۳ پاسخ

اره بخدا
حتی اونهایی هم که تجربه کردن فراموش میکنن

عزیزم همه همینیم حالمون بده
من ک نپذیرفتم بچه رو‌حالم بده
عصبی ام استرس دارم

درکت میکنم من اونقدر خستم که دوس ندارم از حام بلند شم ولی آدمایه بی درک کاری کردن هر لحضه سر پا باشم کمرم داره میشکنه

سوال های مرتبط

مامان مهوا مامان مهوا ۱ ماهگی
اصلا اصلا نمیخام ناشکری کنم ولی اینهمه سختی کشیدم تو حاملگی همش ی طرف اینکه قراره بعد زایمان برم خونه مادرشوهر ی طرف
واقعا شده عذاب شوهرمم اصلا شعورش نمیرسه
محال هم هست بزارن بیام خونه خودم از اون طرفم ب شدت حساسن و از اینا ک میگن نباید زن زاییده تا چهل روز تنها باشه و این حرفا
نوه اولشونه اینقدر ذوق دارن ک نگو خوشحالم از این بابت ولی میدونم شرایط اوایل خیلی بد پیش میره
حتی مادرشوهرم اینا یکماهه میخان ی سفر برن به ماهم گفتن بیاین و این حرفا که هی کنسل شد حالا هم دیگه بخاطر من نمیره خودش امروز بهم گفت
بخدا خوبن من نمیتونم اونجا بمونم سختمه شلوغه خونشون همیشه
من خیلی زود از جمع خسته میشم باید تنها باشم انرژیم برگرده
امروز شوهرم دوباره داره بهم میگه تا ۴۰ ۵۰ روز ک نمیزارن بیای خونه
خیلی با زبون صلاحیت نیاد همون موقع با دعوا میام خونم
ولی من اینقدر که سر این موضوع سختمه استرسش رو دارم استرس عمل و زایمانم رو ندارم منتظر نظر و پیشنهاداتون هستم
پیشاپیش بگم کسایی که نمیدونین
(من نه مادر دارم نه خواهر دارم نه هیچ آشنایی که بیاد خونم )





ان تی انومالی دختر زایمان بارداری سزارین