۱۳ پاسخ

امروز پسر منم پیش شوهرم بود تو آشپز خونه بود بچه با پیشونی رفت تو میز زیر تلویزیون پیشونیش سیاه کرد

هیچکس تو دنیا مثل مادر مراقب بچه نیست
مردا نه اینکه نخوان
تصوری از خطراتی که ما داریم ندارن و راحت تر میگیرن همه چیو

وای عزیزم اصلا و ابدا بهش اعتماد نکن یا میخوای بسپری به شدت تاکید کن هیچ کسی تو دنیا مثل مادر نمیتونه مواظب بچش باشه
واسه شوهرت مسئله رو باز کن بعضیا بیخیالن باید باهاشون صحبت کنی مثلا پدر مادر مسئولن در قبال بچه ها اون بچه طفل معصوم که نمدونه کی میوفته کجا بره کجا نره یا چی بخوره نخوره که تو گلوش گیر نکنه این ما والدینیم که مسئول سلامت این فرشته هاییم خدایی نکرده یه اتفاقی بیوفته چقدر طفل معصوما درد میکشن گناه دارن آتیشم بزاری جلوشون با کله میرن شیش دانگ حواسمون باید جمع باشه همیشه

شوهرمن مواظبه ولی بعضی وقتا توگوشیش غرق میشه یبار پسرم رفته بود باهاش تو حیاط دخترم گریه می کرد گفتم مواظبش باش بعد پنج دقیقه دیدم صدای افتادن اومد رفتم بیرون دیدم پسرم از چهار تا پله افتاده دستشو گرفته گریه می کنه گفتم چی شده به من میگه تو چرا می پرسی چی شده تازه طلبکارم بود گفتم بیا بچه رو ببریم اورژانس عکس بگیرن گف چیزیش نشده بچم تا صب گریه کرد می گفت ای دستم صب بردیمش اورژانس عکس گرفتن گفتن دستش شکسته بچم تا سه روز درد داشت شبا تاصب گریه می گرد

شوهر من اینقدر بازی های خشن با بکدختر بچه می‌کنه که همش باید بگم علی جان نکن دو تا بچه دارم من مردا عین بچه عقل ندارن

شوهر منم حواسش هست ولی هوشیار نیست مثل من که حس کینم اون نمیتونه متوجه نمیشه اصلا

منم اینطورم تا میام دو دقیقه بسپارم شوهرم ی جای بچه زخمی شده

ولا شوهر من ایقدررررررررر مواظب از منم بیشتر

خیلی حواست باشه مردا سر به هوا هستن

شوهرم بیشتر از من مراقب بچه هاس

شوهر من به شدت حساس خیلی مراقبه اعتماد دارم بهش

همشون همینن خواهر

شوهر من بعداز اینکه یکباربچه ازرومبل پیشش افتاد دیگه خیلی محتاط شده.

سوال های مرتبط

مامان رز گل مامان رز گل ۱۳ ماهگی
پارسال همین موقعه من از خواب. بیدار شدم شوهرمم بیدار صد بره بانک کار داشت . بلند شدم دیدم یکم ازم آب اومد فکر کردم بخاطر اینکه مثانه م پره سر ریز کرده رفتم دستشویی اومدم اومدم داخل دیدم یه عالمه ازم آب داغ اود متوجه شدم کیسه آبم پاره شده داخل ۳۷ هفته ۱ روز .زنگ زدم به شوهرم بگم دیدم گوشیشو جا گذاشته وسایل دخترمو آماده کردم مدارک همه چیز گذاشتم خودم لباس پوشیدم نشسته بودم که کارشوهرم تموم بشه بیاد دیدم یهو اومد گفت نصف راه رو رفتم متوجه شدم گوشی نبردم .منم واسه همراه بانک با گوشی کار داشتم یهو گفت چرا لباس پوشیدم گفتم کیسه آبم پاره شده هول شد گفت چیکار کنیم گفتم بریم زایشگاه .رفتیم دختر معاینه کرد ببینه کیسه آبم پاره شد با نه جاتون خالی دستشو تا مچ کرد اونجام یه جیغی زدم کلی دردم گرفت گفت اره پاره شده گفتم بچم بریچه سنو گرفتن دوباره گفتن آره .آمادم کردن واسه اتاق عمل منم دست تنها شوهرمم رفته بود دنبال مامانم یه شهر دیگه با بیمارستان دو ساعتس فاصله داشت تا اونا رسیدن منم از اتاق عمل آوردن بیرون .خیلی خاطره تلخی داشتم تعریفش نمیکنم دخترم داخل همین روز به دنیا اومد تولدت مبارک قلب مادررررر😍😍😍
مامان گوجه سبز🍈 مامان گوجه سبز🍈 ۱۵ ماهگی
بچه ی سه سالم اومد گفت مامان اون دست زد به زشت و تونم زشت یعنی همون آلت تناسلی و تون همون معقد گفتم کی فقط میگفت اون ترسیدم بعد باباش اومد خونه یهو گفت اون دست زد به زشتم بعد گفتم کجا دست زد به زشتت میگه تو دسشویی🤣🤣🤣 میگم خب بابا شستت من خودم گفتم بشورتت یاد گرفته بکسی اجازه نمیده بشورش حتی خودم میگه در دسشویی رو باز نکنید زشته🤣🤣🤣 خودم پریودم به شوهرم گفتم توروخدا برو آب گرم بشورش من حالم خوب نیست میگم خدایا از دسشویی صدای جیغ و داد میاد نگو داشتن دعوا میکردن 🤣🤣🤣🤣 🤣🤣🤣🤣🤣 خیلی خوبه که اجازه نمیده کسی بشورش شوهرم میگه اصلا نتونستم غذا بخورم میگه هی یادم میومد عوق میزدم بهم میگفت تو چی میکشی آخه 🤣🤣🤣🤣🤣بی حال افتاده بود شوهرم عوق میزد میگه دیگه نمیرم هیچوقت به من نگو کلا شوهرم خیلی خیلی حساسه بیمارستان بعد زایمان به شوهرم گفت بخیه های خانومتو بشور و سشوار بگیر 🤣 شوهرم اومد حموم تا منو دید آنقدر عوق میزد میگفت نمیتونم گفتم برو خودم میتونم کلا میگم تو چجوری خودت میری دسشویی خودتو میشوری میگه از مجبوری🤣🤣🤣🤣🤭🤭🤭🤭 شوهرای شما هم اینجوری حساسه یانه