پارت سوم
تا زایمانم چند بار فرستادنم پیش مادرو همسرم ولی دیگ این آخرا انقد درد داشتم حالم بدبود حتی دیگ چشام اوناروهم نمی‌دید
حالم بشدتت بد بود و از تخت میاوردنم پایین بهم ورزش میدادن انجام بدم
ورزشارو ک انجام دادم باز دهانه رحمم یسانت بازشده بود
دیگ دردهام اوج گرفت دست دکترمو گرفتم التماسش میکردم ک. خانوم دکتر نجاتم بده سزارینم کن انقد التماسش کردم ولی اونم با صبوری و مهربونی تمام باهام برخورد می‌کرد و می‌گفت ن چیزی نمونده اگ تاساعت۴نتونی زایمان کنی باشه سزارینت میکنم ولی تو سنی نداری حوونی اولین بچته فعلا سزارین برات سخته
دیگ شد ساعت۳ونیم دردهام بکوب شد و دکترم و ماماها همش معاینه میکردن منم دیگ داد نزدم همکاری کردم فشار میدادم تا دهانه رحمم شد ۸سانت زایمان کردم ساعت۴و‌ربع
سه تا بخیه خوردم کلا

۴ پاسخ

عزیزکم دکترکت کی بو و له کام بیمارستان زایمانت کرد

خداروشکر

۳۷و۵روز

انشالله بسلامتی فقط تو چند هفته بودی که زایمان کردی

مقالات مرتبط

خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
مراقبت از بخیه زایمان طبیعی
مراقبت‌های لازم از بخیه زایمان طبیعی
نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین
بهترين زمان نزديكی پس از زايمان طبيعی
بهترين زمان نزديكی پس از زايمان طبيعی

سوال های مرتبط

مامان آیهان کوچلو😘😍 مامان آیهان کوچلو😘😍 ۴ ماهگی
مامانا چهار روز مونده تا زایمانم دعا کنید دهانه رحمم باز بشه امروز رفتم معاینه ولی دهانه رحمم باز نشده بود کلی ام پیاده روی اسکات و پله بالا پایین کردم نمیدونم چرا دهانه رحمم باز نشده خسته شدم دیگ دکترم گفت تا شنبه صبر کن برو ادمه بده پیاده روی رو اگ باز نشی سزارینت میکنیم منم نمیخام سزارین شم میشه کمکم کنید چیکار کنم دهانه رحمم باز بشه 😔😔

۱۴۰۳/۱۰/۱۱
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان Avin مامان Avin ۵ ماهگی
تجربه زایمانم
من از ۳۶ هفته شروع کردم ورزش و ۳۷ ۲ سانت باز شدم و از اون به بعد تعداد حرکات بیشتر کردم ۳۸.۲ روز کیسه ابم پاره شد ولی چون ورزشا انجام دادم دهانه رحمم کامل برای زایمان اماده بود تو ۱ ساعت به راحتی زایمان کردم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پناه کوچولو🐣 مامان پناه کوچولو🐣 ۲ ماهگی
پارت ۲ _زایمان طبیعی

دیگ اوردن دستگاه ان اس تی وصل کردن برا ضربان قلب جنین دیگ ساعت نزدیک سحر یود و ماماها رفتن برا سحری دیگ تا سحری کردن و اومدن و اینا شد ساعت ۴ ک ماماها جا ب جا شدن و چن تا ماما جدید اومدن دیگ ماما جدید اومد بالا سرم معاینه تحریکی انجام داد و خب درد ناک تر از معاینه ساده بود گف ۳ سانتی ساعتای ۴ ونیم زنگ بزن ماماهمراهت بیاد دیگ دستگاه و ازم جدا کرد و گف پاشو ورزش کن
دیگ از تخت اومدم پایین و شرو کردم ورزشایی ک ماماهمراهم بهم داده بود و شروع کردم اونجا هیچ کس بجز من ورزش نمیکرد همه داشتن رو تخت درد میکشیدن 😑تخت بعلیمم ک یجوری ناله میکرد ک من گرخیده بودم ۵ سانت بود اومدن براش اپیدورال زدن ولی بازم ناله میکرد و تا زمان فول شدنش کلی طول کشید دیگ ساعت ۴ونیم شد گفتم ب همسرم بگن زنگ بزنه ماماهمراهم بیاد و تا زمانی ک ماماهمراهم اومد من ورزش کردم و با تنفس دردامو مدیریت کردم و همش منتظر بودم ماماهمراهم سریع بیاد پیشم چون دردام بیشتر شده بودن و دیگ داشتم میترسیدم ک نکنه فول بشم و ماماهمراهم نرسه😬 دیگ ساعتای ۶ صبح شده بود و دکتر اومد تو زایشگاه همه رو چک میکرد و ب من ک رسید ب همون مامایی ک معاینه تحریکی برام انجام دادع بود گف براش امپول فشار تزریق کنین ک من ی لحظه ترسیدم ک خداروشکر ماماعه نجاتم داد و گف دردای خودش خوبه و دکترم گف پس نیازس نیس همون لحظه ماماهمراهم اومد ولی اون ماما همراهی ک باهاش قرارداد بسته بودم نبودن ماماهمراهم خانوم عادله حسینی بودن و چون تو تایم زایمان من سر ی زایمان دگ بودن دوستشون خانوم زهرا دیده بردل و فرستادن
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دلماه مامان دلماه ۲ ماهگی
پارت یک

تجربه زایمان طبیعی

دو روز قبل از زایمانم رفتم پیش ماما خصوصیم ۳۹ هفته و ۱ روزم بود گفتم خیلی اذیتم لطفا زودتر زایمانمو انجام بده چون هفتم بالا بود قبول کرد
دو سانت دهانه رحمم باز بود دو بار معاینه تحریکی برام انجام داد و ی دونه کپسول گل مغربی برام گذاشت گفت پیاده روی کن یک ساعت دردات شروع شد بیا دوساعت پیاده روی کردم
دردی نداشتم رفتم خونه صبح با کلی خواهش گفتم با آمپول فشار زایمانم رو انجام بده گفت شب بیا بازم برات معاینه تحریکی انجام بدم اگه دردات شروع شدن زایمان میکنی اگه ن ک صبح بیا
مامان آیه دُخمَلم مامان آیه دُخمَلم ۳ ماهگی
منم دیشب زایمان کردم بلاخره اونم طبیعی .خدا خواست و قبل آمپول فشار دردام شروع شد .ولی بخاطر شیاف هایی ک گذاشته بودم دهانه رحمم همکاری نمیکرد..خیلی سختی کشیدم خیلیییییی ولی پایانش شیرین بود موقع زایمانم واس همه اونایی ک دلشون بچه میخواست از ته دل دعا کردم😍❤❤
مشاهده ۱۹ پاسخ دیگر
مامان سرور مامان سرور ۳ ماهگی
پارت ۲
رفتیم بیمارستان معاینه کردن فرستادن بخش زایمان منم خیلی می ترسیدم گریه میکردم میگفتن چیشدع گفتم می ترسم گفت اینجوری کنی بیشتر اذیت میشی نترس دیدن درد ندارم آمپول زدن بهم کم کم دردام شروع شد
تا ۳ سانت ک باز شدم گفتن پاشو ورزش کن ورزش کردم یدفع دردام بیشتر شد رفتم رو تخت نگا کردن گفت ۸ سانت شدی بلاخره جمع شدن رو سرم 😣 ک فشار زور بدم بچه بیاد درد منم هیه می گرفت دوباره ول میکرد موقع درد می گرفت تمام زورم میدادم بیاد نمی‌آمد بدنم لرزه افتاد بهم آبمیوه میدادن میگفتن فشار بده بلخرع ب زور زحمت بدنیا آمد یه نفس راحت کشیدم ک دردم مثلا تموم شد
آمدن بخیه اینا کردن گفت تموم شد منم چشام بستم گفتم آروم شم یکم دوباره آمدن نگا کردن گفت خونریزی داری دوتا پرستار افتاد ب جون شکمم فشار میدادن ب شکمم بد گفت آروم معاینه میکنم گفتم درد دارم گفت می فهمم ولی ببینم خونریزی داری یا ن منم گذاشتم معاینه کنه موقع معاینه کردن یدفعه تمام دستشو برد داخل رحمم😭😭😭😭 وحشت بود خیلی درد آور بود دستشو در آورد خونه های لخته تو دستش بود گفت زود آماده کنید ببریم اتاق عمل 😢
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رادمهر🐥 مامان رادمهر🐥 ۴ ماهگی
سلام‌مامانا🤗اومدم از تجربه زایمانم براتون بنویسم (سزارین اجباری) پارت یک

۴۰هفته با نامه دکترم بستری شدم بدون هیچ درد و با دهانه رحم بسته
اینم بگم که زایمان طبیعی دوست داشتم و خیلی تلاش کردم از ورزش های لگنی و پیاده روی و شیاف گل مغربی و رابطه و معاینه تحریکی و هرکاری فکرشو بکنید کردم اما دهانه رحمم حتی یکسانتم باز نشد و دیگه بستری شدم صبح دوشنبه و رفتم زایشگاه و یک دوز قرص زیرزبونی بهم دادن تا درد و انقباضاتم شروع بشه و‌من هم کلی ورزش رو توپ و دوش اب گرم و اسکات و تو اتاقم انجام میدادم و هر چند ساعت ازم NST میگرفتن و دردام پیشرفت داشت و انقباضات خوبی داشتم و‌یکسانت دهانه رحمم باز شد و خلاصه همچنان ورزش میکردم و‌تحرک داشتم تا به ۴سانت برسم و‌ماما همراهم بیاد و‌خلاصه بگم که دوبار معاینه تحریکی شدم وچندین بار معاینه دهانه رحم که کلی عذاب کشیدم و فقط گریه میکردم اما رحمم کلا یکسانت بیشتر باز نشد و من تو زایشگاه تا صبح سه شنبه درد کشیدم و کلی روحیمو از دست دادم و بعدش دکترم صبح اومد دید پیشرفت نداشتم و رحمم باز نمیشه منو آماده کردن و‌سوند وصل کردن برای سزارین و سوند هم اصلا درد نداشت و قابل تحمل بود
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مامان آوینا ❤❤ مامان مامان آوینا ❤❤ ۲ ماهگی
سلام دوستان خوبین.. من هنوز زایمان نکردم ورزش هم میکنم رابطه هم دارم بازم بی فایده است حتی ی سانتم باز نشذه دهانه رحمم دکترمم دیروز معاینم کرذ حتی معاینه تحریکی ولی گفت فایده نداره چون این فسقل خانوم قصد اومدن نداره.. حالا دیروز گفت اگ تا ی هفته دیگ زایمان کردی ک چ بهتر نکرذی بیا ک سزارینت کنم.. منم ازهردوتا میترسم.. ی راهکار بدین ک زودتر زایمان کنم حتی ماماهمراه هم گرفتم.. دکترم گفت اخرسزارین میشی.. راهکاربدین ک زودتر زایمان کنم.. ممنون
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ♡ابرا♡ مامان ♡ابرا♡ ۴ ماهگی
خانما بلخره منم زایمان کردم ولی. با چ زجری
ساعت3بعد ظهر نشته لودم خاستم بلند شم کیسه ابم پاره شد دیگ از ساعت3تا ساعت8نیم انقد زجر کشیدم جونم درومد خیلی اذیت شدم دهانه رهمم همش ی ثانت باز بود تا ساعت7همون4ثانت بود یدیگ رفتم تو فاز فعال دکتر امد معاینه کرد گفت بچه امد تو واژن ژور بزن منم انقد اذیت شدم بخیه هم خوردم ولی گفت. زیاد بخیه نخوردی عنیق نیست پوستی و زیر پوستیه داخلمم بخیه نخرد
مشاهده ۲۰ پاسخ دیگر
مامان کارن و کاوان مامان کارن و کاوان ۱ ماهگی
پارت ۳ زایمان طبیعی
با تنفس ردمیکردم همراه باحاله و اوج دردام ک دیگ کگفتم من بی‌حسی میخوام اپیدورال یااسپاینال گفتن ن داری خوب پیش میری گفتم ن میخوام ودکتربیهوشی اومد گفت چون زایمان دوست زودترپیشزفت داری و اسپاینال بهتره ک مدت زمانش ۲ساعته وگفتم باشه ۱۲ونیم انجام دادبرام و کل
دردام شد صفر یه کوچولو ازعوارصش خارش گرفتم ک هزاربارمیرزید ب اون دردلعنتی وفردا ک رفت دوباره ادامه همکاری ورزشام شدسجده وتاب لگنی ک دیگ ساعت۱و۵۰دقیقه بود ک حس فشاروزور داشتم بادرد ک گفتن فولی و تایم زایمانت دهانه رحمم هم بشدت نرم شده بود ۲زایمان کردم بی برش وبعد زایمانم کلا اثربیحسی رفت ن سردرد شدم ن کمردرد وشکر خدا راضیم امیدوارم شماهم خوب زایمان کنید
مامان النا مامان النا ۴ ماهگی
پارت اول زایمان طبیعی
تاریخ زایمانم طبق سونو ان تی ۳۰آذر بود ولی هرچی پیاده روی کردم ورزش کردم تاثیری نداشت شیاف گل مغربی هم گذاشتم ولی دهانه رحمم بسته بودهمون ۳۰آذر رفتم بیمارستان معاینه کردن بسته بودم گفتن برو ۲دی بیا
دیگه آنقدر استرس اینو داشتم که بچم چیزیش نشه ۲دی شد ما رفتیم بیمارستان ازم نوار قلب گرفتن ی انقباض هوایی داشتم تو نوار ولی درد نداشتم دکتر معاینه کرد باز که نبودم ولی گفتن بستریش کنید دیگه استرس گرفتم رفتم کارای بستریمو انجام دادم رفتم اتاق زایمان بهم سرم زدن وآمپول درد که دردام شروع بشه
مامان عشق تودلیم مامان عشق تودلیم ۴ ماهگی
سلام خانوما من زایمان کردم. شب پنج شنبه کیسه ابم پاره شد رفتیم بیمارستان بستری شدم هرچی تا غروب آمپول فشار زدم دهانه ی رحمم باز نشد همینجور تو زایشگاه معاینه میکردن رحمم تا 3سانت باز نشد اورژانس سزارین شدم الان خیلی خوبم احساس میکنم باید ازاول سزارین رو انتخاب میکردم خداروشکر نی نیم بغلمه ولی زردیش زیاده انشالله شماهم به سلامتی بغل کنید
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان شیرین مامان شیرین ۴ ماهگی
ميگم معاينه شدم

٢ بار بهم گفت ك دهانه رحمم بستس ولي معاينه دردناك بود ممكن تحريك بشه باز بشه ؟ درد داشتم تو معاينه انگار كل دستش گزاشت داخل فشار ميداد
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان سپهر💙 مامان سپهر💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه من از زایمان طبیعی
من واسه دومین بار زایمان طبیعی تجربه کردم البته پسر اولم ۳۱ هفته با وزن ۱۳۵۰ دنیا اومد واسه همین ماما بهم گفت خودتو شکم اول بدون نه دوم چون اولی کوچیک بود😁
من کل بارداری بخاطر زایمان زودرس قبلی استراحت نسبی بودم سرکار نرفتم پونزده هفته سرکلاژ کردم دکتر ۳۷ هفته سرکلاژو باز کرد من پیاده روی ورزش شروع کردم ۳۸ رفتم ویزیت گفت دهانه رحمت ۳ سانت بازه ولی سر بچه نیومده تو لگن دوره زایمان راحت خانم ابادی شرکت کردم یکی دو جلسه ام حضوری کلاس ورزش رفتم دیگ خودم حرکاتو تو خونه انجام میدادم
دوشنبه یکم اردیبهشت از صبح دردام شروع شد اولش منظم بود هر ده دقیقه یه بار ولی بعد دو ساعت کلا نامنظم شد دیگ همون روز رفتم کلی پیاده روی ورزش کردم زیر دوش صدتا اسکات زدم ولی همچنان دردام نا منظم بود دیگ شب تا صبح بخاطر درد نتونستم بخوابم شیش صبح با ماماهمراهم تماس گرفتم گفت برو بیمارستان معاینه بشی منم خودمو میرسونم با همسرم اومدیم بیمارستان معاینه کرد گفت همون سه سانتی ولی دهانه رحمت خیلی نرمه بچه هم اومده تو لگن ولی هنوز سرش کامل فیکس نیست دیگ بستری شدم و ماماهمراهم اومد خودش معاینه کرد واسه اینکه سرش بهتر بیاد تو لگن یه معاینه کرد که دردناک بود و چهارسانت شده بودم با کمک همسرم و ماماهمراهم ورزشارو شروع کردم و طب فشاری واسم تو انقباضات انجام میداد چون ریتم دردا جالب نبود امپول فشار با دوز کم بهم زدن کم کم دردا شدیدتر شدن و با فاصله کوتاه بین دردا سعی میکردم تنفس بگیرم ماما ماساژم میداد...
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نخود مامان نخود ۵ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت ۱

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه دیدم اکثرا دوست دارن تجربه هارو میخونن گفتم منم بزارم ،
من زایمانم سفالیک بود و کلا منتظر درد هام بودم تو هفته های آخر کلی پیاده روی میکردم کارای خونه رو کلا انجام میدادم خم و راست زیاد میشدم ، رابطه داشتم و خلاصه همه کار میکردم که دردهام شروع بشه و میرفتم معاینه میگفت خوبه لگنت میتونه طبیعی رو
منم ادامه میدادم روزی ۲ ساعت راه میرفتم و ورزش هامم انجام میدادم و...