و بالاخره منم همت کردم خونه تکونیمو شروع کنم..
با وجود وزن بالا و بارداری و سنگین شدنم.. اما هرکار کردم نتونستم بیخیال بشم..
امروز برای شروع پرده هامو انداختم ماشین و بعد پنجره و دیوارای اشپزخونه رو تمیز کردم.. همین الانم پرده هارو نصب کردم.
بالا پایین رفتن برام سخت بود اما به امید خدا انجام شد..
حالا نوبت کابینت هاست😅✨
آقا هم خوابید
حالا موندم شام چی بذارم😩😩

نکن دختر خطرناکه کارگر بگیر کاراتو بکنه

من دیگه آخرشه داره تموم میشه کارام

نی نیت کوچولو
خودت خواستی بارداری مجدد رو؟

الهی دختر خدا بهت قوت بده
هر چند ک واجب نیست ولی کرمش هست دیگه
این خوشگله داره میگه خدایا از دست مامانم چیکار کنیم من و داداشم 🤦‍♀️😂

خسته نباشی جانم
سبا جان از پرستو خبر داری؟؟اهل چالوس بود؟

خسته نباشی عزیزم
منم دوروزتمام کلا درگیر آشپزخونه بودم امروز تموم شد
مونده پرده ها و موکت و سرویس ها پرده ها و موکت ک همسرم میشوره

ای جانم عزیززززم .منم فرشا جمع کردم بدم قالیشویی ولی فردا بارون اتاق ها تمیز کردم مونده آشپزخونه و فرشا