🍒🍒چالشهای بعد زایمان🍒🍒

۱. روز عمل یکی رو ببرید ک‌کار بلد باشه، چون تا ۸ ساعت باید فقط دراز بکشید و حرف نزنید، نه اینکه حرص بخورید و همه کارا رو بکنید.
۲. برای کار‌کردن شکم بعد سزارین به ما هم شیاف دادن هم شربت معده هم انواع کمپوت، ک شربته باعث دلپیچه شدید میشه ک با بخیه ها ترکیب درد عجیبیه.
۳. اصن استرس نگیرید چون سعی میکنن روز‌بعد زایمان حتما مرخصتون کنن.
۴. اومدین خونه دمنوش و اینجور چیزا بخورید تا خون های مونده زودتر خارج شه.
۵. روز اول و دوم اصن شیر نداشتم و فقط اغوز در حد کم میومد, اما باز هم تموم زور زدم با سینه بچه رو شیر بدم.(اغوز برای چند روز اول بچه رو سیر میکنه نگران نباشید)
۶. قرص شیرافزا لاکتاول خریدم و سینه ام از شب‌روز سوم شیر کرد،
۷. بچه بعد واکسن بدو تولد همش بی قرار بود و دفع نداشت، اما روز‌بعد بخاطر شیردهی درست شد پس نگران نباشید.
۸. مواظب سلامت روانتون بعد زایمان باشید، من ب شدت عصبی و ناراحت و خسته شدم چون همش رو کمر بودم و استراحتی نداشتم، حتما برید بیرون یه دوری بزنید با ماشین حال روحیتون بهتر شه.
روز چهارمه رفتم بهداشت ک ارجاع داد ب مرکز سلامت برای غربالگری و اینا، یه قطره ad داد ک از روز پنجم بدم
دکتر متخصص هم قطره کولیک داده هر ۱۲ ساعت بدم
و وزن بچه ام ۳۰۰ـ۴۰۰ کم‌شده بود ک گفت طبیعیه تو ده روز اول کاهش وزن دارن
خودتونو فراموش نکنید قرصاتونو بخورید.
راستی برای کوچیک‌کردن شکم تا قبل کشیدن بخیه چ‌راهکاری دارید؟! ببندم یا چند روز صبر کنم؟!

۱۴ پاسخ

💥راستی دیدن یه قطره خون در حد هاله تو‌پوشک نوزاد دختر طبیعیه، اگه بیشتر بود ببرید متخصص.
💥تو بیمارستان و بعد مرخصی تا یکی دو روز دفع لخته خون داشتم ک بعدش رفع شد

ممنونم عزیزم

لطفاً درخواست بدین

عزیزم گزینه ۶ یه توضیح میدید چجور باید بخوریم چند روز بخوریم چه تایمی و از کی باید خورده بشه تا کی ادامه بدیم

مرسی گلم

ممنون که باهامون ب استراک گذاشتی عزیزم خدا کوچولوتو صحیح و سالم حفظ کنه🙏🏻🤍

الان گوارشت اوکیه؟ یبوست نداری؟

لگنتو با شال اروم ببند در حد یه حمایت کوچیک ولی محکم و سفت تا ۶ هفته بعد زایمان نمیتونی ببندی چسبنگی میاره و از داخل به بخیه هات فشار میاد

عزیزم چه دمنوشی بخوریم وقتی اومدیم خونه ؟ و اینکه شما نینی رو بردی متخصص بیرون یا همون تو بیمارستان معاینه مردن قطره کولیک دادن ؟

چقد بعدعمل اجازه نمیدن چیزبخوری

مرسی عزیز
راه رفتن سخته؟

ممنون عزیزم شکمتو نبند من از دکترم شنیدم میگفت برا سزارینیا خطرناکه چسبندگی میاره

مرسی ک نوشتی

مرسی
دکتر من گفت شکم بند بعد عمل میبنده برام حالا چجوری نمیدونم

سوال های مرتبط

مامان نیــــلا 🍒 مامان نیــــلا 🍒 ۲ ماهگی
🍒🍒 تجربه سزارین ----»۲ 🍒🍒

تو ریکاوری بردنم کنار دخترکم و سعی کردن بهش شیر بدن
یه ربع هم نشد با همون تخت رفتیم بخش و‌پرت شدیم رو‌تخت🤣
بخش نگو دیوونه خونه بگو انقدر سر صدا بود ک ن خودم نه نیلا یه لحظه هم نتونستیم بخوابیم یکی با تلفن بلندبلند حرف میزد یکی اهنگ گذاشته بود و یکی خروپف....
پرستار اومد و شیردهی رو‌توضیح داد
من با توجه ب اطلاعاتی ک داشتم قصدم این بود ۸ ساعت تکون نخورم و حرف نزنم امااااااا انقدر حرص خوردم ک کل ۸ ساعت داشتم حرف میزدم😐
و کل روزو یه ساعت هم نتونستم بخوابم یکی بخاطر شیردهی یکی بخاطر سروصدا ک بچه همش بیدار میشد از صداها و گریه میکرد، کمرم داشت نصف میشد و شونه ام درد گرفته بود بخاطر عدم استراحت کافی ک بعدش خوب شد
شب سختی بود😫
شبش شیاف دادن برای کار کردن شکم ک‌مامان من از شیافای ضد درد بهم داد🤣 فکر کرده شیاف خودمون بهتره
دیگه روز بعد شدو باید شکممون کار میکرد🤦
هرچی فکر کنی خوردیم کمپوت گلابی،سیب،گیلاس،مغزیجات،کره، سوپ، اب، چایی، و....
چهارتا شیاف
دوتا شربت معده
دلپیچه شدیم اما بیرون روی نه🤣
تلاشای ما از ۸ـ۹ صبح شروع شد و نهایت ۱ ب نتیجه رسیدیم🤣

سزارین تجربه جالبی بود اما سختی خاص خودشو داره مثل طبیعی
بخیه ها یکم اذیت کننده هستن ولی با شیاف و‌پمپ درد قابل کنترله
دراوردن سوند هم یه لحظه اس و فقط یه ذره سوزش داره
شکم من هنوز انگار یکی توشه🤣ک بعد کشیدن بخیه ها با یه شال میبندم و بعد ۴۰ روز شکم بند طبی میبندم
دکتر گفت مولتی ویتامینای بارداری رو‌همچنان ادامه بدم
یه عالمه قرص و تقویتی داده
روز دهم گفت بیا بخیه بکشم
گفت روز ترخیص میتونی بری حموم ولی چسب ضداب رو روز ۳ یا ۵ در بیاریم
مامان نیــــلا 🍒 مامان نیــــلا 🍒 ۲ ماهگی
💥 تجربه این چند روز بعد زایمان💥

حتما پوشک‌سایز صفر بخرید تا بچه ۳۵۰۰ هم سایز صفر لازمتون میشه
حتما حتما سایز صفر بخرید، من نخریدم الان بچه ام فقط سایز صفر اندازشه، ده پونزده تا شلوار حتما بخرید ، رکابی ساده و زیردکمه خیلی لازمه برای زیر لباسش، لباس جلو دکمه بنظرم خیلی بهتره چندتا بخرید
وقتی گریه میکنه و دستش دهنشه گشنشه بهش شیر بدین
برای اروغ الان تازه برای من اروغ میزنه برعکس میذارمش روی پام، پشتشو ب بالا ماساژ میدم بعضی وقتا خوب میزنه بعضی وقتا نمیزنه😐
پاهاشو سمت زانو ب پایین یا دور نافشو در جهت عقربه ساعت ماساژ بدین با روغن هرچی تو شکمشون مونده میاد بیرون
برای من پوستش داره میربزه حالا میگن طبیعیه با حموم پوست قبلیش میره

من سزارین شدم و دکترم گفت بعد سه تا پنج روز چسب ضداب روشو بکنم و یه بار در روز بشورمش با سشوار باد سرد از دور خشکش کن، من روز‌دوم با چسب رفتم حموم ولی بعد پنج روز چسبو کندم و شستشوش دادم بنظرم باید زودتر میکندم چون چسب باعث میشه درد بیشتری سمت بخیه حس‌کنید.
بعد ۱۰ روز گفت برم‌بخیه رو برام بکشه و حتما قرص خشک کن رو بخورید ک بخیه اتون زود خشک بشه.
موقع خونریزی روزای اول لخته خون هم دفع میشد ک طبیعیه، سعی کنید دمنوش شوید اینا بخورید ک خون مونده زودتر خارج شه.
تو پوشک‌دخترتون لک‌خون دیدین طبیعیه چون هورمونای ما روشون تاثیر میذاره، اما بیشتر بود میبرید دکتر.
قطره ad رو صبح بدین ک انرزی میگیره، عصر ب بعد ندین ک شب دهنمونو سرویس میکنن🤣
من تو این ۹ روز با بچه تو اتاق بودم اشتباه کردم، از امروز اوردمش تو حال کنار بقیه و بیدارش نگه داشتیم بنظرم هم روحیه خودم بهتر شد هم بچه، تو اتاق خودتونو حبس نکنید.
سعی کنید برید بیرون حال روحی خوبمون خیلی مهمه.
مامان لیامی مامان لیامی ۲ ماهگی
پارت هشت⭕❌⚕️
الان یازده رو از اون روزی ک لیامم رو گذاشتن رو سینم گذشته و من روزای اول حالم خیلی بد بود و شبا از شدت درد گریع میکردم ک تونسم با شیاف اروم کنم دردمو،تا دو روز مدفوع نکردم چون ب شدت میترسیدم بلخره با ترسم کنار اومدم و بخیه هامو نگاه کردم و ترسم ریخت تو دستشویی هم ب حالت ی پایی وایمیسادم و دستشویی میکردم گلاب ب روتون تا یکم درد بخیه هام بهتر شد تونسم راحتر تو دستشویی بشینم،از روز اول هروز با شامپو بچه بخیه هامو میشستم و در اخر با سروم سدیم کلراید خودمو میشستم،کپسول اناهیل و سفالکسین هم می‌خوردم،دوسه روز اول عسل هم ب بخیه هام میزدم،هربار بعد دستشویی هم خودمو با گاز استریل خشک میکردم،ی هفته بعد زایمان هم پمادی ک ماما همرام گفته بود رو خریدم ک خیلی بخیه هامو بهتر کرد،اسم پماده نیکاست،همچنان همین روتین مراقبت از بخیه رو دارم و خداروشکر بخیه هام کم کم داره خوب میشه،و روز چهارم بعد زایمانم رفتم ماما معاینه کرد گفتش ک بخیه داخلی هات خوبه بیرونی ها هم عفونت نداره و خوبه،،خداروشکر ک‌تونسم از پس حاملگی و زایمان و مشکلات بعدش بر بیام و الان شکر خدا حالم بهتره حال پسری هم خوبه،هزار بار دعا کردم ک الهی این حالو هوا قسمت همه چشم انتظارا بشه و همه باردارا هم ب سلامت بارشونو زمین بزارن❤️🤲🏻🌱ببخشید ک خیلی حرف زدم دوست داشتم کامل و جامع براتون توضیح بدم تا حتی شده یکم آگاه تر برین برا زایمان و مثل من نباشین😅😑
مامان نیــــلا 🍒 مامان نیــــلا 🍒 ۲ ماهگی
🍒🍒تجربه سزارین ----»۱ 🍒🍒

روز پنج‌شنبه ۶ دی ساعت ۶ صبح رفتیم بیمارستان، و نفر دوم زایمان بودم😬 استرس نداشتما ولی یه حال غریبی بودم دیدن دخترکم اینکه سالمه، شبیه کیه و....
اولش لباس بهم دادن بعدش مدارکمو گرفتن انتی، انومالی، و سونو وضعیت جنین، و ازمایشات ، کارت ملی و شناسنامه و نامه بستری و داروهای دکتر چیزایی بود ک تحویل دادیم
بعدش ازم فشار و اینا گرفتن، تا زنگ زدن هانیه بیاد بهم سوند وصل کردن درد نداشتا ولی چون واژینیمیوس هستم میترسیدم، حس بعدش مثل جیش کردنه و واقعا دارید جیش میکنید🤣
بعد رفتیم اتاق عمل چندنفر هعی سوالای تکراری میپرسیدن، تو اتاق عمل هم همه خوش خنده و مهربون و حسابی استرس رو‌ازت دور میکنن
لباسمو دادن بالا و شد پرده بین من‌و دکترا🤣 یکم وضعیت معذب کننده بود ولی مهم نیست
امپول بی حسی یکم سوزش داشت و سختیش اونجاس میگه خم شو، با اون شکمت باید شونه هاتو خم‌کنی تا جای ممکن😬ک چندنفر انجامش میدن
بعد کم کم پاهام سنگین شد ولی همچنان حس داشتم ک‌پرستار گفت طبیعیه
بعد چند دقیقه صدای دخترکمو شنیدم و یه فشارای عجیب ب تخت ک خب درد نداشتن ولی حس میشه با شکم تو انجام‌میدن
یه لحظه بچه رو نشون دادن و پرتمون کردن رو‌تخت ریکاوری، چون واقعا پرتم کردن🤣🤣
مامان فسقلیچه مامان فسقلیچه ۱ ماهگی
#ادامه
ریکاوری که رفتم دوباره ماساژ رحمی دادن و بنظرم نه سوند اونقدر درد داشت نه ماساژ چون تو ریکاوری هنوز بی حسیت کامل نرفته
پس خواهشا خودتونو اصلا با تجارب دیگران نترسونید...

بعد اینکه جون بعد سزارین باید ناشتا باشید ممکنه شیرتون دیرتربیاد اصلا نگران نباشید ناشتایی که تموم شد مایعات زیاد بخورید و شیرمیاد
فقط قبلش حتما شیردادن رو تمرین کنید و بذارید حتی اگه شیرهم ندارید بچه سینه رو بمکه...
برای اولین قدم برداشتن ، که خب برای من سخت ترین بخش زایمانم بود (چون خون زیاد ازم رفته بود و سه واحد هموگلوبین کم کرده بودم، پس شاید برای شما اندازه ی من سخت نباشه) قبلش حتما مایعات شیرین زیاد بخورید تا قندتون نیفته و یک ربع رو تخت بشینید اگر سرگیجه نداشتید راه برید)

دردها تقریبا با شیاف قابل کنترله و بنظرم نیاز به پمپ درد نیست، فقط تو استفاده از شیاف هم نباید افراط کرد چون تو شیر تاثیرمیذاره...

این واقعیت رو هم بپذیریم که زایمان کار ساده ای نیست و بالاخره درد داره
و باید صبوری کرد
ان شاءلله همتون بسلامتی زایمان کنید😍
مامان نی نی مامان نی نی ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی3
بعد اون از ساعت 4 تا اخر هییییچ دردی نداشتم این وسط سه بار هم اومدن و برام شارژ کردن ساعت 5 معاینه کردن 6 سانت بودم و بهترین قسمتش این بود ک دیگه معاینه هم دردی نداشتم بعد ساعت6 هشت سانت بودم اما سر بچه هنوز بالا بود تا ساعت 7 شب ک دیگه حس مدفوع و فشار داشتم بهم پوزیشن سجده دادن و گفتن هروقت بهت زور اومدن محکم زور بزن و منم همینکارو میکردم تا دیگه فول شدم بعد یه ماما اومد کمک و گفت پاهاتو بگیر و چونتو بچسبون ب سینت و زور بزن خودشم کمک میکرد منتها من حس نداشتم نمیفهمیدم چیکار میکنه🙄 تا ساعت 8 زور زدم ک دیگ گفت بسه و منو بردن اتاق زایمان اونجا هم دکتر اومد و باز زور زدنا ادامه داشت تا ساعت 8:20 ک فشار سر بچه رو حس کردم ولی چون خیلی خسته شده بودم یه ماما هم اومد کمک و همراه با زورای من وزنشو مینداخت رو شکمم ک یهو دخترکم و دیدم ک دکتر آویزون گرفته بودش و گذاشتنش رو شکمم 🥺😍اون لحظه قشنگترین لحظه زندگیم بود انقدر اشک شوق ریختم و برای همه چشم انتظارا دعا کردم انشالله این حسو تجربه کنن❤بعدم دکتر شروع کرد بخیه زدن ک از طولانی بودن تایمش فهمیدم اوضاع خرابه بپرسیدم ک دکتر گفت من یه برش کوچیک زدم ولی پارگی های دیگه هم داشتی و درکل انقدر ک سر بخیه هام اذیت شدم سر زایمانم نشدم البته من استراحتم نداشتم و بعد ک اومدم خونه بخاطر زردی دخترم سه شب دیگه هم مجبور شدم بیمارستان دست تنها باشم ولی در کل بخام بگم زایمانم خیلی عالی بود بهتر ازون چیزی ک فکر میکردم توصیمم ب مامانا اینه ک اپیدوال یا بی دردی ک مناسب میدونین و حتما بگیرین واقعا ارزششو داره روز زایمان ک بهترین روز زندگیته رو درد نکشی و خاطره تلخی برات نشه❤
مامان پری ماه💜
نیل ماه 🩷 مامان پری ماه💜 نیل ماه 🩷 ۱ ماهگی
سلام دخترا
منم دیروز زایدم
۳۹ هفته بودم
زایمان دوم بودم و طبیعی
زایمان اولم با امپول فشار بود زایمان دومم دردام خودش شروع شد الحمدلله ب امپول اینا نرسید
دو سه روز درد داشتم خورده خورده بود میگرف ول میکرد
شب اخر ی کمپوت اناناس خوردمو ی گل گاوزبون
ساعت ۲ شب دردام منظم شد ۶/۵ رفتم بیمارستان
گفت دوسانتی
دیگه باهمون معاینه ها ک میکردن تند تند باز میشدم
تا اومدن بستری کنن و اینا ۸ رفتم زایشگاه
۱۰/۵ بچه دنیا اومد
کلا بارداریم پیاده روی و ورزش خیلییییییی کردم
این اخریا روزی سه تا نیم ساعت ورزش میکردم
دردای زایمان قابل تحمل بود یک ساعت اخر ک کیسه آبمو پاره کرد دیگه امونمو برید نه سانت شدم ب سرعت کلا از وقتی بردنم اتاق زایمان خابوندنم رو تخت ان اس تی وصل کردن نذاشتن از تخت بیام پایین اولش با تنفس قابل تحمل بود دردا ولی بعد ک کیسه آبو زد دردا زیاد شد دیگه فشار و زور میومد و جیغ میزدم ناخودآگاه
زور میومد تو واژنم میخاس بیاد بیرون میگف زور نزن تا دکترت برسه دکتره ک رسید کلا با اومدن بچه و بخیه و اینا ک زد ی رب بالا سرم بود
بخیه هم سه چهار تا گفت خوردی ۳۳۰۰ وزن بچه
من بلد نبودم زور بدم اگه دو تا زور خوب داده بودم بخیم نمیخوردم اون لحظه انقد فشار زیاد بود و درد داشتم و زور میومد ب واژنم نمیفهمیدم چیکار دارم میکنم
میگن زایمان دوم راحت تره درست میگن
من زایمان اولم خیلی طولانی بود ۱۸ ساعت درد کشیدم
این یکی دردام تو چند روز بود ولی قابل تحمل بود مث درد پریود سی ثانیه میگرف نامنظم بود
فقط و فقط ورزشایی ک کردمو پیاده روی ها ب دادم رسید حتما با آمادگی کامل برید برا زایمان طبیعی
انشالا ب دردتون بخوره
مامان مَهوا🌕 مامان مَهوا🌕 ۲ ماهگی
پارت۵
دیگه از اون روز تا همین یک هفته پیش شیر خشک ندادمش و هفته قبل همون شیر خشک گیگوز رو بهش دادم و خداروشکر مشکلی پیش نیومد.
روز بعد هم که مرخص شدم اومدم خونه، تا روز سوم خیلی اذیت شدم و همیشه شیاف میذاشتم، برای شیردادن واقعا اذیت بودم... اما بهبودم رو کامل حس میکردم... روز ۵ ام دردام کمتر شده بود اما بازم سوزش رو داشتم...
دیگه از روز ۸ و ۹ خب بهتر شده بودم اما خوب خوب نه!
اما تونستم روز دهمم با قطار از تهران تا نیشابور بیام.
تا روز ۱۵ یا۱۶ برای بلند شدن و دراز کشیدن دردی رو حس میکردم که با احتیاط کارامو میکردم.
الان که ۲۱ روزه عمل شدم تقریبا خیلی خیلی بهتر شدم، فقط کمرم کمی درد داره و برای بلند شدن باید به پهلو برگردم و تا بتونم بلند بشم...
✅اینم ی توضیح کامل از پروسه سزارین از روز اول تا امروز✅
من با روسری شکمم رو میبندم و راضی هستم، چون گن که استفاده کردم و خیلی تنگ بود، باعث شد درد بخیه هام بیشتر بشه درصورتی که خوب شده بودم اما به خدی دردم رو زیاد کرد که مجبور شدم از شیاف استفاده کنم.
الانم نمیگم کاااملا خوب و بی درد هستم، اما خداروشکر از پس بیشتر کارای خودم و مهوا برمیام. وقتی در عرض ۲۰ روز بهبودم اینطوری پیش رفته،انشالله تا روز چهل بهتر از الانم میشم.
اگر تاپیکامو ببینید، من به حدی درد داشتم که همیشه کلافه بودم. توی خونه گریه میکردم و میگفتم من دیگه خوب نمیشم... اما خداروشکر گذشت...
مامان 🩷☃️🌨️ مامان 🩷☃️🌨️ ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۳:

بعد از اینکه اومدم ریکاوری دخترا ینی به حدی من میلرزیدم ک دندونام رو هم واینمیستاد دوبار بهم یه دارو تزریق کردن ک بهتر شدم
ولی احساس سرمای زیادی نداشتم فقط میلرزیدم…نفسو گذاشتن رو سینه ام ک بهش شیر بدم وای سینمو نمیگرفت سالن ریکاوریو گذاشته بود رو سرش اینقد ک گریه می‌کرد من از زجه هایی ک میزد میترسیدم و غصه و ناراحتی تموم جونمو گرفته بود چون از کمر بی حس بودم نمیتونستم تکون بخورم ک درست بغلش کنم اصلا آروم نمیشد
همه بچه هایی ک تازه بدنیا اومده بودن آروم بودن
فقط نفس گریه می‌کرد ماما میومد سینه مو میذاشت دهنش ولی چون نوک نداشت نمیگرفتش خلاصه داستانی داشتیم
دیگه نبردنش همسرم ببینتش چون آروم نمیشد همینجوری تو بغلم دوتایی از ریکاوری بردنم اتاق خصوصی خودم
وای تا نیم ساعت اول خوب بود حالم ولی نیم ساعت ک گذشت دردام شروع شد مدام برام شیاف میذاشتن مسکن به سرمم تزریق میکردن ولی تا اثر کنه جونم در میرفت
وگرنه با شیاف و مسکن آروم میشدم،فقط قبل از اینکه دارو اثر کنه ک من دردام زیاد بود ناله میکردم ک چرا پمپ درد نگرفتم…
از اولین راه رفتن با کلی بخیه بخوام بگم دردناک بود ولی شدنی بود من به شدت به شدت آدم کم تحملیم ولی فقط به عشق دخترم سرپا شدم
اصلا نشستم پاشدم راه رفتم هر یکساعت یبار ده دقیقه قدم میزدم