تجربه من از خواب مستقل:
دوستان من پسرم کولیک خیلی شدیدی داشت که حس میکنم بعد ختنه خیلی بهتر شد و ساعتش کم شد. پسر من عادت کرده بود زیر هود و با صدای هود می‌خوابید. حتما هم باید راه میبردیمش و همزمان تکون می‌دادیم، اینکه میگم صدای هود واقعی اینطور بود که هرنوع صدای سفید و اپلیکیشن و...رو امتحان کردیم ولی فقط صدای واقعی هود اونم هود خونه خودمون جوابگو بود🤦‍♀️ خلاصه خیلی سخت می‌گذشت. حتی بعد اینکه که می‌خوابید یکساعت باید نگهش می‌داشتیم که خوابش عمیق بشه...یعنی موقعی که من میاوردم روی تخت رسما خودم پوره بودم. ماجرا اونجایی سخت تر شد که دیگه بعد ختنه پستونک نگرفت و باهاش قهر کرد🤦‍♀️ خلاصه یکی از اون شبها که همسرم نبود و من خیییییلی اذیت شدم تصمیم گرفتم کم کم اوضاع خوابیدن این بچه رو سامون بدم. اول از همه کم کم صدای هود رو کم کردم و فاصله رو باهاش زیاد کردم. حدود ۱۰_۱۲ شب طول کشید تا دیگه براش هود روشن نکردیم. قدم بعدی این بود که راه نبریم، خیییییلی سخت گذشت خیییییلی. من میخوابوندمش روی تخت و کنارش دراز میکشیدم و گاهی ۳ ساعت تمام این بچه بهانه میگرفت و نق میزد و گریه میکرد که راه ببریمش..نمیتونست بخوابه ولی ما مقاومت کردیم... الآن هم در مرحله درازکش کنارش هستیم ولی خب زمان از ۳ ساعت رسیده به ۳۰ الی ۴۰ دقیقه..و دیگه خبری از نق زدن و گریه نیست...البته که لالایی و ماساژ داریم و باید کم کم این ها رو هم قطع کنیم تا یاد بگیره مستقل بتونه خودش رو بخوابونه...امیدوارم بدردتون بخوره...فقط باید خیلی صبور باشید و کوتاه نیایید ..

۳ پاسخ

ممنون ازتجربه مفیدت عزیزم

چقدر عالی،اگه عادت کنن بدون وابستگی به چیزی خودشون بخوابن خیلی راحت تره واقعا

ممنون منم میخوام همینکاروبکنم امیدوارم موفق بشم

سوال های مرتبط

مامان پسر قشنگم مامان پسر قشنگم ۳ ماهگی
#تجربه
سلام مامانا
میخوام از تجربه روتین خواب پسرم بگم
، برای بچه هاتون روتین خواب بزارید خیییلی خوبه

چند روز پیش تاپینگ یکی از دوستان ( که متاسفانه گمشون کردم ) درباره روتین خواب نوشته بود منم انجام دادم و خیییلی راضی هستم👍😍
گل پسر من عادت کرده بود هر شب ساعت ۱ و نیم شب به بعد میخوابید🥺 واقعا از کمبود خواب داغون شده بودم

ولی الان روتین و که انجام میدم ۱۰ و نیم نهایت یه ربع به ۱۱ خوابه خداروشکر 👌و من به خودم و کارام میرسم😊

اول برقا رو کم میکنم و نیمه تاریک میشه
بعد پوشکش رو عوض میکنم
و با روغن بدن (اسطوخودوس) شروع میکنم به ماساژ بدنش که باعث آرامشش میشه( مادر بزرگ من میگه نباید سینه و قلب بچه رو زیاد ماساژ داد🤷‍♀️ منم به همین دلیل ماساژ نمیدم )
بعد موهاشو شونه میزنم که اینم باز باعث آرامشش میشه .
بعدم تو بغلم براش لالایی (یه لالایی ثابت ) میخونم و همزمان بین ابروهاش و می مالم
و گاهی هم صدای سشوار میزارم
و الان که کمتر از یک هفته دارم این کارو میکنم گل پسرم راس ساعت ۱۰ ، ۱۰ و ربع خوابالو میشه

شما هم اگه از روتین خواب تجربه ای دارید بگید 😊
مامان کیانا مامان کیانا ۳ ماهگی
دیگه کم کم دیدم داره حالم بد میشه که دیدم پرستار زود سرم وصل میکنه و میگه فشارش ۵ شده تا گفت خوبی خانوم گفتم نه تپش قلب دارم خیس عرق شدم سرمو به پهلو خوابوند گفت الان خوب میشی ساعت روبه رو می بود دقیقا ساعت ۳ و ۱۳ دقیقه بود که صدای دخترم اومد نه مثل بقیه بچه ها گریه کنه فقط چندتا ناله کرد دیگه پرستار آوردش صورتشو گذاشت روی لپم که بهترین لحظه دنیا بود برام دیگه دکتر خودش خداحافظی کرد و رفت پرستار شروع کرد به بخیه کردن تموم که شد بردنم ریکاوری ساعت ۴ بود خیلی لرز گرفته بودم هرچی میگفتم سردمه میگفتن نه از داروهاس اومدن شکمم و ماساژ دادن شوهرمو صدا زدن منو گذاشتن روی تخت همون لحظه هی شوهرم می‌گفت پتو بندازین روش از داره هی اوناهم میگفتن دخالت نکن آقا منو بردن بخش شوهرم خداحافظی کرد و رفت بعد دو ساعت دخترمو آوردن پرستار گفت خدا به تو و دختر زندگی دوباره داد ولی دخترم تموم ناخن هاش کبود شده بود ساعت ۱۱ شب بود که اومدن سوند رو کشیدن لباسامو عوض کردن با کمک مادرم بلند شدم راه رفتم پمپ درد نداشتم فقط دوتا شیاف گذاشتم خدارو شکر دردی آنچنان نبود که نتونم تحمل کنم همیشه دکتر رمضانی رو دعا میکنم که واقعاً یک فرشته بود برام