۲۰ پاسخ

خدا حفظش کنه عزیزم
تو خیلی مامان با ذوقی هستی ، حتما پرنسا جونم به مامانی هنرمندو خوش ذوق افتخار میکنه
بمونید برای هم 😘😘😘😘😘😘

ای جانم تولدش مبارک باشه عزیزم، سایتون همیشه بالا سرش باشه😍😘🥰🫀❤️

وای چه صحنه قشنگی یاد زایمان خودم افتادم خیلی روز قشنگی بود خدا نگهدار کوچلو هامون باشه الهی

ای جانم تولد گل دختر مبارک باشه پرنسایه خوش رو😘

تولددددش کلی مبارک الهی بهترینا قسمت زندگیش باشه خیلی منتظر این روز قشنگ زندگیت بودی عزیزدلم و کلیم زحمت کشیدی با شور و ذوق پس حسابی خوش بگذرون و کیف کن که تا سال دیگه خیلی مونده هنووووووز🥹♥️♥️

1 ساااااااالگی عشق خااله مبارک از طرف من کلی روی ماه شو ببوس و بهش بگو خیلی خوشحالیم که داریمش😍🫶🫶

تولد پرنسا کوچولو مبارک باشه عزیزم💐💐💐
ایشالا زیر سایه پدرومادرش بزرگ بشه♥️

ای خدا یادش بخیر چ زود گدشت انگار همین دیروز بود بخدا

تولد عشق من
پرنسا جونم مبارک
فاطمه جان عزیزم ب خودتم تبریک میگم

ای جونم خدا حفظش کنه ❤️تولدش مبارک 😍
تولد تیارا هم نزدیکه

اخی عزیزم.تولدش مبارک.دهن ماروهم سرویس کردی دوهفته هی میگفتی چرا من نمیزام چرا من درد ندارم🤣🤣🤣🤣

عزیزم تولدش مبارک 😍😍
سالگرد مامان شدن شما هم مبارک ❤️

تولدش پرتکرار باشه پرنسا قشنگم

ای جونم تولدش مبارک باشه فاطمه جون
انشالله جشن تولد ۱۲۰ سالگیش 😍😍❤️

تولدش مبارک گل دختر اسفندماهی

ای خدااا پرنسای قشنگ ماااا درست وسط چله زمستون اومده🥺🥹 خدا حفظش کنه تولدش مبارک در سایه ابدی پدر و مادر سفید بخت شه الهیی🩷🌝

تولدش مبارک الهی که زندگیش پر از خیر و شادی و سلامتی باشه🌸🌸🌹🌸🌹🌸🌸🌸🌸🌸

خداروشکر واسه بودنش کنارتون عزیزم

ای جان خداحفظش کنه تولدش مبارک باشه 😍

ای جونمممم‌خدا حفظش کنه برات جیگرم

سلام عزیزم تلگرام گروه دارم‌ مثل دیوار هم میتونید بخرید وسایل هم بفروشید
برای همه شهرا هست

https://t.me/dddiiivaaarrr

اینم آیدی گروه
اگه پیدا نکردین به آیدی پیام بدین آد کنم
@Acconttt

سوال های مرتبط

مامان پرنسا💗 مامان پرنسا💗 ۱۲ ماهگی
وای خدایا😍
باورم نمیشه یک سال گذشت
پارسال روز چهارشنبه من رفتم معاینه و کلاس ورزش پیش ماماهمراهم ٣٩هفته و ۴روز بودم
معاینه که کرد گفت یک سانتی
رفتیم ورزش کردیم و آخرش گفتم چرا من زایمان نمیکنم
ماماهمراهم گفت میخوای یکی ازاین توپ هارو ببرتوی خونه ورزش کن
خلاصه منم از خدا خواسته به توپ برداشتم اومدم خونه
دیگه حموم رفتم اسکات زدم ورزش کردم کمرمو زیرآب گرم ماساژ دادم
اومدم بیرون با توپ ورزش کردم حرکاتی ک گفته بود کردم
ساعت ٢دراز کشیدم که بخوابم یهو ٢ونیم احساس کردم آب گرمی اومد و خیس شدم
رفتم دستشویی دیدم بله همینجوری داره ازم آب میره داد زدم همسرررر همسررررر اونم خواب خواب یهو پرید اومد گفت چیشده هول شده بود
گفتم برو پوشک بیار بعد چنان از ترس میلرزیدم شوهرم رفت نوار اورد😂 گفتم نهههههه برووو پوشک بیار😂😂😂باز رفت به مدل دیگه نوار اورد هول شده بود بنده خدا😂گفتم گیج بازی درنیار ازاون پوشک بزرگابیار😂رفت اورد تندتند شربت شیره برام درست کردوسیله جمع کردیم لباس های منو برام پوشید اسنپ زدیم
حالا من زنگ میزنم مامانم جواب نمیده زنگ میزدم بابام جواب نمیداد😂زنگ میزدم داداشم جواب نمیداد کلی استرس کشیدم الان میزام هیچکس کنارم نیست😂
مامان گوجه سبز🍈 مامان گوجه سبز🍈 ۱۵ ماهگی
بچه ی سه سالم اومد گفت مامان اون دست زد به زشت و تونم زشت یعنی همون آلت تناسلی و تون همون معقد گفتم کی فقط میگفت اون ترسیدم بعد باباش اومد خونه یهو گفت اون دست زد به زشتم بعد گفتم کجا دست زد به زشتت میگه تو دسشویی🤣🤣🤣 میگم خب بابا شستت من خودم گفتم بشورتت یاد گرفته بکسی اجازه نمیده بشورش حتی خودم میگه در دسشویی رو باز نکنید زشته🤣🤣🤣 خودم پریودم به شوهرم گفتم توروخدا برو آب گرم بشورش من حالم خوب نیست میگم خدایا از دسشویی صدای جیغ و داد میاد نگو داشتن دعوا میکردن 🤣🤣🤣🤣 🤣🤣🤣🤣🤣 خیلی خوبه که اجازه نمیده کسی بشورش شوهرم میگه اصلا نتونستم غذا بخورم میگه هی یادم میومد عوق میزدم بهم میگفت تو چی میکشی آخه 🤣🤣🤣🤣🤣بی حال افتاده بود شوهرم عوق میزد میگه دیگه نمیرم هیچوقت به من نگو کلا شوهرم خیلی خیلی حساسه بیمارستان بعد زایمان به شوهرم گفت بخیه های خانومتو بشور و سشوار بگیر 🤣 شوهرم اومد حموم تا منو دید آنقدر عوق میزد میگفت نمیتونم گفتم برو خودم میتونم کلا میگم تو چجوری خودت میری دسشویی خودتو میشوری میگه از مجبوری🤣🤣🤣🤣🤭🤭🤭🤭 شوهرای شما هم اینجوری حساسه یانه
مامان رضا و رستا مامان رضا و رستا ۱۴ ماهگی
یادش بخیر پارسال همین روز بارووون خیلی شدید میبارید منم حالم خراب ترشح قهوه ای داشتم زنگ زدم بهداشت ماماگفت باید بری زایشگاه ازمایش بگیرن و معاینه کنن احتمال پارگی جفت هس ومن خیلی استرس گرفتم پسرمم میخاست بره مدرسه بیشترنگران پسرم بودم اونم خیلی گریه میکرد میگفت مامان اگ بری خدانکرده مشکلی پیش بیاد چی سفت کمرمو گرفته بود ک منم میام بیمارستان با کلی گریه و بوس بلاخره فرستادمش مدرسه و زنگ زدم ابجیم اومد رفتیم بیمارستان ..ازم ان اس تی گرفتن همه چی خوب بود ازمایش ادرار هم گرفتن خوب بود گفت ساعت ۶ جوابش میاد باید بمونی تا دکتربیاد جوابشو ببینه منم که استرس کل وجودمو گرفته بود گفتم وای نکنه امروز زایمان کنم خدایا خودت کمکم کن اخه من تازه وارد ۳۶ هفته شده بودم همون روز ..کلی نشستم تا ساعت ۵ بعد گفتن برو روتخت یه معاینه هم بشی رفتم کاراموز اومد ناخناش بلند بود خیرندیده جوری معاینه کرد منی ک ترسی ازمعاینه ندارم یهو بدنم ازداخل سوخت و جیغ زدم همون لحظه گفتم امروز زایمان میکنم این درد و سوزش مطمعنم کیسه ابم پاره میشه امروز ..و دقیقا حدسم درست بود نشستم تا دکتربیاد ساعت ۷ دکتراومد گفت خداروشکر همه چی خوبه هفتت هم پایین بچه هم تولگن نیومده برو خونه درد داشتی بیا ..منم اومدم پذیرش هزینه لوازم معاینه حساب کنم یهو حس کردم کل بدنم داغ شد بوی وایتکس گرفتم واااای کیسه ابم پاره شده بود یهوویی ...حالا هرچی میگم بهشون قبول نمیکنن میگن ترشح داری چون هفتت پایینه و بچه هم هنوز بالاس نیومده تو لگن ..شوهرمو اومده بود پشته در زایشگاه بود درو زدم بازشد گفتم زود برو برام شورت و پوشک بزرگ بخربیار اونم رفت خرید انقد گفتم بهشون فرستادنم طبقه پایین سونوگرافی رفتم گفتن مشکلی نداری برو خونه
مامان محمد مهراد مامان محمد مهراد ۱۴ ماهگی
سلام مهربونا روز سرد تون بخیر
من اومدم ی چیزی تعریف کنم براتون بچه ها بگید حق با کیه
روزی ک جاریم زایمان کرد من رفتم ینی هیشکی نیومد جز من
رفتم گل بردم شیرینی بردم
بعد کسی نبود ببرش خونه شوهرش سرویس بود من با ماشین بردم اونو با خواهرش و سوپ بردم کاچی پختم ک بماند گفته بود این چی بود پخته ریختم رفت شبش با مادرم رفتیم کیک پختم و کدو بردم براش
سه روز بعد ک گوسفند کشتن دعوت کرد رفتم کمک ک البته زنگ زد برادرشوهرم بیا کمک زود من رفتم پلاک طلا خزیدم بردم ۱ گرم بود اون موقع و گفت چرا دیر اومدی اخم کرد برنج گذاشتیم و کلی کمک
بعد زد و من باردار شدم و ب دنیا اومد پسرم دیدنی ک نیاورد هیچی
دو ماه پیش پسر خواهرش مرد من رفتم اون روز پیش شون و بچه هاش بردم خونمون تا دوروز نگهداری و پی پی بشور و لباس بشور و ... آخر نه تشکر ن هیچی بعد ۵۰ روز من تولد گرفتم برا پسرم نیومد و قهر کرده بود
حالا برادرشوهر من زنگ زده شوهرم ک اره کد ملی مهراد بده برا دخترم شیر خشک بگیرم چون دخترش ۲ سالش گذشته نمیدن بش دیگ
واقعا من مشکل دارم با مردم پرو هستن
اینم بگم من زاییدم حتی بیمارستان نیومد ، اومد خونه مادرم ی شیرینی آورد
مامان رز گل مامان رز گل ۱۳ ماهگی
پارسال همین موقعه من از خواب. بیدار شدم شوهرمم بیدار صد بره بانک کار داشت . بلند شدم دیدم یکم ازم آب اومد فکر کردم بخاطر اینکه مثانه م پره سر ریز کرده رفتم دستشویی اومدم اومدم داخل دیدم یه عالمه ازم آب داغ اود متوجه شدم کیسه آبم پاره شده داخل ۳۷ هفته ۱ روز .زنگ زدم به شوهرم بگم دیدم گوشیشو جا گذاشته وسایل دخترمو آماده کردم مدارک همه چیز گذاشتم خودم لباس پوشیدم نشسته بودم که کارشوهرم تموم بشه بیاد دیدم یهو اومد گفت نصف راه رو رفتم متوجه شدم گوشی نبردم .منم واسه همراه بانک با گوشی کار داشتم یهو گفت چرا لباس پوشیدم گفتم کیسه آبم پاره شده هول شد گفت چیکار کنیم گفتم بریم زایشگاه .رفتیم دختر معاینه کرد ببینه کیسه آبم پاره شد با نه جاتون خالی دستشو تا مچ کرد اونجام یه جیغی زدم کلی دردم گرفت گفت اره پاره شده گفتم بچم بریچه سنو گرفتن دوباره گفتن آره .آمادم کردن واسه اتاق عمل منم دست تنها شوهرمم رفته بود دنبال مامانم یه شهر دیگه با بیمارستان دو ساعتس فاصله داشت تا اونا رسیدن منم از اتاق عمل آوردن بیرون .خیلی خاطره تلخی داشتم تعریفش نمیکنم دخترم داخل همین روز به دنیا اومد تولدت مبارک قلب مادررررر😍😍😍