستاویز قرار بده بکوب تو سرشون تا دیگه جرات حتی نگاه کردن به بچه ات هم نداشته باشن
روانی هستن
همیشه هم برای شوهرت گوشزد کن که چی کردن

چرا نگی؟اتفاقا بگو و همین موضوع رو بهانه کن پایی اون دختر دست شکسته رو قطع کن از خونت
کاچی دهن بچه کرده؟ برادر زاده خودشه هر کاری خواست بکنه؟
اصلا میگن بچه رو نباید زیاد تکون داد مایع تو سرش جا به جا میشه
این دختره چند سالشه؟

وای خدا اینا دگ کین!!!
حتما حتما به شوهربگو
مطمئن باش خودش بفهمه خیلی شاکی میشه ازت که بهش نگفتی

الهی چجور با بچه کوچیک اینجور میکنن خدا به داد برسه
بنظرم حتما با شوهرت در میون بزار

وای گیر چ آدم های احمقی افتادی
حتما ب شوهرت بگو
خواهر شوهرت تو اگه خواهر شوهر من بود الان کشته بودمش زنیکه میمون

وااای چرا اجازه دادی بهش کاچی بده ؟ باهاشون برخورد جدی کن و حتما به شوهرت بگو

چرا نسل همچین خواهرشوهرمادرشوهری منقرض نمیشعع🫤یکی میزدی دهنش بچتو پس میگرفتی جای نگا کردن

وای همونجا ی دعوا میکردی به‌شوهرتم میگفتی ک دیگه نیان اه

سوال های مرتبط

مامان دختر کوچولوم مامان دختر کوچولوم ۴ ماهگی
ادامه......


دور منم هزار نفر جمع شده بود
هی ب هم میگفتن آقای نمیدونم چیو صدا کنین کمک یار اونجا بود
مامانم یهو از راه رسید ترسیده بود بیچاره گفت چیشدع چیشده
بیچاره اومد خودش بلندم کرد گذاشت رو گفتم نکن کمرت درد میکنه گوش نکرد
بعد ک گذاشت رو تخت گریه کرد خیلی ناراحت شده بود
بعد یکم خوردنی داد خوردم اومدن دم دستگاه وصلم کردن معاینه میکردن هی و رحم من با کمال پرویی همون سه سانت بود و سلام
من راحت گرفتم سه ساعت خوابیدم بعد دو روز بیداری
اون سه ساعت خواب آنقدر ب من چسبید بین اون همه درد ک نگو نپرس
ولی بعد سه ساعت ک بیدار شدم دوباره انگار داشت دردام شروع می‌شد ک یهو دیدم همه دورم جمع شدن دارن با هم حرف میزنن انگار تبم رفته بود بالا بچم هم مدفوع کرده بود وقتی معاینه کردن خودمم دیدم ک ترشح سبز اینا بود
ولی بیشعورا صداشونو در نیاوردن
فقط میگفتن تبش رفته بالا سز میکنیم
اون موقع ک گفتم سز میکنیم انگار دنیا رو ب من دادن
آنقدر خوشحال بودم آنقدر خوشحال بودم ک نگو
مامان ˡⁱʸan💕🐣 مامان ˡⁱʸan💕🐣 ۵ ماهگی
مامانا من زایمان کردم دوروزه درد زایمان کشیدم خیلی ب سختی بود چون زایمانم طبیعی و خیلی سخت بود خدا از این پرستا نگذره ک پارم کردن با معاینهه کردن بعد ۴سانت شدم ماما گف بستری کیسه آبم پاره نشده بود دستشو کرد داخل پارش کرد نگم از درد واقعا مرگ جلو چشام دیدم بعد قسمت خیلی بدش میگف لگن و معاینت عالیه ولی همکاری نمیکنی واسه زور زدن من از بس این دوروز درد کشیده بودم اصلا قدرتی برام نمونده اخراش ک بچه میخاس بدنیا بیاد من نمیتونستم زور بدم اون لحظه تلخ ترینش بود چون هرکاری کردم نتونستم زور محکم بزنم ایقد رو شکمم زدن مقدع و رودم نابود کردن گفتن بچت خفه میشه همکاری نکنی ولی خلاصه هرکاری کردم نتونستم زور بدم بی حال و بی جون افتاده بودم رو تخت دیگ گفتم تموم میکنم همش بفکر بچه بودم چجوری میاد من قدرت زور زدن نداشتم اصلا جون نداشتم دیگه خلاصه نم چجوری زور زدم درحد توانم و. کمک خدا بود بچه بدنیا اومد ایقد گریع کردم😭خیلی زیاد بخیه خوردم خیلی زیاد درد کشیدم ولی خداروشکر بچم سالم بدنیا اومد ولی برام خیلی دردناک بود خیلی سخت خیلی حتی الان نمیتونم رو باسنم بشینم ایقد پارم کردم بخیه زیااد خوردم
مامان هاکان مامان هاکان ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
#پارت چهار
رفتم سرویس روی فرنگی نشستم آب داغ گرفتم از کمر ب پایین درد نداشتم ولی کامل احساس میکردم سر بچم پایینه پایینه
رفتم تو اتاقم دکترم اومد نگاه کرد گفت عالیههه زور بزن ،چنتا زور زدم انگار دفع داشتم ک میگفت افرین همینجوری
بعد ساعت یک ربع به ۹ منو بردن اتاق زایمان پوزیشن عالی دادن بهم و گفتن زور بزن
تمام انرژیمو جمع کردم زور زدم با ۳ تا زور مفید بچم با وزن ۳۳۲۰ و قد ۵۳ سانتی متر ب دنیا اومد😍😍 ،بعد بچه کلی چیز میز در اومد ک کااامل احساس سبکی کردم بچمو گذاشتن رو سینم انگار من از مادر متولد شده بودم
بچرو برداشتن گزاشتن کنار و دکترم منو بخیه میزد انقدر دوسش داشتم و بهش اعتماد داشتم مطمئن بودم کارش عالیه
بعد بردنم تو ی اتاق دیگ مامانمو و شوهرم اومدن داخل بچمو دادن بهش شیر دادم دوساعت بعدم بردنمون بخش
خیلی تجربه خوبی بود واقعا راضی بودم صدبارم برگردم عقب همین زایمان و انتخاب میکنم ایشالله همتون زایمان عالی داشته باشید👶🏻💙🍂
مامان نفس👨‍👩‍👧 مامان نفس👨‍👩‍👧 ۸ ماهگی
کثیف باشه؟؟گفتن نه باید سون یزنیم ،منک دیگه دنیا رو سرم خراب شد تو بغل شوهرم فقط گریه کردم ،مادرم گفت تو برو من میمونک،الان ک دارم تعریف میکنم اشگم فقط داره میریزه..اون روز فقط گریه کردم بدترین روز زندگیم بود..مادر بیچارم موند ک بهش یون بزنن پدرسگا..بعده چن روز ی دختره اونجا میگفت شوهرم ک اومد خونه گفت ی خانومه پشت در جوری گریه میکرد ک منم گریه کردم(ینی شوهرش)...ب مامانم گفتم تروخدا بگو..گفت بلد نبودن سون وصل کنن بچرو داغون کردن دوبار اینکارو انجام دادم بچه داد میزد نوزاد ۸ روزه😭میگه دوبتر انجام دادن..اومدن بیرون گفتن نمیشه بچه نمیمونه ،واقعا حرفشون چرت بود.حالا ی چیز بهتون بگم؟مامانم فقطگفت لعنت بهشون چقتی داشتن اینکارو انجام میدادن سر پماد رو زیر کمر بچم جاگراشتن و داشتن درهمون شرایط ک سون میکردن داخل بدنش اون جسمم زیر کمرش بود...فقط قلبم سوخته واسه همینه ک حس افسردگیم خوب نمیشه...قلبم سوخته..اخرش میدونین‌چیشد؟(ناپیک بعد)





سزارین جنسیت زایمان